اگر رهبران طالبان، تدبیری اساسی برای ایجاد اصلاحات گسترده و واقعی در راستای تعدیل سیاست های قومی خود ایجاد نکنند و راه را برای حضور و مشارکت واقعی سایر اقوام و اقلیت ها در ساختار قدرت باز نگذارند جنگ قدرت که در قالب شورش های قومی فاریاب تبارز یافته، به سرعت فراگیر خواهد شد و در کنار بحران مشروعیت داخلی و بین المللی حکومت طالبان، بقا و پایداری آن را بیش از پیش در معرض تهدید و خطر قرار خواهد داد.
شورش طالبان ازبک در فاریاب یکبار دیگر حکومت نوبنیاد این گروه را به چالش کشیده است؛ چالشی بزرگ که غلبه بر آن هرگز آسان نیست.
اگرچه انتظار می رود که شورش های فاریاب در نهایت سرکوب و مهار شود؛ اما این امر میتواند جنگ قدرت میان سران و رهبران طالبان را همچنان به مثابه آتش زیر خاکستر نگه دارد.
اعتراضات فاریاب به طور واضح، شکاف های قومی در درون طالبان را برملا می کند و ادعای طالبان به عنوان یک تحریک اسلامی را زیر سؤال می برد.
این در حالی است که رهبران طالبان بارها با اشاره به حضور عناصر طالب از دیگر اقوام ادعا کرده اند که دولت آنها فراگیر و همه شمول است و در آن همه اقوام و اقلیت های کشور به طور عادلانه حضور و مشارکت دارند؛ اما بر بنیاد آنچه از سوی معترضان فاریاب عنوان میشود، مخدوم عالم تنها به دلیل آنکه ازبک است از صفوف طالبان اخراج و یا دستگیر شده است.
البته پیش از این نیز ادعاهای فراوانی درباره جنگ قدرت میان سران طالبان مطرح شده بود؛ اما این نخستین بار است که دو قومیت بزرگ در درون طالبان باهم درگیر میشوند. پیش از این قبایل رقیب پشتون - درانی ها و غلجایی ها- با هم رقابت های جدی داشتند و بر بنیاد ادعاهای مطرح شده، همچنان در پشت پرده تنش های سنگینی دارند.
مجموعه این رویدادها نشان می دهد که طالبان به مثابه یک جنبش پشتونوالی نه تنها قومیت های دیگر را تحمل نمی کند؛ بلکه در داخل آن گروه نیز رقابت ها و خصومت های قبیله ای بر رویکردهای اسلام گرایانه که علی القاعده باید وحدت بخش باشد، غلبه دارد.
از سوی دیگر، جنگ قدرت میان مهره های قومی در داخل طالبان در شرایطی بروز می کند که دولت آن گروه همچنان با بحران مشروعیت ملی و بین المللی رو به رو است.
با وجود آنکه سخنگویان طالبان ادعا می کنند که وضعیت در فاریاب تحت کنترل است و مردم معترض، قانع شده اند؛ اما کارشناسان میگویند که علنی شدن این تنشها و تقابل ها بی اعتمادی مردم افغانستان نسبت به طالبان را افزایش می دهد و امیدها برای تمکین رهبران آن گروه به ایجاد دولت فراگیر و مشارکت دادن همه اقوام و اقلیتها و جریانهای سیاسی در ساختار قدرت جدید را به حداقل ممکن کاهش خواهد داد.
شورش های فاریاب در عین حال نشان داد که پایههای حکومت طالبان تا چه میزان لرزان، آسیبپذیر و ناپایدار است؛ حکومتی که حتی هواداران آن در داخل نیز با هم اختلافات جدی دارند و آرمان های ایدئولوژیک و شعارهای تبلیغاتی که در زمان جنگ، طالبان را علیه دشمن مشترک متحد می کرد پس از پیروزی آنها توجیه، تاثیر و اعتبار خود را از دست داده است.
افزون بر این، شورش های اخیر میتواند زنگ خطر را درباره وضعیت طالبان غیرپشتون در دیگر ولایات نیز به صدا دربیاورد. آنها حتماً از شورش های فاریاب الگو خواهند گرفت و ماهیت قوم گرایانه سیاست ها و رویکردهای طالبان پشتون را بهتر از هر زمان دیگری درک خواهند کرد.
بنابراین اگر رهبران طالبان، تدبیری اساسی برای ایجاد اصلاحات گسترده و واقعی در راستای تعدیل سیاست های قومی خود ایجاد نکنند و راه را برای حضور و مشارکت واقعی سایر اقوام و اقلیت ها در ساختار قدرت باز نگذارند جنگ قدرت که در قالب شورش های قومی فاریاب تبارز یافته، به سرعت فراگیر خواهد شد و در کنار بحران مشروعیت داخلی و بین المللی حکومت طالبان، بقا و پایداری آن را بیش از پیش در معرض تهدید و خطر قرار خواهد داد.
پیامد دیگر شورش های فاریاب، ایستادگی اقوام و ملیت های ساکن در نوار شمالی کشور در برابر پروژه پشتونیزه کردن شمال می باشد؛ پروژه ای که از زمان کرزی و اشرف غنی با قدرت دنبال میشود و انتقال مدیریت شده ناامنی ها و جنگ ها از جنوب به شمال نیز در همین راستا قابل تفسیر بود. البته این رویکرد ریشه های قدرتمند تاریخی دارد و از زمان عبدالرحمان خان و رژیم های خودکامه پس از او، همواره در دستور کار شاهان و سلاطین پشتون تبار کابل قرار داشته است.
با توجه به ماهیت قومی شورش های فاریاب به نظر میرسد که یکی از انگیزه های مهم و نیرومند معترضان ازبک به دستگیری فرمانده شان نیز احساس خطر ازبک ها نسبت به پشتونیزه شدن ولایت و منطقه شان باشد.
با توجه به این موارد و با در نظر داشت تجارب تلخ تاریخی تصور می شود که طالبان به مثابه یک جنبش پشتونوالی برای پشتونیزه کردن شمال و تغییر بافت قومی و جمعیتی این منطقه با چالشهای سختی روبرو است و حتی امکان دارد که به سرنوشت دردناک رژیم های سرکوبگر و توتالیتر پیشین دچار شود و برنامه تغییر بافتار قومی شمال و دیگر مناطق کشور در نطفه ناکام بماند.
عبدالمتین فرهمند - جمهور