حسن کاظمی قمی؛ نماینده ویژه رئیس جمهور ایران در امور افغانستان گفت در ارتباط با اظهارات قبلیاش «تعبیر اشتباه» شده و «هیچکس نمیتواند بگوید که گروههای مقاومت در افغانستان، امریکایی هستند».
او پیشتر گفته بود: «امریکا مجموعهای را تحت عنوان جبهه مقاومت سازماندهی میکند که دروغ است؛ به اسم مقاومت به دنبال ایجاد آشوبهای داخلی هستند.»
اظهارات آقای کاظمی قمی درباره وابسته بودن «جبهه مقاومت ملی» به امریکا، حمایت او از طالبان تعبیر شد و انتقادهایی را برانگیخت.
از آن جمله محمدرضا بهرامی؛ سفیر پیشین ایران در افغانستان گفت که هرگز نشانهای از نفوذ «غرب» بر «جبهه مقاومت» ندیده است.
حسن کاظمی قمی روز چهارشنبه تاکید کرد که ایران با طالبان «تعامل» دارد؛ اما حکومت آن را به رسمیت نمیشناسد.
او توضیح داد: «امریکا به دنبال این بود که ایران را وارد درگیری با طالبان کند؛ اما ایران از این تله عبور کرد و مسیر همکاری فزاینده را ادامه داد.»
به گفته او، موضع کنونی ایران این است که در افغانستان «دولت فراگیر» تشکیل شود و «تا زمانی که دولت مشارکتی و فراگیری شکل نگیرد، جمهوری اسلامی با طالبان تعامل کرده اما آن را به رسمیت نمیشناسد».
با وجود توضیح آقای کاظمی قمی درباره برداشت نادرست از مصاحبه بحث برانگیز اخیر او، ارزیابی های منتقدان از سیاست رسمی جمهوری اسلامی در قبال طالبان همچنان ادامه دارد.
در این میان، یکی از برداشت ها این است که ایران بیش از آنچه لازم است به طالبان اعتماد و روی آنها سرمایه گذاری کرده است. این در حالی است که به باور منتقدان، طالبان به عنوان نشانه حسن نیت، حتی به سیاست گام در مقابل گام هم وفادار نمانده اند و به جز لفاظی های مخالفت جویانه، چندین بار با مرزبانان ایرانی درگیر شده اند و مهم تر از آن اینکه ایران مدعی است که تاکنون به «حقابه» خود از رود هلمند (هیرمند) هم دست نیافته است.
از جانب دیگر، ایرانی ها به گونه ای با طالبان «تعامل» می کنند که حتی از کارت های نیرومند خود مانند جمعیت انبوه شیعیان افغانستان یا جریان های «مقاومت» که پیش از این به ایران نزدیک بوده اند نیز برای پیشبرد اهداف و سیاست هایش سود نمی برد؛ اما راست یا دروغ، این باور روز به روز در میان شیعیان افغانستان، قوت می گیرد که آنها قربانی اشتراکات فرهنگی و مذهبی شان با ایران می شوند و از سوی جریان های قدرتمند سنی مانند طالبان و داعش، از صحنه سیاست، حذف می شوند یا حتی امنیت و مصونیت شان در زندگی عادی هم در نتیجه حملات هدفمند و خونبار تروریستی، مختل می شود.
آقای کاظمی قمی که اظهارات تازه اش درباره «مقاومت» بحث برانگیز شده، پیشتر هم در جریان جنگ بلخاب، از رهبران شیعی افغانستان خواسته بود که از آن «فتنه امریکایی» فاصله بگیرند. در حالی که مردم آن ولسوالی همگی شیعه بودند و مولوی مهدی؛ فرمانده ناراضی طالبان نیز هزارهتبار و شیعهمذهب بود و دستیابی به مطالبات شیعیان را بهانه مخالفت خود با «امارت» قرار داده بود. بنابراین، از دید شیعیان افغانستان، ایران می توانست بخشی از «تعامل» خود با طالبان را به سرنوشت صلح آمیز بلخاب گره بزند و جلو وقوع فاجعه را بگیرد؛ اما این اتفاق رخ نداد و در سکوت و تماشای جمهوری اسلامی، بلخاب قربانی سبعیت سربازان قبیله شد، هزاران نفر آسیب دیدند و حتی در حرکتی زننده و توهین آمیز از سوی نیروهای طالبان از بلندگوی مساجد آن، موسیقی مبتذل پخش شد.
آخرین سکانس سناریوی تراژیک بلخاب هم در نتیجه تلاش مبهم مولوی مهدی برای فرار به ایران و مرگ رقت انگیز او به دست طالبان در مناطق مرزی هرات و ایران رقم خورد؛ رویدادی که بار دیگر، دستگاه های تبلیغاتی دشمنان ایران را برای متهم کردن جمهوری اسلامی به دست داشتن در این رویداد فعال کرد.
این در حالی است که همزمان با انتشار خبر مرگ مولوی مهدی، گفتگوی جنجالی حسن کاظمی قمی درباره جریان های «مقاومت» هم خبرساز شده بود.
در پی این رویدادها و وقایع، این گمانه روز به روز تقویت می شود که ایران در قمار پرهزینه اش با طالبان، حتی کارت های قدیمی و سنتی اش را در بازی بزرگ افغانستان هم از دست می دهد. یکی از این کارت ها جامعه شیعه افغانستان است که احساس می کند در «تعامل» ایران و طالبان، طرد شده و تنها رها گشته است.
جریان های موسوم به «مقاومت» هم دیگر طرف هایی هستند که در پی مصاحبه اخیر فرستاده ویژه رییس جمهور ایران در امور افغانستان، خواسته یا ناخواسته از دامن ایران به سمت امریکا رانده می شوند.
روشن نیست که ارزیابی ایرانی ها از طالبان و چشم انداز حاکمیت آنها در افغانستان چیست؛ اما تجربه زیسته مردم افغانستان نشان می دهد که دیگر دوران حکومت های تکقومی به سر آمده و یک قوم به تنهایی نمی تواند بر کشور حکومت کند؛ این چیزی است که حتی ذبیح الله مجاهد؛ سخنگوی طالبان نیز یکسال پیش از این امروز، در یک نشست خبری در کابل به آن اذعان کرد.
بنابراین در حالی که یکسال از قدرت گیری طالبان می گذرد و آنها همچنان در برابر خواست صریح جامعه بین المللی مبنی بر تشکیل دولت فراگیر، مقاومت می کنند مبنای مشروعیت «تعامل» ایران و طالبان هر روز بیشتر از پیش، به چالش کشیده می شود و ادامه آن به ویژه با ابراز نظرهای جنجالی افرادی مانند کاظمی قمی، تنها می تواند کارت های ایران در بازی افغانستان را یکی پس از دیگری بسوزاند و در نهایت، در حالی که همه می دانند که یک جریان قومی و ایدئولوژيک به تنهایی قادر به کنترل افغانستان نیست، ایران شاید روزی به این نتیجه برسد که روی اسپ بازنده شرط بسته و در یک اشتباه محاسباتی مهلک و جبران ناپذیر، همه تخم مرغ هایش را در سبد طالبان گذاشته است.