چین با طالبان «تفاهمنامهای» برای ادامه همکاریهای بشردوستانه امضا کرده است.
انعامالله سمنگانی؛ سرپرست مرکز رسانهای طالبان در یک رشته توییت نوشته است که چین در هفت مرحله، «حدود ۸ میلیون دالر» به افغانستان کمک بشردوستانه می کند.
به نوشته آقای سنگانی، چین «مصمم به سرمایه گذاری در پروژههای زیربنایی در بخش های توسعه تجارت، زراعت و برق سولری (خورشیدی)» است.
آقای سمنگانی از مسدود ماندن ذخایر ارزی افغانستان در امریکا نیز انتقاد کرد و نوشت: «امریکا نه تنها به مردم افغانستان کمک نمیکند؛ بل پولی که حق مسلم آنهاست را نیز مسدود کرده.»
روابط چین با طالبان در چند سال اخیر به تدریج بهبود یافته است. دولت پیشین افغانستان از نزدیک شدن طالبان به چین ناخرسند بود.
بعد از روی کار آمدن طالبان در حدود ۱۱ ماه گذشته، چین در کنار طالبان باقی مانده و به کمکهای کم؛ ولی مستمر ادامه داده است.
به نظر نمی رسد که این کمک ها به اندازه ای باشد که انتظارات اولیه طالبان از چین برای نجات از بحران و مهار فقر و و فاجعه و تامین نیازهای اساسی اقتصادی دولت و کشور را برآورده کرده باشد.
چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است و بربنیاد پیش بینی ها اگر وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند، تا سال ۲۰۵۰ یا شاید حتی زودتر، امریکا را پشت سر خواهد گذاشت و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد؛ اما این لزوما به این معنا نیست که منابع اقتصادی و مالی سرشار پکن به طرزی سخاوتمندانه در اختیار طالبان قرار می گیرد.
به این ترتیب، انتظارات اولیه رهبران طالبان از چین، بسیار خوش بینانه و اغراق آمیز بود؛ زیرا چین با وجود رشد اقتصادی توقف ناپذیر حتی در شرایطی که اقتصاد جهان، دچار رکود، بحران و اختلال در رشد بوده، در زمینه هزینه کردن برای حمایت از رژیم های سیاسی، محتاطانه عمل می کند. این شاید خصلت مشترک همه سرمایه داران و سرمایه گذاران است که امنیت و ثبات را پیش شرط اصلی و اولیه سرمایه گذاری اقتصادی می دانند؛ چیزی که در افغانستان وجود ندارد و علیرغم ابراز اطمینان رهبران طالبان، هنوز نه قدرت ها، نه سازمان ها و نه حتی افراد می توانند به این شعارها و ادعاها اعتماد کنند و به سرمایه گذاری بلندمدت در افغانستان بپردازند.
در شرایطی که رهبران طالبان در نخستین روزهای به قدرت رسیدن در کابل، اعلام کرده بودند که به کمک چین، شکوفایی اقتصادی را به کشور بازمی گردانند و از سوی دیگر، در ماه های گذشته، گزارش های متعددی درباره سرمایه گذاری چین در بخش استخراج منابع معدنی و نفتی کشور منتشر شده بود؛ اما خبر بزرگی که انتظار می رفت، در این زمینه مخابره نشده و شاید امضای «تفاهمنامه» کمک ۸ میلیون دالری چین به افغانستان، مهم ترین اتفاقی باشد که در این زمینه رخ می دهد.
بنابراین، هنوز هیچ نشانه ای وجود ندارد که تایید کند چین در آینده به بزرگترین شریک اقتصادی طالبان تبدیل خواهد شد. بدیهی است که در این زمینه، مشکل در ماهیت، ساختار، سیاست ها و گرایش های رهبران طالبان نیست؛ زیرا چین به مثابه یک نظام توتالیتر با رویکردهای کمونیستی که در نقطه مقابل لیبرالیسم غربی قرار دارد، هیچ مشکلی با طالبان به مثابه یک دولت ایدئولوژيک، قومی و جناحی ندارد و تشکیل دولت فراگیر که گاه از سوی سیاستمداران پکن مطرح می شود، یکی به دلیل همصدایی با جامعه جهانی است و دوم به هدف کسب تضمین های قابل اطمینان تر برای استقرار ثبات و پایداری سیاسی و امنیتی در افغانستان برای فراهم شدن محیطی امن و مطمئن به منظور سرمایه گذاری بلندمدت.
مشکل عمده چین اما این است که مطمئن نیست چه آینده ای در انتظار دولت طالبان قرار دارد. آیا این دولت توانایی حفاظت از قدرت خود برای سال های طولانی را دارد؟ آیا ناامنی، بی ثباتی، بحران، هرج و مرج و جنگ قدرت، به سرعت مهار می شود و قدرت و سلطه طالبان برای همیشه تحکیم و تثبیت خواهد شد؟ آیا امریکا و سایر قدرت هایی که چین را در کنار روسیه و ایران، تهدیدی برای قدرت، ایدئولوژی و سلطه خود می دانند، اجازه می دهند افغانستان برای همیشه به کام پکن سقوط کند و چین سیطره همه جانبه سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژيک خود را بر آن تحمیل کند؟
این تردیدها، پرسش ها و ابهامات، رویاهای طالبان برای درانداختن طرح شراکت استراتژيک و بلندمدت با چین را نقش بر آب کرده و موجب شده است تا سران پکن علیرغم ابراز تمایل آشکار رهبران طالبان، در این زمینه بسیار محتاطانه و دست به عصا حرکت کنند.
محمدرضا امینی - جمهور