خبرگزاریهای ایران و جهان، روز چهارشنبه ۱۰ قوس از درگیری چندساعته میان طالبان و مرزبانان ایرانی در منطقه مرزی ولایت نیمروز خبر داده و آن را یک «سوء تفاهم مرزی» دانستند.
سعید خطیب زاده؛ سخنگوی وزارت امور خارجه ایران هم در ارتباط با اخبار منتشر شده در این باره اظهار داشت: ...اختلاف مرزی بین مرزنشینان، موجب تیراندازی در حوزه مرز سیستان شد که با هماهنگی مرزبانان دوطرف موضوع مدیریت شده و پایان یافته است.
این در حالی است که احمد نادری؛ نماینده تهران در مجلس ایران، باری گفته بود: «طالبان یکی از جنبش های اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را بایستی به فال نیک گرفت. همکاری با آنان می تواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروه هایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنمایی های اشتباه رسانه های امریکایی از آنان بیافتیم.»
این درگیری مستقیم نظامی میان نیروهای طالبان و مرزبانان ایرانی اگرچه به طور حساب شده ای از سوی رسانههای ایران و مقامات تهران، کم اهمیت، سطحی و ساده جلوه داده شد؛ اما به نظر نمیرسد که در پشت پرده نیز واقعیت اینگونه باشد.
نیرویی که روزگاری نه چندان دور، مقامات ارشد ایران از آن به عنوان «جنبش اصیل منطقه» یاد میکردند و برقراری روابط دو جانبه با طالبان را فرصتی برای سرکوب دشمنان ایران از جمله داعش میدانستند اکنون خود به تهدیدی علیه تمامیت ارضی و امنیت ملی جمهوری اسلامی تبدیل میشود.
نکته قابل تامل این است که علیرغم درگیری مستقیم نظامی میان طالبان و مرزبانان ایرانی هنوز (تا زمانی انتشار این متن) مقامات ارشد طالبان درباره این رویداد ابراز موضع صریح نکرده و صرفا اعلام داشته اند که در این باره منتظر دریافت جزئیات از چگونگی وقوع این رویداد هستند. این میتواند به نحو تلویحی به معنی تایید عملکرد جنگجویان طالبان در تیراندازی بر مرزبانان ایرانی و ورود آنها به یک درگیری مستقیم چندین ساعته با نظامیان همسایه غربی باشد.
این در حالی است که ایرانی ها ادعا می کند که این رویداد در نتیجه یک سوء تفاهم صورت گرفته و طالبان تصور کرده اند که عبور کشاورزان ایرانی از دیوارهایی که قاچاقبران ایجاد کرده اند به معنی عبور از نوار مرزی و نقض تمامیت ارضی افغانستان است و به این ترتیب به آن واکنش مسلحانه نشان داده اند.
در جانب طالبان اما هیچیک از مقامات ارشد آن گروه تاکنون نسبت به این برداشت اعلام موضع نکرده و این نشان می دهد که تعمدی در این درگیری مسلحانه از سوی طالبان وجود داشته است.
مساله بحث برانگیز دیگر این است که طالبان هرگز با هیچیک از دیگر همسایگان افغانستان تاکنون برخوردی این گونه نداشته اند. به عنوان نمونه، پاکستان پس از پیروزی طالبان و استقرار آن گروه بر سراسر افغانستان، بدترین و سختگیرانه ترین رفتارها را در زمینه کنترل مرزها به اجرا درآورد. پاکستان مرزهای خود را به روی تاجران، پناهجویان و حتی بیماران افغانستان بست، قیمت تکت های سفر هوایی به آن کشور را چندین برابر افزایش داد و حتی قراردادهای رسمی و دیرینه از جانب افغانستان در این زمینه ها را به تعلیق درآورد که این امر، موجبات انتقاد شماری از رهبران طالبان را نیز فراهم کرد و آنها پاکستان را به نقض تعهدات خود متهم کردند.
افزون بر این، پاکستان تنها همسایه افغانستان است که درگیر یک دعوای دیرسال ارضی و مرزی با کشور ماست و از این حیث همواره تلاش می کند تا یا یک دولت دست نشانده خود را در کابل روی کار بیاورد و یا از دستیابی مردم افغانستان به اقتدار ملی و توانایی دفاع از سرزمین، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی شان جلوگیری کند. آنها در همین راستا از سال ها پیش، مشغول ایجاد یک دیوار حایل مرزی هستند که از نظر افغانستان، غیرقانونی، متجاوزانه و غاصبانه است و باید برچیده شود. این دیوار در مواردی حتی سبب تبادل آتش مرزبانان دو کشور در دوره دولت پیشین هم می شد. با این وجود طالبان هرگز با پاکستان وارد درگیری نظامی نخواهند شد.
به این ترتیب آیا درگیری مستقیم نظامی طالبان با مرزبانان ایرانی ریشه در نگاه، رویکرد و اهداف بلندمدت رهبران طالبان نسبت به ایران ندارد؟ آیا «جنبش اصیل منطقه» که قرار بود به نیابت از جمهوری اسلامی علیه تهدیدهایی مانند داعش مبارزه کند اکنون خود به تهدیدی علیه ایران تبدیل نمی شود؟ آیا ایرانی ها در برقراری روابط گسترده با طالبان دچار یک اشتباه راهبردی و محاسباتی نشده اند؟ رد پای کشورهایی مانند عربستان سعودی، اسرائیل، امریکا و حتی پاکستان در ایجاد این تنش مرزی میان طالبان و ایران تا چه اندازه جدی است؟
این در حالی است که تنها یک روز پیش از بروز درگیری مسلحانه میان طالبان و ایران، مقامات طالبان از بازگشت ۱۴ دیپلمات عربستان سعودی به سفارت آن کشور در کابل خبر دادند. پیشتر از آن امارات متحده عربی نیز سفارت خود در کابل را فعال کرده بود. از جانب دیگر، طالبان در حال حاضر سرگرم رایزنیهای فشرده با مقامات امریکایی در دوحه قطر هستند. آیا این رویدادها با آنچه اخیراً در مرز میلک میان طالبان و ایران رخ داد، ربط ندارد؟
علاوه بر اینها گزارشهای تایید نشده ای نیز درباره شادمانی و پایکوبی شماری از بلوچهای سنی مذهب ایران از اقدام طالبان علیه مرزبانان ایرانی منتشر شده است.
حتی اگر این گزارش ها نادرست هم باشد کارشناسان درباره خطر استقرار یک دولت تمام طالبانی در کابل برای امنیت ملی ایران به جهت احتمال حمایت رهبران طالبان از جامعه اهل سنت ایران هشدار می دهند. آنها در این زمینه از جمله به حمایت های بی پرده و صریح مولوی عبدالحمید؛ از روحانیون پرنفوذ اهل سنت ایران از طالبان اشاره می کنند.
به این ترتیب صرف نظر از اینکه واکنش آسان گیرانه سران تهران به درگیری مرزی طالبان با مرزبانان ایرانی بر اساس چه مصالح و منافعی صورت گرفته، این رویداد می تواند به طور بالقوه حامل این پیام هشداردهنده باشد که «جنبش اصیل منطقه» از مسیر رویاهای ایران منحرف می شود در حال تبدیل شدن به تهدیدی علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران و دیگر همسایگان افغانستان به استثنای پاکستان است.
عبدالمتین فرهمند - جمهور