زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه پیشین امریکا درباره صلح افغانستان در گفتگوی اخیر خود درباره تاثیر خروج آشفته امریکا از افغانستان بر جنگ اوکراین گفت: «تصور کنید اگر حالا اغمریکا در افغانستان میبود، به جنگ در اوکراین نمیتوانستیم کمک کنیم، روسها هم با ارسال سلاح طالبان را تجهیز میکردند.» او افزود که البته در زمان مذاکرات صلح با طالبان، جنگ در اوکراین قابل پیشبینی نبود؛ اما «رقابت میان ابرقدرت ها، بخشی از سیاست خروج امریکا از افغانستان بوده است.»
او بحثهای ناظران در این زمینه که خروج آشفته امریکا از افغانستان، ضعف امریکا را نشان داد و زمینه ساز حمله روسیه به اوکراین شد را رد کرد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش، چالش امریکا با چین را خیلی «پیچیده»، متفاوت از روسیه و فراتر از کنترل سرزمینی بر تایوان دانست و گفت که رقابت در تکنولوژی، میان شرکتهای بزرگ و اقتصاد جدید نیز شامل این چالشهاست که فراتر از کنترل سرزمینی بر تایوان است، و افزود که ممکن است دامنه رقابت امریکا با چین شامل افغانستان نیز شود.
او گفت که نگرانی اساسی در مورد اینکه چین بخواهد تایوان را بگیرد، وجود دارد، و قابل پیشبینی است.
اگرچه این بخشی از یک مصاحبه طولانی فرستاده پیشین امریکا در امور صلح افغانستان در خصوص جنبه های گوناگون پروژه امریکایی «صلح» با طالبان، انگیزه ها و پیامدهای خروج غیرمسئولانه امریکا از افغانستان و مسایل دیگر است؛ اما این بخش از اظهارات آقای خلیلزاد نشان می دهد که امریکا برخلاف قراردادهای مکتوب خود با دولت دست نشانده کابل، هرگز به هیچیک از این قراردادها پایبند نبوده و اصطلاح مضحک «بزرگترین شریک استراتژيک» افغانستان یک دروغ بزرگ و آشکار بوده است.
خلیلزاد تایید می کند که امریکا برای مواجهه با روسیه در اوکراین و تقابل با چین در تایوان، افغانستان را به حال خود رها کرد تا نیروی انسانی، تسلیحات و منابع خود را به سمت مناطق دارای اولویت راهبردی بیشتر گسیل بدارد.
به این ترتیب، برخلاف آنچه سران واشنگتن ادعا کرده بودند، امریکا هرگز به دلیل فساد، ناکارآمدی یا خیانت عوامل دست نشانده خود در کابل، مجبور نشد افغانستان را ترک کند و قدرت را به طالبان واگذارد؛ بلکه کاملا آگاهانه و با چشمان باز تصمیم گرفت تا علیرغم همه تعهداتی که داشت و با وجود تمام شعارهای بزرگی که سر می داد، افغانستان را ترک کند و برای مواجهه با رقبای سنتی و استراتژيک خود در مناطق دیگر جهان آمادگی بگیرد.
اگرچه این اقدام، فساد، ناکارآمدی، خیانت و تبانی مهره های دست نشانده امریکا و مزدوران واشنگتن در کابل را که در نهایت به فروپاشی بزرگ انجامید توجیه نمی کند؛ اما نشان می دهد که عامل اصلی سقوط و فروپاشی، خود امریکا بوده و آنچه مثلا از سوی اشرف غنی و مهره های قومی و قبیله ای او صورت گرفته نیز به دستور واشنگتن و به عنوان اجرای فرمان مافوق انجام شده است.
در این میان، با وجود اینکه زلمی خلیلزاد، آگاهی امریکا از وقوع جنگ در اوکراین در زمان خروج از افغانستان را رد می کند؛ اما اینکه او اذعان می کند که امریکا به منظور رقابت با روسیه و چین در اوکراین و تایوان، از افغانستان خارج شده، خود به طور ضمنی این برداشت را تایید می کند که امریکا عمدا دولت کی یف را به سمت درگیری با روسیه، سوق داده تا به این ترتیب، با قربانی کردن ملت اوکراین و نابودی زیرساخت های حیاتی آن، روسیه را وارد جنگی بی پایان، خونین، پرهزینه و ویرانگر کند، و این برنامه امریکا حتی ماه ها پیش از وقوع هرگونه درگیری میان روسیه و اوکراین بوده است.
از جانب دیگر، اذعان خلیلزاد نشان می دهد که امریکا برنامه مشابهی نیز برای تایوان دارد. تا چین را درگیر جنگ در این منطقه کند و به این ترتیب، با تزریق پول و سلاح به جنگجویان تایوانی و قربانی کردن مردم تایوان، هم کارآمدی و قدرت ارتش چین در یک جنگ خارجی را محک بزند و در صورت امکان با درگیر کردن آن در یک جنگ طولانی و بی پایان آن را به شدت دچار ضعف و فرسایش کند، و هم با وضع تحریم های گسترده اقتصادی بر چین - شبیه کاری که با روسیه و ایران می کند- مانع از تبدیل شدن چین به اقتصاد اول جهان شده و به این ترتیب، جایگاه خود به عنوان یک ابرقدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی در جهان را همچنان حفظ کند.
بنابراین، افغانستان عملا قربانی پروژه های جنگ افروزانه امریکا در اوکراین و تایوان شد و فجایعی که در نتیجه عهدشکنی و خروج عجولانه نظامیان امریکایی و هم پیمانان غربی آن در کشور رقم خورد، بخشی از هزینه های مستقیم تغییر اولویت های استراتژيک امپریالیزم امریکایی بود که تاوان آن را میلیون ها نفر از مردم فقیر افغانستان پرداخت کردند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور