خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان طی سخنانی در مجلس ملی پاکستان با اشاره به حمله پیشاور که دستکم 100 کشته و بیش از 220 زخمی برجای گذاشته، بر لزوم اجماع ملی درست مانند آنچه برای عملیات ضرب عضب علیه تروریزم در سراسر آن کشور حاصل شد تاکید کرد.
او گفت که حدود دو سال پیش به مجلس گفته شد که میتوان با سازمانهای تروریستی مذاکره کرد؛ اما هیچ تصمیم قطعی در این مورد گرفته نشد. او به شدت از دولت عمران خان به دلیل گفتگو با گروههای ممنوعه انتقاد کرد.
خواجه آصف گفت: "ما خود بذر تروریزم را کاشتیم."
وزیر دفاع پاکستان ادامه داد: کشتار مردم در مسجد، نه در هند و نه در اسرائیل اتفاق می افتد.
او افزود: «ما باید خانه خود را مرتب کنیم.» و تصریح کرد: «این جنگ هیچ فرقه یا طبقه ای نیست؛ بلکه جنگ کل ملت (علیه تروریزم) است.»
در این شکی نیست که عمران خان به طور آشکار از گروه های تروریستی حمایت می کرد، بن لادن را شهید می خواند، «جهاد» طالبان علیه افغانستان را مجاز و مشروع می دانست و برای مذاکره با تروریست های طالبان پاکستانی، تلاش فراوانی می کرد. به این ترتیب، خود او نیز گرایش های تندروانه دارد و از این منظر، در تقویت و گسترش تروریزم، نقش داشت و حالا هر حمله ای که از سوی گروه های تروریستی صورت می گیرد، او هم درست به اندازه دیگر حامیان تروریزم، مسئول است.
با این حال، نقش عمران خان در تقویت تروریزم، هرگز نباید نقش بزرگتر دولت و ارتش پاکستان در ایجاد و گسترش گروه های تروریستی را انکار کند.
به بیان روشن تر، عمران خان، علیرغم نقش اش در تقویت و تجهیز تروریزم، هرگز نمی تواند به عنوان مولد و آفریدگار اصلی و اولیه تروریزم، شناخته شود. او پروژه تروریزم را از دولت های پیشین پاکستان، ارتش و سازمان جاسوسی آی اس آی به ارث برد و این دستگاه ها هستند که باید عنوان مسئولان و مقصران اصلی کشتار پیشاور، شناخته و مجازات شوند.
از این منظر، اعتراف غیرعادی خواجه آصف؛ وزیر دفاع پاکستان، مبنی بر اینکه «بذر تروریزم را خود ما کاشتیم»، صرفا نباید به عملکرد عمران خان در حمایت از تروریزم، مشروعیت بخشیدن و مذاکره با آنها محدود شود. این با وجود میل و اراده دولت کنونی پاکستان است که بربنیاد آن، تلاش دارد تمام نارسایی ها، کاستی ها و مشکلات و بحران ها را به عهده دولت سرنگون شده عمران خان بگذارد و به این ترتیب، خود را تبرئه و تطهیر کند.
جمله بسیار مهم وزیر دفاع پاکستان باید به کل راهبرد امنیتی پاکستان در افغانستان و دیگر کشورهای منطقه، تعمیم و تسری داده شود؛ زیرا اسلام آباد به راستی بذر تروریزم را کاشت و اینک فصل برداشت آن در داخل سرزمین خودش است.
با این وجود، عمق و ابعاد کشتار مهیب و فاجعه بار پیشاور، هرگز خشم و عصبانیت مقام های کنونی اسلام آباد را توجیه نمی کند. آنها نمی توانند از آنچه در داخل کشورشان می گذرد، خشمگین باشند و دیگران را مسئول بدانند. این وضعیتی است که افغانستان سال هاست در آن به سر می برد و عامل اصلی زایش و افزایش آن نیز پاکستان و سازمان جاسوسی آن محسوب می شود.
کشتار در مسجد نیز یک بدعت تروریستی تازه نیست که تنها در پاکستان رخ داده باشد. تروریزم پاکستانی در طول سالیان، همواره نمازگزاران بی گناه، زایران بی دفاع و مردم عادی را در مسجد و زیارتگاه و حسینیه و مدرسه و دانشکاه و آموزشگاه و زایشگاه، آماج قرار داده و جان هزاران نفر را گرفته است؛ اما چیزی که هرگز مقام های نظامی و سیاسی پاکستان در شرایط مشابه، درک نکردند، خشم و نفرت و انزجار ملت های قربانی تروریزم پاکستانی بود؛ زیرا پاکستانی ها تصور می کردند که آنچه در خانه همسایه می گذرد، به آنها ارتباطی ندارد و قرار نیست آن را با تراز اسلام و شریعت و دین و خدا اندازه بگیرند و برای مهار و متوقف کردن آن، با همسایگان قربانی این کشتارهای مهیب و جنایتکارانه، همدست و همداستان شوند.
اکنون اما وزیر دفاع پاکستان با استیصال تمام ادعا می کند که کشتار در مسجد نه در هند صورت می گیرد و نه در اسراییل. او فراموش کرده است که مردم افغانستان سال هاست در مسجد کشته می شوند و این بخشی از جنایت های تکان دهنده ای است که تروریزم پاکستانی در افغانستان مرتکب می شود.
به این ترتیب، صرف نظر از خشم و عصبانیت و عجز و استیصال مقام های پاکستانی، حمله پیشاور، یک صحنه سازی کوچک از مصایب بزرگی است که مردم افغانستان بارها تجربه کرده اند؛ اما پاکستان حتی یکبار نخواست آن را درک کرده و برای مهار آن دست یاری دراز کند.
محمدرضا امینی - جمهور