مساله منزجرکننده این است که امریکا به عنوان کشوری که ارتش و نیروهای مسلح ۳۰۰ هزار نفری افغانستان را ایجاد کرد، آموزش داد، تجهیز و تمویل نمود و به جنگ علیه طالبان گماشت، پس از آنکه با طالبان تبانی کرد و از افغانستان گریخت، چرا هیچ سناریو و برنامهای برای آینده صدها هزار نفری که ۲۰ سال در خدمت منافع استراتژیک ایالات متحده بودند، نداشت؟
فعالان امریکایی هشدار می دهند که اگر کماندوهای ارتش منحل شده افغانستان از کشور خارج نشوند، احتمالا به داعش می پیوندند.
یک افسر اطلاعات انسانی ارتش امریکا که از زمان خروج امریکا از افغانستان، تلاش کرده تا متحدان آسیبپذیر افغان را تخلیه کند، می گوید: "حدود 5 هزار و 600 نفر... افرادی هستند که توسط جامعه اطلاعاتی به آنها وظیفه داده شده است. اینها افرادی هستند که تاکتیکهای ویژهای برای استفاده از تسلیحات به آنها آموزش داده شده است."
به گفته او، امریکا ممکن است روزی دوباره به آنها برای مبارزه با داعش نیاز داشته باشد.
کهنه سربازان از این میترسند که در صورت ناامیدی کامل، کماندوهای افغان مهارتهای خود را به گروههایی مانند طالبان و داعش بفروشند.
پانگو توضیح داد: "در این برهه از زمان که گزارش شده مردم در افغانستان فرزندان خود را میفروشند، اگر کسی از سوی داعش یا طالبان تهدید شود برای نجات فرزندان یا خانوادهاش چه میکند؟ شما بودید چه میکردید؟ ما فقط میتوانیم بدترین را در نظر بگیریم."
به این ترتیب، نگرانیها درباره سرنوشت صدها هزار نفر از نیروهای پیشین امنیتی افغانستان که در پی فرار اشرف غنی و فروپاشی دولت دست نشانده امریکا اکنون بیکار و بی سرنوشت و غیرمصون هستند به شدت ادامه دارد.
همه روزه گزارش های خطرناک و تکاندهنده ای درباره آنها منتشر میشود؛ از خودکشی سرپرست های خانواده تا فرزندفروشی و حتی احتمال پیوستن نظامیان آموزش دیده و حرفهای پیشین به گروه های تبهکار و تروریستی از جمله داعش.
افزون بر این، گزارشهای پراکنده دیگری نیز از گوشه و کنار کشور حاکی است که شماری از جنگجویان منسوب به طالبان به منظور انتقامگیری، نظامیان سابق را هدف قرار می دهند و می کشند.
در تازهترین مورد، گزارش شد که دو فرمانده ارشد محلی در تخار تیرباران شده اند و به تازگی نیز خبر کشته شدن مرموز دو نظامی زن پیشین در ولایت پکتیا منتشر شد. این تنها بخشی از صدها گزارشی است که درباره محاکمه صحرایی، جستجوی خانه به خانه و پیگرد مستمر اعضای پیشین نیروهای مسلح از سوی طالبان به نشر رسیده است.
این در حالی است که طالبان رسماً عفو عمومی اعلام کرده و گفته اند که هیچیک از مقامات و اعضای نیروهای مسلح سابق، کارمندان دولتی، پرسونل سازمان های خارجی، سفارتخانه ها و... مورد پیگرد قرار نمیگیرند و محاکمه نخواهند شد.
در این میان با وجود آنکه امریکا ادعا میکند که بیش از ۱۰۰ هزار نفر را از افغانستان به کشورهای دیگر منتقل کرده، هنوزهم صدها هزار نفر هستند که برای نجات جان خود و خانواده های شان نیازمند خروج از کشور اند.
آنها در ناامیدی کامل به سر می برند و هیچ تضمینی وجود ندارد که روند کشتارها، دستگیریها، جستجوها و پیگردهایی که اکنون جریان دارد در آینده نزدیک تشدید و تقویت نشود. از جانب دیگر بیکاری و فقر اقتصادی از جمله کارمندان پیشین دولت و اعضای نیروهای مسلح نظام قبلی را به شدت تهدید می کند.
مساله منزجرکننده این است که امریکا به عنوان کشوری که ارتش و نیروهای مسلح ۳۰۰ هزار نفری افغانستان را ایجاد کرد، آموزش داد، تجهیز و تمویل نمود و به جنگ علیه طالبان گماشت، پس از آنکه با طالبان تبانی کرد و از افغانستان گریخت، چرا هیچ سناریو و برنامهای برای آینده صدها هزار نفری که ۲۰ سال در خدمت منافع استراتژیک ایالات متحده بودند، نداشت؟ نیروهایی که در ۲۰ سال گذشته به نیابت از همه جهان جنگیدند، قربانی دادند و خون ریختند در نهایت از سوی بزرگترین قدرت جهانی تنها رها شدند و مهره مزدور و دستنشانده امریکا نیز با فرار بزدلانه و خیانت ناجوانمردانه اش به آنان از پشت خنجر زده و به این ترتیب صدها هزار نفر در ناامنی مدام و تیررس دشمنان شان رها شدند؛ در حالی که نه هیچگونه حمایت اقتصادی دریافت می کنند و نه مصونیت و امنیت جانی دارند.
اگرچه پیوستن نیروهای نخبه و آموزش دیده ارتش پیشین افغانستان به داعش شاید سناریوی امریکاییها و یا پروپاگاندا و بزررگنمایی غوغاسالارانه رسانههای غربی باشد؛ اما در داخل افغانستان نیز وضعیت به اندازه ای بحرانی و رقت انگیز است که هر گزینه ای می تواند ممکن باشد.
این در حالی است که طالبان برخلاف مواضع اولیه شان که گفته بودند از ارتش و نیروهای امنیتی پیشین برای ایجاد یک نیروی مسلح مقتدر و ملی استفاده خواهند کرد به تازگی اعلام کرده اند که اغلب نیروهای امنیتی قبلی معتاد به مواد مخدر اند و هیچ گونه کارآمدی و اثرگذاری ندارند؛ بنابراین طالبان برنامهای برای استفاده از آنها در چارچوب نیروهای ارتش ملی نخواهند داشت. به این ترتیب همه امیدها برای به کارگیری صدها هزار نظامی آموزش دیده که برای تربیت و پرورش آنها میلیاردها دالر از کمکهای جهانی و دارایی های ملی افغانستان صرف شد از میان میرود و این امر، وقوع یک فاجعه واقعی برای این نیروها و خانواده های شان را بیش از هر زمان دیگری نزدیک می نماید.
در این میان هر سناریوی فاجعه باری که رخ دهد عامل اصلی و مستقیم آن ایالات متحده امریکا خواهد بود؛ کشوری که نیروهای امنیتی افغانستان را تنها و بی پناه رها کرد و در نهایت حتی هیچ کمکی برای نجات جان آنان در برابر تهدیدهای امنیتی و فجایع اقتصادی انجام نداد.
امریکا درست از زمانی که وارد تعامل و تبانی با طالبان شد به خوبی می دانست که دولت دست نشانده و فاسد کابل متلاشی میشود و به این ترتیب صدها هزار عضو نیروهای مسلح کشور ممکن است بهای اصلی فجایع پس از سقوط را متحمل شوند. امریکا از خطر انتقامجویی طالبان از نیروهایی که ۲۰ سال با آنان جنگیده بودند کاملاً آگاهی داشت و در عین حال، بروز فاجعه انسانی ناشی از فقر و بیکاری این تعداد نیرو نیز پیش بینی پذیر بود. با اینهمه چرا ایالات متحده و به ویژه رهبران ارشد پنتاگون که در جریان مذاکرات مستقیم امریکا با طالبان قرار داشتند هیچ برنامهای برای ساماندهی و مدیریت ادامه پشتیبانی از صدها هزار نیروی مسلح افغانستان پس از فروپاشی دولت دست نشانده اشرف غنی نداشتند؟ آیا وضعیت ترحم برانگیز کنونی نیروهای مسلح سابق هم در حوزه امنیت و هم در عرصه فقرو بحران ناشی از بیکاری یکی از پیامدهای غیرقابل انکار خیانت نابخشودنی امریکا در حق این نیروها نیست؟ آیا سرنوشت غم انگیزه صدها هزار نیروی مسلح نظام پیشین افغانستان نمونهای واضح از بدعهدی و رفتار غیرانسانی و ضد اخلاقی امریکا با متحدانش در سراسر جهان به حساب نمی آید؟
نرگس اعتماد - جمهور