در پی پیروزی طالبان افغان در برابر دولت قبلی افغانستان و حامیان غربی آن، انگیزه و انرژی سایر گروه های جهادی از جمله طالبان پاکستانی چندین برابر افزایش یافته و به همین دلیل گفته میشود که در این اواخر تحرکات و اقدامات مرگبار عناصر وابسته به طالبان پاکستانی علیه ارتش و نیروهای امنیتی آن کشور به گونه ای قابل ملاحظه شدت پیدا کرده است.
طالبان پاکستانی مذاکره با حکومت این کشور در مورد آتشبس را رد کرده و در عین حال به جنگجویان خود دستور داده تا به حملات خود ادامه دهند.
پیشتر عمران خان؛ نخستوزیر پاکستان گفتهبود که مذاکرات دولت این کشور با تحریک طالبان پاکستانی با میانجیگری دولت طالبان در افغانستان آغاز شده و هماکنون جریان دارد.
به گفته نخستوزیر پاکستان اگر اعضای وابسته به تحریک طالبان پاکستان اسلحه خود را زمین بگذارند و تسلیم دولت شوند، دولت آنان را خواهند بخشید و میتوانند همانند مردم عادی زندگی خود را ادامه دهند.
طالبان پاکستان اما مذاکره با دولت این کشور را رد کردند. سخنگوی تحریک طالبان پاکستان همزمان از جنگجویان خود خواسته که به حملات خود ادامه بدهند.
پس از تسلط طالبان در افغانستان، فعالیت طالبان پاکستانی در برخی ایالتهای پاکستان بیشتر شده و حملات این گروهها دهها نظامی پاکستان را کشته و یا زخمی کردهاست. سران طالبان پاکستان گفتهاند که به دنبال برپایی نظام اسلامی در پاکستان اند.
این در حالی است که پیش از آنکه دولت پیشین افغانستان فروبپاشد پاکستان پیوسته کابل را متهم به حمایت از طالبان پاکستانی می کرد و مدعی بود که رهبران آن گروه در خاک افغانستان زندگی میکنند و از حمایت دولت، ارتش و نیروهای امنیتی کابل برخوردار اند.
دولت پاکستان به همین بهانه مناطق مرزی افغانستان را همواره هدف حملات سنگین راکتی قرار میداد تا به زعم خود پایگاهها، اردوگاه ها و مراکز مربوط به طالبان پاکستانی را منهدم کند.
در این میان مشخص نیست که رابطه طالبان پاکستانی با طالبان افغان چگونه است و آیا در شرایطی که گفته میشود طالبان افغان مورد حمایتهای وسیع، مستقیم و همه جانبه ارتش، سازمان جاسوسی و دولت پاکستان قرار دارند آیا آنها در عین حال از طالبان پاکستانی که هدف مشابه را دنبال میکنند نیز حمایت میکنند یا نه.
اما اینکه عمران خان ادعا کرده است که مذاکرات دولت اسلامآباد با طالبان پاکستانی به میزبانی و میانجیگری طالبان افغان آغاز شده، این به معنای آن است که روابط و زد و بندهایی میان هردو جریان طالبان در دو سوی مرز وجود داشته و طالبان افغان ارتباطات و تعاملاتی با جریان طالبان پاکستانی دارند.
پیش از این همچنین ادعا شده بود که طالبان پاکستانی پیوندهای عمیق و گستردهای با گروههای تروریستی فراملیتی مانند القاعده و داعش برقرار کرده اند و اغلب اعضای این سازمانها را جنگجویان و تروریست های پاکستانی تشکیل می دهند.
نکته دیگری که گمانه زنی ها درباره نوع روابط طالبان پاکستانی با طالبان افغان را تقویت می کند ادعای میزبانی و میانجیگری مذاکرات دولت پاکستان و طالبان پاکستانی از سوی سراجالدین حقانی؛ رهبر شبکه قدرتمند حقانی و وزیر داخله کنونی دولت طالبان است.
با این حال و با توجه به اینکه طالبان پاکستانی سریعا ادعای عمران خان درباره جریان داشتن مذاکرات میان دوطرف را رد کرده و از جنگجویان خود خواسته تا به مبارزات خود علیه پاکستان به هدف استقرار نظام اسلامی در اسلام آباد ادامه دهند این برداشت به واقعیت نزدیک تر می نماید که ارتباطات و مذاکرات میان بخش هایی از هیأت رهبری طالبان پاکستان با دولت پاکستان با میانجیگری و پادرمیانی طالبان افغان وجود داشته باشد؛ اما گستره این ارتباطات به اندازه ای نیست که همه جنگجویان این گروه را متاثر سازد و اهداف آنها برای تحقق استقرار نظام اسلامی در اسلامآباد را زیر سؤال ببرد یا تضعیف کند.
بنابراین انتظارات کمی وجود دارد که مذاکرات جاری میان دوطرف این مناقشه دامنهدار به سرانجامی برسد که دولت پاکستان میخواهد؛ یعنی تبدیل پیکارجویان مسلح طالبان پاکستانی به «شهروندان عادی» و مهار تهدیدهای ناشی از فعالیت های مسلحانه آنها علیه پاکستان.
از این جهت میتوان مذاکرات جاری میان دوطرف را به مذاکرات طولانی و بینتیجه دولت های پیشین افغانستان با طالبان افغان مقایسه کرد که علیرغم صرف سرمایه های سنگین، زمان، انرژی و امیدهای واهی در نهایت هیچ نتیجه خاصی به عمل نیامد و سرانجام در پی توطئه و تبانی امریکا و مهره مزدور و دستنشانده اش اشرف غنی، دولت کابل فروپاشید و طالبان قدرت کامل را در دست گرفتند.
اگرچه پیش بینی نمی شود که اتفاقی مشابه برای دولت اسلامآباد نیز رقم بخورد؛ اما این احتمال کاملاً جدی است که استفاده از افراط گرایان، جهادگران و اسلامیست های تندرو برای گسترش هژمونی و تحمیل سلطه خود بر کشورهای دیگر این خطر را به وجود آورد که نیروهایی نیز همان اهداف را در خاک کشور مورد نظر هم دنبال کنند و در این مورد خاص، جهاد برای استقرار نظام اسلامی در اسلام آباد را یک هدف مقدس و موجه بدانند و برای تحقق آن از همه ابزارهای موجود و ممکن استفاده به عمل آورند.
نکته قابل تامل این است که در پی پیروزی طالبان افغان در برابر دولت قبلی افغانستان و حامیان غربی آن، انگیزه و انرژی سایر گروه های جهادی از جمله طالبان پاکستانی چندین برابر افزایش یافته و به همین دلیل گفته میشود که در این اواخر تحرکات و اقدامات مرگبار عناصر وابسته به طالبان پاکستانی علیه ارتش و نیروهای امنیتی آن کشور به گونه ای قابل ملاحظه شدت پیدا کرده است.
در این میان اگرچه گفته میشود که دولت اسلامآباد از طالبان افغان انتظار دارد که آنها به نیابت از ارتش پاکستان علیه گروه های جهادی مانند طالبان پاکستانی، القاعده و داعش که ادعا میشود تهدیدی علیه امنیت ملی پاکستان محسوب میشوند، مبارزه کنند؛ اما آگاهان میگویند که دستکم بخشهایی از رهبری طالبان تمایل به تقابل این گروه با نیروهای جهادی ندارند و چه بسا می خواهند دولت طالبان در افغانستان یک چتر حمایتی قوی و مطمئن برای این نیروها باشد تا به هدف جهانی جهادگران یعنی گسترش اسلام و استقرار نظام های اسلامی در سراسر کشورهای همسایه منطقه و جهان در بلندمدت کمک کند.
از جانب دیگر اگر طالبان مستقر در افغانستان علیه نیروهای جهادی مانند طالبان پاکستان، القاعده داعش و سایر گروه های افراط گرا وارد نزاع و تقابل شوند چه بسا خود به هدفی برای جهادگران تبدیل خواهند شد و علیرغم داشتن یک عقبه جهادی درخشان برای مجاهدان فراملیتی، اگر از آرمان ها و ارزش های جهادی فاصله بگیرد ممکن است مورد خشم و غضب این نیروها واقع شود و هزینههای سنگینی بپردازد.
بنابراین کار پاکستان و همچنین طالبان افغان برای مقابله یا معامله با طالبان پاکستانی هرگز آن گونه که تصور می شود آسان نیست.
محمدرضا امینی - جمهور