با قدرت گیری طالبان در افغانستان، افراطگرایی در پاکستان به طور فزاینده ای رشد خواهد کرد و به نظر نمی رسد که دولت پاکستان که پیش از این با استفاده از این ارتش قدرتمند برای گسترش نفوذ و هژمونی خود بر کشورهای همسایه و منطقه استفاده میکرد بتواند در داخل پاکستان با آن مواجه شود و از تعمیم سرنوشت کشورهایی مانند افغانستان در قلمرو خود جلوگیری کند.
احمد رشید؛ روزنامه نگار و نویسنده پاکستانی میگوید پاکستان برخلاف روزهای نخست پس از تسلط طالبان در افغانستان، میزان ترغیب کشورها برای به رسمیت شناختن دولت این گروه را کمتر کرده است.
احمد رشید در مصاحبه با بیبیسی در پاسخ میگوید: فکر میکنم حتی پاکستان هم شاهد گامهای مثبت از جانب طالبان نبوده است.
به گفته او حد اقل چهار- پنج کشور از جمله پاکستان، ایران، روسیه، چین و قطر خیلی علاقمند بودند تا طالبان را بلافاصله به رسمیت بشناسند؛ اما آنچه در نشستهای مسکو و تهران دیده شد نشان میدهد که این موضع این کشورها در قبال طالبان در حال بازگشت به عقب است: "آنها فهمیده اند که شناخت رسمی طالبان در وضعیت کنونی که سازشهای لازم را نکرده است، احمقانه و سادهلوحانه خواهد بود. "
احمد رشید میگوید: همه کشورهای همسایه افغانستان که خواهان شناخت فوری دولت طالبان بودند خود جنگجویان و افراطگرایانی دارند که از طالبان انگیزه میگیرند و در همسویی با آن عمل میکنند.
پاکستان از حامیان جدی طالبان محسوب میشود. این گروه را به وجود آورده و در طول نزدیک به سه دهه گذشته همواره با تمام توان از آن حمایت کرده است؛ این دیگر چیزی نیست که قابل پنهانکاری یا انکار باشد.
با تسلط دوباره طالبان بر افغانستان شاید رهبران اسلامآباد بیش از هر کس دیگری نسبت به این رویداد خوشحال شده باشند. به همین دلیل جنرال فیض حمید؛ رئیس پیشین سازمان جاسوسی آی اس آی از نخستین مهمانان خارجی بود که در اولین روزهای تسلط طالبان بر کابل، وارد پایتخت شد و دو روز بعد از آن دولت سرپرست طالبان اعلام وجود کرد؛ چیزی که به باور تحلیلگران به احتمال زیاد با دخالت و مهندسی مستقیم «مهمان پنجابی» صورت گرفته بود.
آقای حمید در معیت شاه محمود قریشی؛ رئیس دستگاه دیپلماسی پاکستان هم چند روز قبل بار دیگر به کابل سفر کرد؛ اگرچه جزئیات زیادی از جریان دیدارها و مذاکرات آنان با رهبران طالبان منتشر نشد.
با اینهمه هنوز اتفاق خاصی در زمینه شناسایی رسمی دولت طالبان از سوی جامعه بین المللی و کشورهای همسایه مانند پاکستان رخ نداده؛ موضوعی که توجه و تامل کارشناسان سرشناسی مانند احمد رشید را نیز به خود جلب کرده است.
پیش از این به نظر میرسید که سران اسلام آباد نمیخواهند زودتر از سایر کشورها و سازمانهای جهانی، دولت طالبان را در کابل به رسمیت بشناسند تا به این ترتیب از یک سو هزینههای سنگین سیاسی، امنیتی و اقتصادی حمایت و حفاظت از این دولت به تنهایی بر دوش اقتصاد ناتوان پاکستان بار شود و از جانب دیگر، قدرت های همسایه، منطقه و جهان به این نتیجه برسند که آنچه در کابل اتفاق افتاده، انتقال مأموریت اشغال از امریکا به پاکستان بوده و طالبان، یک جریان مستقل ملی که خارج از اراده سران اسلامآباد یا راولپندی باشد نیست.
با این حال، همان گونه که احمد رشید نیز در مصاحبه با بی بی سی به آن اشاره کرده، سران دولت پاکستان از جمله عمران خان؛ نخستوزیر و شاه محمود قریشی؛ وزیر خارجه، کارزار گسترده ای را برای کسب مشروعیت بین المللی دولت طالبان در کابل به راه انداخته بودند؛ کارزاری که پس از نشست های مسکو و تهران به طور پرسش برانگیزی فروکش کرد و اکنون نوعی سکوت معنی دار و بی تفاوتی بحث برانگیز در روابط پاکستان و طالبان مشاهده میشود.
به نظر می رسد که تحولات امنیتی اخیر در افغانستان به ویژه افزایش تحرکات مرگبار داعش علیه طالبان و شیعیان بر معادلات سیاسی در رابطه با شناسایی رسمی دولت طالبان از سوی کشورهای همسو با آن به ویژه پاکستان نیز تاثیر گذاشته است.
قدرت هایی که پیش از این اشتیاق فراوانی برای مشروعیت بخشیدن به سلطه طالبان در افغانستان نشان میدادند در پی انفجارهای خونین اخیر در حال بازبینی مواضع و تجدید نظر بر محاسبات پیشین شان در این باره هستند.
یک نمونه واضح در این خصوص، موضع روسیه در قبال دولت طالبان است. روس ها پس از نشست مسکو اعلام کردند که میخواهند طالبان را از فهرست سیاه گروههای تروریستی شان خارج کنند و از سازمان ملل نیز درخواست کردند که تحریم های بین المللی علیه رهبران طالبان را بردارد.
ولادیمیر پوتین؛ رئیس جمهوری روسیه حتی گفت که کشورش به شناسایی رسمی دولت طالبان در کابل نزدیک است. به رغم این مواضع اما به تازگی ماریا زاخارووا؛ سخنگوی وزارت خارجه روسیه با ابراز تاسف از ناتوانی طالبان در مهار ناامنی های جاری، نسبت به وقوع انفجارهای اخیر ابراز نگرانی کرده است.
برای قدرت هایی مانند روسیه، نفوذ و سیطره پرسش برانگیز و روزافزون داعش در افغانستان یک تهدید مستقیم علیه امنیت ملی و منطقه نفوذ سنتی و استراتژیک مسکو در آسیای میانه به دست می آید.
روس های انتظار داشتند که طالبان بتوانند داعش را به سرعت مهار و نابود کنند و امنیت و ثبات را در سراسر افغانستان گسترش دهند.
چینی ها، ایرانی ها و جمهوری های آسیای میانه نیز انتظارات مشابهی از طالبان داشتند و به همین دلیل امیدوار بودند که در سایه امنیتی که طالبان برقرار می کنند بتوانند از منافع سیاسی، اقتصادی و استراتژیک شان در افغانستان بهرهمند شوند؛ اما وضعیت بحرانی و پیچیده امنیتی به ویژه قدرتگیری پرسش برانگیز داعش در کشور همه این امیدها را به یأس تبدیل کرده و تردیدها درباره توان طالبان برای مواجهه با این شرایط امنیتی تازه را به شدت افزایش داده است.
ابعاد این خطر اما برای پاکستان چندین برابر کشورهای دیگر است؛ زیرا پاکستان به مثابه انبار باروت از زمان جهاد مردم افغانستان علیه شوروی تاکنون بستری امن و مصون برای دهها هزار پیکارجوی افراط گرای اسلامی بوده است.
افزون بر وجود شبکه ای قدرتمند و پرنفوذ از مدارس مذهبی در مناطق خودمختار اغلب بیرون از دایره سیطره مستقیم دولت اسلام آباد، گرایش های بنیادگرایانه و افراطی در سال های اخیر در میان توده مردم پاکستان نیز به سرعت رشد و رونق پیدا کرده و حاصل آن ظهور جنبشهای بسیار تندرو می باشد که در حال مبارزه با دولت سکولار مسلط بر اسلام آباد هستند؛ یکی از این جنبش ها لشکر لبیک است که هفته گذشته با راه اندازی یک تظاهرات دهها هزار نفری با پولیس پاکستان درگیر شد و ۴ نیروی پاکستانی را کشت.
دولت اسلامآباد برای مهار این راهپیمایی خطرناک هشدار داد که لشکر لبیک نباید وارد اسلامآباد شود.
کارشناسان معتقد اند که با قدرت گیری طالبان در افغانستان، افراطگرایی در پاکستان به طور فزاینده ای رشد خواهد کرد و به نظر نمی رسد که دولت پاکستان که پیش از این با استفاده از این ارتش قدرتمند برای گسترش نفوذ و هژمونی خود بر کشورهای همسایه و منطقه استفاده میکرد بتواند در داخل پاکستان با آن مواجه شود و از تعمیم سرنوشت کشورهایی مانند افغانستان در قلمرو خود جلوگیری کند.
به همین دلیل، سران اسلامآباد هم در کنار دیگر رهبران جهان انتظار داشتند دولت طالبان، تغییرات واقعی و بنیادین را به نمایش بگذارد و تعهدات خود نسبت به حقوق زنان، آزادی های انسانی، مشارکت اقلیت ها در یک دولت فراگیر و... را در عمل نشان دهد تا به این ترتیب پاکستان بتواند با اشاره به آن به عنوان یک الگو از دولت اسلامی مورد تایید جریان های جهادی، افراطگرایی رو به رشد را در داخل مرزهای خود مهار کنند و از سوی دیگر، حمایت جامعه جهانی از یک دولت وابسته به اسلام آباد در کابل را به دست آورد؛ چیزی که رخ نداد و به همین دلیل، اکنون پاکستان بر یک دوراهی دشوار قرار گرفته است: همسویی با جهان در مخالفت با رویکردهای انحصارگرایانه و ایدئولوژیک طالبان در افغانستان، و یا ادامه حمایت از حاکمیت نوبنیاد آن گروه در کابل و پذیرش هزینه های سنگین، مرگبار و ویرانگر آن در آینده نزدیک در داخل پاکستان.