رنگین دادفر سپنتا میگوید زلمی خلیلزاد در خانه حامد کرزی مخالفان به قدرترسیدن اشرفغنی از راه تقلب را تهدید کرده بود.
سپنتا این مطلب را در واکنش به اظهارات اخیر خلیلزاد که گفته لجاجت اشرفغنی و خودخواهی نخبگان افغان باعث فروپاشی دولت شد، مطرح کردهاست.
او افزودهاست: «جنون غنی به حفظ قدرت غیرقانونی و دشمنی او با صلح و دولت قانون آشکار بود؛ اما آقای خلیلزاد! مگر شما نبودید که در منزل آقای کرزی مخالفان به قدرترسیدن دکتر غنی از راه تقلب را تهدید کردید؟»
سپنتا اضافه کردهاست که در آن زمان خلیلزاد خواهان برگزاری مراسم تحلیف غنی شده و عبدالله را تهدید کرده بود که اگر مراسم تحلیف برگزار کند علیه او از نیروهای امریکایی استفاده میکند.
او نوشتهاست: «غنی دستنشانده دولت و دستگاه تان بود و شما نیز از همان دیوانگان قدرت غیرقانونی هستید. تاریخ شما را به یاد خواهد داشت و ما مردم افغانستان نیز از یاد نخواهیم برد.»
انتظار میرود این افشاگری های مقامات و مهره های پیشین علیه همدیگر ادامه داشته باشد؛ زیرا این میتواند بخشی از تاریخ معاصر افغانستان و آنچه در پشت پرده سیاست های بحران زا و ویرانگر بازیگران این سناریوی غمانگیز جریان داشته را برای مردم افغانستان و نسلهای آینده برملا کند.
اگرچه هدف از موضعگیریهای افشاگرانه مقام های سابق علیه همدیگر که با مصاحبه های پی در پی زلمی خلیلزاد؛ کارگردان اصلی این سناریوی کثیف شروع شده، تبرئه خود و تخطئه دیگری است؛ اما بدون شک بیانات و مواضع دیوانگان قدرت علیه همدیگر، مردم افغانستان را بیش از پیش به این نتیجه میرساند که چه کسانی با سرنوشت آنها بازی کرده اند و چرا فجایع جاری رقم خورده است.
در این میان، هیچ کبوترسفیدی وجود ندارد؛ از خلیلزاد تا اشرف غنی و صالح، از کرزی تا سپنتا و از متین بیگ تا بسم الله محمدی.
همه آنها متهم، همه آنها مسئول اند.
در این میان افشاگری های جدید دکتر رنگین دادفر سپنتا؛ مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه دوران کرزی شاید بیش از دیگران قابل توجه باشد.
او چهره باسواد، علمی و آکادمیک در دولت کرزی محسوب می شد؛ کسی که مسیری از دانشگاه آخن آلمان تا دالان های قدرت در کابل را پیمود و بدون شک از ناظران، آگاهان و حتی آمران و عاملان اصلی بازی های سیاسی و پیامدهای فاجعه بار آن در ۲۰ سال اخیر کشور محسوب میشود.
اگرچه او اشرف غنی و زلمی خلیلزاد را دیوانگان قدرت می داند و خود را در کنار مردم افغانستان را از قربانیان سیاست ها، تصمیمات و رفتارهای آنان به شمار می آورد؛ اما این چیزی نیست که آقای سپنتا را تبرئه کند و اتهامهای سنگینی که متوجه او به عنوان چهره ای علمی و شخصیتی شاخص آکادمیک، سیاستمدار، هایدگرشناس و معلم اخلاق سیاسی را به سادگی کنار بگذارد.
به عنوان نمونه در همین موضع گیری های متقابل زلمی خلیلزاد و مهرههای سابق دولت افغانستان از جمله دکتر رنگین دادفر سپنتا میتوان این پرسش را مطرح کرد که اگر آنان در گذشته متوجه برنامه های امریکا و خلیلزاد برای براندازی نظام و به قدرت رساندن طالبان بودند چرا در همان زمان به عنوان نخبگان و رهبران افغان برای جلوگیری از بروز فجایع و بحرانهایی که اکنون در کشور جریان دارد دست به افشاگری نزدند؟
آقای سپنتا که میگوید خلیلزاد رسما در خانه کرزی، دکتر عبدالله و مخالفان به قدرت رسیدن اشرف غنی از راه تقلب را تهدید به استفاده از نیروی نظامی امریکا کرده بود، چرا در همان زمان این واقعیت تلخ و تکان دهنده را با مردم افغانستان، رسانه های جمعی و افکار عمومی در میان نگذاشت؟
آیا این بدان معنا نیست که خود آقای سپنتا بخشی از این بازی بوده و یا مرعوب تهدیدهای خلیلزاد شده و یا اساساً با آن موافق بوده و از قدرت گیری عنصر خطرناکی مانند اشرف غنی به مثابه یک فاشیست بالفطره و خاین ملی حمایت میکرده است؟
از سوی دیگر چه کسی به خلیلزاد به عنوان سفیر یک کشور بیگانه صلاحیت داده بود تا اینگونه در امور داخلی افغانستان دخالت کند و مقدرات سیاسی و امنیتی کشور را به تنهایی رقم زند؟ این پرسش بیش از هر کس دیگری متوجه رنگین دادفر سپنتا است؛ کسی که تمام هستی و هویتش را به کار گرفته بود تا پیمان استراتژیک و امنیتی افغانستان و امریکا امضا شود و از اصلی ترین نویسندگان، تدوین کنندگان و تحمیل کنندگان این پیمان ننگین و استعماری محسوب می شود.
مردم افغانستان حتماً به یاد دارند سخنرانی های آتشین آقای سپنتا در دفاع از پیمان های استراتژیک و امنیتی در تالارهای شورای ملی را که چگونه شخصیت های مستقل و حامی استقلال و اقتدار افغانستان را تحقیر می کرد و با مطرح کردن اتهامات سنگین و استفاده از زبان زور و تهدید و ارعاب و فشار امنیتی و زدن برچسپ های ننگین و زننده ای مانند جاسوسی برای بیگانگان، مسیر استعمار امریکایی برای سلطه بر سرنوشت افغانستان را هموار می ساخت تا عنصر نفرت انگیزی مانند خلیلزاد در خانه حامد کرزی بتواند سران سیاست افغانستان را به زبان صریح تهدید به استفاده از نیروی نظامی کند و آنان را به سکوت وادارد تا مهره ای مزدور و دست نشانده مانند اشرف غنی را به قدرت برساند.
البته در این میان، نقش مزورانه و ریاکارانه حامد کرزی و برنامه های شیطنت آمیز او برای به قدرت رساندن اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ را نیز نباید از یاد برد. در آن زمان آقای کرزی به لحاظ قومی در زمین اشرفغنی بازی میکرد؛ زیرا هر دو پشتون بودند نه لزوما درانی و غلجایی. کرزی به جای اعتنا و اتکا به آرای دموکراتیک و انتخاب آزاد همه آحاد مردم افغانستان با تقسیم کشور به شمال و جنوب و تطمیع مدیران فاسد کمیسیون های انتخاباتی با تزریق بی رحمانه پول، نتیجه صریح و واضح انتخابات سراسری ریاست جمهوری را به نفع جریان تقلب دگرگون کرد و زمینه های قدرت گیری فاشیست بدنام و نفرت انگیزی مانند اشرف غنی را فراهم ساخت.
در این میان، بدون شک، رنگین دادفر سپنتا نیز از بازیگران اصلی این نمایش خیانتکارانه بود و مردم افغانستان هرگز نقش و سهم او در این بازی مزورانه را از یاد نخواهند برد.
به این ترتیب انتظار می رود با موجی که به تازگی به راه افتاده دیوانگان قدرت به افشاگری علیه همدیگر ادامه دهند تا مردم افغانستان در جریان جزئیات ریز بازی های پشت پرده و خیانت های بزرگ ملی این عناصر مزدور و دست نشانده و خودفروخته و خودفریفته قرار بگیرند و تاریخ و نسل های آینده به درستی درباره آنان داوری کنند.
نرگس اعتماد - جمهور