فرانک مکنزی؛ جنرال بازنشسته امریکایی از عدم دسترسی اطلاعاتی کشورش به اوضاع افغانستان ابراز نگرانی کرده، میگوید: امریکا در مقایسه با سالهای حضور خود در افغانستان، فقط به درصد کمی از اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی دارد.
مکنزی؛ فرمانده پیشین سنتکام در مصاحبه با سیبیاس گفت: «من فکر میکنم که ما در حال حاضر توانایی بسیار محدودی برای نظارت بر افغانستان داریم.»
او افزود: «فکر میکنم ما اکنون کمتر از دو یا سه درصد تواناییهای اطلاعاتی را داریم که قبل از خروج از افغانستان داشتیم.»
مکنزی همچنین افزود که به جو بایدن توصیه کرده که ۲۵۰۰ سرباز را در افغانستان نگه دارد؛ اما در پاسخ به او گفته شد که چنین حرکتی سیگنال بدی را ارسال میکند.
او در پاسخ به پرسشی درباره ارزیابی دولت امریکا از اینکه داعش و القاعده تهدیدی برای امریکا نیستند، گفت که این گروهها هنوز هم میتوانند «بازسازی» شوند و در آینده مشکلاتی ایجاد کنند.
اظهارات این فرمانده پیشین سنتکام یکبار دیگر تایید می کند که امریکا در قمار با طالبان، راه بی برگشتی را پیموده که امنیت ملی آن کشور را در معرض خطر جدی قرار داده است.
دولت های دموکرات و جمهوری خواه که هر دو خواستار «پایان دادن به جنگ های بی پایان» بودند، فرار از افغانستان را بدون توجه به عواقب آن ترجیح می دادند؛ زیرا این یکی از مهم ترین مواردی بود که شاخص برد و باخت در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره امریکا را برای دو جناح رقیب تعیین می کرد.
هم ترامپ و هم بایدن در این زمینه به رقابت های سیاسی و جناحی و بقای شان در قدرت به اندازه ای اهمیت می دادند که هرگز نخواستند هشدارهای پی در پی جنرال های بازنشسته و استراتژیست های کهنه کار امنیت ملی ایالات متحده را بشنوند و جدی بگیرند.
علیرغم ادعاهای مضحک ترامپ مبنی بر حفظ پایگاه بگرام و یا بیرون بردن میلیاردها دالر تسلیحات نظامی امریکا از افغانستان، واقعیت این است که رهبران امریکایی، شکست را پیشاپیش پذیرفته بودند و صرف نظر از نحوه اجرا، سناریوی فرار غیرقابل جایگزین و اجتناب ناپذیر بود.
به عنوان نمونه، در یکی از موارد، جان بولتون؛ مشاور امنیت ملی پیشین ترامپ، افشا کرد که برای ترامپ تکرار یک ۱۱ سپتامبر دیگر بسیار کمهزینه تر از ادامه حضور نظامی در افغانستان محسوب می شد!
چنین برداشتی از نظر یک جنرال بازنشسته، عمیقا هولناک و تکان دهنده است؛ زیرا نشان می دهد که رهبر یک ابرقدرت به اندازه ای در برابر یک جنگ طولانی، احساس شکست می کند که حتی حاضر است میان حمله مستقیم تروریست ها به نمادهای قدرت و ثروت کشورش و جنگ با تروریزم در سرزمین های دوردست، اولی را ترجیح دهد. این در حالی است که پیش از ترامپ و بایدن، یک رییس جمهور جمهوری خواه برای سرکوب و نابودی «تروریست ها» فرمان حمله نظامی به افغانستان را صادر کرده بود و یک رییس جمهور دموکرات هم شمار نظامیان امریکایی در افغانستان را به میزانی بی سابقه افزایش داده بود.
با این حال، دو رییس جمهور جمهوری خواه و دموکرات دیگر به یک ماموریت حیاتی برای امنیت ملی و اقتدار جهانی امریکا به گونه ای پایان دادند که هیچ نتیجه ای جز شرم و شکست به دست نیامد.
اکنون که تنها یک سال از فرار شرم آور نظامیان امریکایی از افغانستان می گذرد، جنرال های بازنشسته امریکایی وقتی به وضعیت پیچیده افغانستان نگاه می کنند، خواب های آشفته می بینند و نگران قدرت گیری دوباره تروریست ها برای حمله بر امریکا هستند.
این صرفا یک ارزیابی بدبینانه نیست؛ بلکه واقعیتی است که جریان دارد و هر روز واضح تر از همیشه به چشم می آید.
در این میان، اگرچه امریکا با حمایت از کودتا در اسلام آباد برای براندازی دولت عمران خان که قویا مخالف اعطای پایگاه نظامی به پنتاگون برای نظارت بر افغانستان و حمله بر اهداف تروریستی بود، اکنون توانسته به هدف خود دست یابد و به اذعان طالبان، هواپیماهای بی سرنشین امریکایی از خاک پاکستان پرواز می کنند و وارد افغانستان می شوند؛ اما همان گونه که جنرال مکنزی گفته است این با حضور نظامی مستقیم و نظارت مستمر نیروهای امریکایی بر اوضاع افغانستان، تفاوت فراوانی دارد و در شرایطی که امریکا درباره افغانستان در خلأ اطلاعاتی به سر می برد و نمی تواند آنچه واقعا رخ می دهد را به درستی آنالیز و ارزیابی و تحلیل کند و برای مقابله با آن تصمیم های مقتضی را بگیرد، پس افراط گرایان برنده بازی تروریزم و ضد تروریزم شده اند و افغانستان خارج از سلطه نظامی و جاسوسی امریکا به سادگی می تواند به بهشت امن جریان های جهادی تبدیل شود؛ رویدادی که امریکا همواره از آن احساس هراس کرده است.
عبدالمتین فرهمند - جمهور