صبح روز شنبه ۲۸ جوزا عبادتگاه (درمسال) سیکها در کابل، با پرتاب نارنجکهای دستی مورد حمله قرار گرفت، ساعاتی صدای تیراندازی و انفجار شنیده میشد.
مهاجمان یک نارنجک را به سوی نگهبانان این عبادتگاه موسوم به «گردواره» در کارته پروان کابل پرتاب کردند.
به گفته خالد زدران؛ سخنگوی پولیس طالبان در کابل، نیروهای امنیتی طالبان یک مهاجم را «در زمان کوتاهی» از پا درآوردند، او افزوده که در این حمله یک سیک کشته و ۷ تن دیگر زخمی شدند و یک نیروی امنیتی طالبان نیز کشته شد.
آقای زدران با نشر ویدیویی نوشتهاست که کتاب مقدس هندوها نیز به محل امنی منتقل شدهاست.
تصاویر نشان میداد که دود خاکستری از محل حمله بلند میشود.
یک سخنگوی طالبان به خبرگزاری رویترز گفت که مهاجمان قصد داشتند با یک موتر مملو از مواد منفجره به این محل حمله کنند؛ اما قبل از رسیدن به هدف، منفجر شدند.
طالبان کشته شدن تنها دو نفر را تایید می کنند؛ اگرچه شاهدان عینی می گویند که آمار تلفات به مراتب بیشتر است؛ زیرا در زمان حمله دست کم ۳۰ نمازگزار سیک داخل درمسال بوده اند.
آمار واقعی هرچه باشد، تغییر چندانی نسبت به بازخورد این رویداد در فضای سیاسی و امنیتی کشور ایجاد نمی کند. این واقعیت که امنیت وجود ندارد، رخنه ها و منافذ امنیتی همچنان برای تروریست های عملگرا در دسترس هستند و طالبان زمینه لازم برای استقرار یک نظم پایدار و قابل اطمینان امنیتی را ایجاد نکرده اند، روز به روز تقویت می شود.
شماری از منتقدان بدبین تر، معتقد اند که طالبان عمدا آمار تلفات حملات تروریستی، انفجاری و تهاجم مسلحانه مخالفان شان را اندک نشان می دهند تا از اهمیت این رویدادها بکاهند و از القای این احساس که امنیت وجود ندارد، جلوگیری کنند.
شاید این برداشت تا حدود زیادی اغراق آمیز و بدبینانه باشد؛ اما خبرنگاران زیادی هستند که می گویند طالبان پس از وقوع هر رویداد امنیتی، اجازه دسترسی به منطقه رویداد را نمی دهند و حتی در مواردی تلاش می کنند خبرنگاران را بازداشت کنند و محتوای دوربین های آنان را از میان ببرند تا هیچ چیزی درباره آمار واقعی رویدادها به بیرون درز نکند.
در جریان حمله روز شنبه نیز گزارش های مشابهی در برخی رسانه ها منتشر شد. در این میان، مشخص نیست که هدف طالبان از این اقدام چیست؛ اما این امر، چیزی را درباره برداشت عمومی از ناامنی های جاری، تغییر نمی دهد.
به بیان بهتر، ادعای بزرگ طالبان درباره تامین امنیت، مدت هاست که زیر سؤال رفته است؛ به ویژه زمانی که این رویدادها نه تنها در ولایات و ولسوالی های دوردست؛ بلکه در قلب کابل پایتخت هم رخ می دهد و هیچ مکانی از این نظر امن شمرده نمی شود.
از نظر سیاسی، کارشناسان معتقد اند که یکی از موانع اصلی شناسایی رسمی دولت طالبان، تردیدها درباره توانایی آنان در زمینه تامین امنیت است. به باور این گروه از ناظران، بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی هنوز به درستی مطمئن نیستند که افغانستان پس از ۴۳ سال جنگ، به یکباره به صلح و آرامش برسد و مهم تر از همه اینکه طالبان بتوانند این صلح و آرامش را به ارمغان بیاورند.
این نگاه به طور طبیعی بر فعالیت های اقتصادی هم تاثیر می گذارد؛ زیرا تاجران و سرمایه گذاران بزرگ جرات نمی کنند که در کشوری سرمایه گذاری کنند که چشم انداز ثبات در آن شکننده و آسیب پذیر است و هیچ اطمینانی نسبت به آینده وجود ندارد.
به لحاظ اجتماعی نیز انتظار می رود که حمله امروز، جمعیت اندک باقیمانده اقلیت هندو و سیک را به ترک کشور، مصمم تر کند. تاکنون هزاران عضو این گروه دینی، افغانستان را ترک کرده و عمدتا به هند یا کانادا گریخته اند. گفته می شود چند ده نفر باقیمانده نیز در صدد کسب ویزا برای خروج از کشور هستند. حمله اخیر، این روند را تسریع خواهد کرد و به این ترتیب، هندوها و سیک ها نیز در کنار سایر اقشار، امیدی به بهبود وضعیت امنیتی و ادامه یک زندگی امن و آرام در سایه حکومت طالبان نخواهند داشت.
این بسیار ناامیدکننده و زیانبار است و بدون شک، بنیان های حکومت جدید را بیشتر از پیش، تضعیف می کند. اگرچه تصور نمی شود که طالبان با ادامه حضور و حیات هندوها و سیک ها در کشور مشکلی داشته باشند؛ زیرا این کمک می کند تا تصویر بهتری از آنها و حکومت شان به جهان منعکس شود؛ اما وقتی نمی توانند امنیت آنها و سایر اقشار و اقلیت ها را تضمین کنند، ادعای شان مبنی بر تامین امنیت سراسری به شدت زیر سؤال می رود.
نرگس اعتماد - جمهور