به گزارش وال استریت ژورنال، افراد نفوذی طالبان در داخل وزارتخانهها، سازمانها و دانشگاهها، در سقوط بدون مقاومت شهرها و پایتخت نقش "چشمگیر" داشتند.
شماری از مقامهای طالبان به این روزنامه گفتند که ماموران مخفی طالبان با ریشهای تراشیده، پوشش غربی و عینکهای آفتابی، سالها در داخل موسسات دولتی و سازمانهای کمکرسان بینالمللی نفوذ داشتند.
"این افراد در کابل و شهرهای دیگر در آستانه خروج امریکا از نقش نفوذی خود بیرون آمده، همسایگان و همکاران خود را غافلگیر کردند. آنها با بیرون کشیدن سلاحهای خود از مخفیگاهها، به طالبان کمک کردند تا به سرعت کنترل شهرها را به دست گیرند".
به گفته مقامهای طالبان، افراد نفوذی آنها پیش از سقوط کابل کنترل برخی نهادهای حساس امنیتی را به دست گرفته و نیروهای امنیتی دولت سابق را خلع سلاح کرده بودند.
گزارش تازه روزنامه وال استریت ژورنال که بربنیاد اظهارات و اعترافات صریح مقام های طالبان و شبکه حقانی استوار است یکبار دیگر نشان میدهد که ابعاد و اعماق خیانت منجر به سقوط و فروپاشی نظام پیشین تا چه اندازه گسترده بوده است.
این گزارش تایید میکند که اغلب مقام ها و مهرههای اصلی در دستگاههای اجرایی و امنیتی حکومت پیشین با طالبان و شبکه حقانی در ارتباطات تنگاتنگ قرار داشته و سیاستگذاریهای اصولی دولت دست نشانده امریکا تحت تاثیر و نفوذ مهره های نفوذی طالبان و شبکه حقانی صورت می گرفته است.
این گزارش از جانب دیگر بر همان اتهام دیرینهای مهر تایید میزند که طالبان درون نظام و طالبان نیکتایی دار برگشته از غرب و یا با ظاهر غربی را از عوامل اصلی بحران امنیتی، ترورهای مرگبار، بمبگذاریهای خونین و کشتارهای مبهم مرموز و بحثبرانگیز ارزیابی می کرد.
با این حال نمی توان انکار کرد که نفوذ عمیق و گسترده طالبان و شبکه حقانی در لایههای مختلف دولت پیشین افغانستان و نیز سازمان های بین المللی، بدون همکاری شبکه ای قدرتمند از دولتمردان و نیز عوامل خارجی و حامیان غربی دولت پیشین افغانستان، امکان پذیر نبوده است.
این همان چیزی است که به طرزی هوشمندانه از سوی رهبران و فرماندهان طالبان و شبکه حقانی که با والاستریتژورنال مصاحبه کرده اند نادیده گرفته شده و هیچ اشارهای به آن نگردیده است؛ اما واقعیت این است که همه مهرهها و حتی مقاماتی در سطح وزیر و رئیس جمهور هم ممکن است بخشی از شبکه نفوذ بوده باشند و به این ترتیب استخدام و استفاده از عوامل نفوذی در همه دستگاه ها و ادارات به ویژه سازمان ها و ارگان های حساس امنیتی و استخباراتی و شبکههای اصلی مالی دولت پیشین، بخشی از راهبرد دولتمردان پیشین و حامیان خارجی آنها به حساب می آمده است.
نحوه سقوط و فروپاشی دولت به رهبری اشرف غنی به عنوان بزرگترین خائن ملی و نماد خیانت ملی در تاریخ معاصر افغانستان هم نشان میدهد و تایید میکند که این رخداد در لحظه اتفاق نیافتاده؛ بلکه یک پروژه بسیار طولانی و با برنامه ریزی های سیستماتیک بوده که در نهایت زمینه فرار اشرف غنی به عنوان رهبر و پیشاهنگ پروژه نفوذ را فراهم کرده و از جانب دیگر، بلافاصله پس از ترک کابل توسط اشرف غنی احمدزی، نیروهای نفوذی شبکه حقانی، وارد ارگ ریاست جمهوری و دیگر دستگاههای حکومتی شدند.
این همان روایتی است که بسم الله محمدی؛ سرپرست وزارت دفاع دولت اشرف غنی نیز به آن اشاره میکند و میگوید در حالی که بر اساس یک طرح فریب که از سوی اشرف غنی و اطرافیانش از جمله رئیس دفتر او طراحی شده بود، منتظر بازدید رییس جمهوری از وزارت دفاع بود؛ اما روز واقعه، ناگهان از پنجره دفترش که مشرف بر مسیر منتهی به ارگ بود متوجه شد که خیابان واقع در حد فاصل وزارت دفاع و ریاست جمهوری، صدها نیروی مسلح طالبان و شبکه حقانی در حال پیشروی به سمت ارگ قدرت هستند. آن نیروها بدون شک نه از آسمان آمده بودند و نه از زمین سبز شده بودند، آنان همان نفوذی های تحت پوشش اشرف غنی بودند که از سال ها در دستگاه های مختلف فعال بودند.
بنابراین همانگونه که فرماندهان ارشد طالبان و شبکه حقانی نیز تصریح کرده اند عوامل نفوذی آنها از مدت ها پیش روند فروپاشی و اشغال پایتخت را آغاز کرده بودند و بدون شک غنی و اطرافیان فاشیست او از جمله حمدالله محب، فضل فضلی، سلام رحیمی، وحید عمر، عبدالمتین بیگ و دیگران نیز در جریان این پروژه قرار داشتند و از نزدیک با آنها همکاری میکردند و چه بسا خود بخشی از این شبکه گسترده نفوذ بودند.
بر این اساس، سقوط کابل و فروپاشی نظام ۲۰ ساله دست نشانده امریکا یکشبه اتفاق نیافتاد؛ بلکه این رویداد محصول سال ها تبانی، خیانت، فساد، فاشیزم و کار نفسگیر و مؤثر طالبان درون نظام، طالبان تکنوکرات و خائنان بزرگ ملی بوده که در مقاطع مختلف با استفاده از ابزارهای گوناگون مردم و دولت افغانستان را به سادگی به قربانگاه می بردند و برای تحقق و اجرایی کردن برنامههای طالبان و شبکه حقانی دست به جنایت های هولناک و خیانت های نابخشودنی ملی می زدند.
از این منظر، کشتارهای مرگبار، بمبگذاریهای خونین، ترورهای هدفمند، قتل های مرموز و بمبگذاریهای ویرانگر در کنار مدارای مبهم و پرسش برانگیز با زندانیان طالبان و شبکه حقانی، آزادی بی قید و شرط هزاران زندانی این گروهها و نیز عدم قاطعیت و جدیت در تامین امنیت و مبارزه با عوامل ناامنی و در عین حال، مخالفت با استراتژی های کارآمد امنیتی به منظور استقرار نظم و ثبات و اقتدار دولت و نیروهای مسلح و جلوگیری از تلفات نیروهای امنیتی در مقابله با طالبان و شبکه حقانی هم بخشی از اقدامات این شبکه قدرتمند نفوذ بوده که بسترساز اصلی آن خیالت فاشیست های تکنوکرات و طالبان نیکتایی دار مستقر در دستگاه های اجرایی و قضایی و امنیتی و استخباراتی بوده اند.
از این منظر اعترافات به ظاهر افشاگرانه و شجاعانه فرماندهان و مقامات امنیتی کلیدی طالبان و شبکه حقانی در مصاحبه با روزنامه والاستریتژورنال اگرچه بخشی از واقعیت های مربوط به فروپاشی ناگهانی و سقوط سریع نظام پیشین را افشا میکند؛ اما در عین حال می تواند گمراه کننده نیز باشد؛ زیرا این اعترافات نباید مانع از دیده شدن بخشی دیگر از واقعیت شود و آن تبانی، خیانت، فساد و همکاری سازمان یافته و سیستماتیک طالبان نیکتایی دار درون نظام از اشرف غنی تا دیگر مهره های وابسته به او می باشد.
نرگس اعتماد - جمهور