وضعیت اقتصادی افغانستان پس از فروپاشی دولت پیشین و استقرار طالبان به طور فاجعه باری بحرانی است. اکنون دست کم ۲۲ میلیون نفر نیاز به کمک های فوری برای ادامه حیات و نجات از فقری مرگبار دارند.
به نظر میرسد که تلاش سازمانهای امدادی نیز به تنهایی برای مهار فاجعه کافی نیست؛ زیرا آنها پول لازم برای تامین نیازمندی های فوری میلیونها نفر را در اختیار ندارند و کشورهای ثروتمند نیز تاکنون به تعهدات خود برای کمک به این سازمان ها به منظور جلوگیری از وقوع بحران انسانی عمل نکرده اند.
در این میان، حکومت منزوی طالبان که تاکنون از سوی هیچیک از کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشده، خود یک مانع جدی در مسیر کمک رسانی بین المللی به میلیونها نفر از مردم افغانستان است. از سوی دیگر طالبان هم خود هیچگونه تدبیر و سیاستی برای مواجهه با این وضعیت بحرانی ندارند و اقدامات پراکنده، غیر اصولی و فاقد برنامهریزی استراتژیک و چشم انداز راهبردی آنها برای به حرکت درآوردن چرخه اقتصادی کشور دستکم در کوتاهمدت نمیتواند به نیازهای فوری فقرا پاسخ دهد و از وقوع فاجعه انسانی در آینده نزدیک جلوگیری کند.
طی روزهای اخیر به نظر میرسد که بحران حتی عمیق تر و شدیدتر هم شده است؛ زیرا گزارش های تکان دهنده ای درباره مرگ بر اثر گرسنگی، خودکشی سرپرست های خانواده ها و نیز به فروش گذاشتن دختران خردسال به دلیل ناتوانی در تامین نیازهای معیشتی آنان منتشر شده است.
کارمندان پیشین دولت، اعضای سابق نیروهای مسلح، معلمان و همه کسانی که به نحوی حقوق و معیشت شان وابسته به فعالیتهای دولتی بوده اکنون در معرض قحطی قرار دارند و خطر مرگ بر اثر گرسنگی یا سرما زندگی آنان و فرزندان شان را تهدید می کند.
این در حالی است که سایر اقشار جامعه نیز وضعیت بهتری ندارند؛ زیرا با تسلط طالبان بر افغانستان اقتصاد به شدت وابسته به کمکهای خارجی کشور فروپاشید، سرمایه گذاران به دلیل بحران سیاسی، ناامنی و ترس از طالبان سرمایه خود را از کشور بیرون برده و بیکاری به اوج خود رسیده است.
انتشار تصاویر اجتماع عظیم نیازمندان پشت دروازه ادارات دولتی در برخی از ولایتها زنگ هشدار درباره بلوای گرسنگان را برای حکومت طالبان به صدا درمی آورد.
در چنین وضعیتی شاید اهمیت زیادی نداشته باشد که این بحران اقتصادی چه عوامل داخلی و خارجی دارد، دولت طالبان به عنوان حاکم کنونی افغانستان باید به مطالبات مردم بهطور مسئولانه پاسخ دهد و شرایط را به به گونهای مدیریت کند که از وقوع فاجعه انسانی جلوگیری شود و امیدهای مردم برای رسیدگی عادلانه به مطالبات و نیازهای اولیه شان نابود نشود.
با این حال از سوی طالبان نه تنها هیچگونه سیگنال امیدبخشی ارسال نشده؛ بلکه گزارش های ناامیدکننده درباره ادامه سیاست کوچ اجباری برخی اقوام و اقلیت های مذهبی، کارمندان پیشین دولت و دیگر اقشاری که در دایره تنگ قومیت و ایدئولوژی طالبان نمی گنجند منتشر می شود.
در شماری از ولایتها از جمله قندهار، مردم ادعا می کنند که طالبان از توزیع کمک های بشردوستانه به فارسی زبانان و یا پیروان مذهب تشیع تنها به خاطر زبان و مذهب شان خودداری می کنند.
همزمان گزارش های دیگری نیز در خصوص غصب ملکیت های مردم و توزیع آن به حامیان طالبان منتشر شده است.
در صورتی که این ادعاها و گزارش ها درست باشد نگرانی کشورهای کمک کننده و سازمان های امدادی درباره احتمال سوء استفاده طالبان از کمک های جهانی به مردم افغانستان و عدم اطمینان آنها درباره توزیع عادلانه این کمک ها تشدید خواهد شد و این مانعی دیگر در مسیر جلوگیری از وقوع فاجعه انسانی و رسیدگی به مطالبات فوری میلیونها نفر برای زنده ماندن در قحطی در آستانه فصل سرماست.
تهدیدی بزرگتر متوجه خود طالبان است. اگر آنها نتوانند اقتصاد کشور را به جریان بیاندازند و از وقوع فاجعه انسانی ناشی از فقر و قحطی جلوگیری کنند خطر بروز بلوای گرسنگان، حاکمیت شان را تهدید می کند و ثبات سیاسی کشور را به مخاطره می اندازد.
شدت این خطر زمانی دوبرابر میشود که مردم به این نتیجه برسند که طالبان عمدا از توزیع کمک های انسانی جامعه جهانی به آنها به دلایلی مانند زبان و مذهب خودداری می کنند.
بنابراین حاکمان کنونی طالبان و حامیان خارجی آنها باید بدانند که تشدید فقر و قحطی و گرسنگی و بیکاری در آستانه فصل سرما به مثابه یک بمب ساعتی هر آن ممکن است به خیزشی همگانی و بلوای فراگیر علیه حکومت تبدیل شود.
عبدالمتین فرهمند - جمهور