مقامهای روسی اعلام کردند که روسیه مشغول انجام مذاکرات با طالبان جهت سفر احتمالی هیاتی از دولت این گروه به مسکو است.
یک منبع آگاه در وزارت خارجه روسیه با بیان این موضوع از ارائه توضیحات بیشتر در این زمینه خودداری کرده است.
در همین حال، دیمیتری پسکوف؛ سخنگوی کرملین در خصوص احتمال دعوت از هیأت طالبان برای سفر به مسکو، گفته که «باید فعالیتهای آنها را بیشتر زیر نظر داشتهباشیم».
وی افزوده که روسیه منتظر نهاییشدن ساختار دولت افغانستان است.
پسکوف در پاسخ به این سؤال که آیا مسکو قصد دارد از هیأت طالبان دعوت کند، گفت: درست مانند اکثریت قریب به اتفاق کشورها، ما از نزدیک نظارت میکنیم که طالبان در افغانستان چه میکنند، ساختار نهایی دولت چگونه خواهد بود و وعدهها چگونه اجرا خواهد شد. ما همه این موارد را از نزدیک زیر نظر داریم.
اگرچه مقامهای روسی پیوسته تاکید میکنند که آنها برنامهای برای به رسمیت شناختن طالبان در آینده نزدیک ندارند و همانند بسیاری دیگر از کشورها منتظر عملکرد طالبان در حوزههایی مثل تشکیل دولت فراگیر هستند؛ اما همه نشانه ها حاکی از آن است که ارتباطات طالبان و مسکو در حال گسترش است و به نظر میرسد که هر دو طرف روی منافع مشترک در حال سازماندهی و مهندسی یک رابطه جدید گسترده و چهبسا استراتژیک باشند.
در حال حاضر که امریکا، افغانستان را ترک کرده و قدرتهای متحد امریکا نیز به تنهایی و بدون همراهی واشنگتن قادر به اعمال نفوذ و حفظ حضورشان در معادلات سیاسی، امنیتی و حتی استخباراتی افغانستان نیستند، مسکو فرصتی مساعد برای گسترش حوزه نفوذ و هژمونی خود در افغانستان به دست آورده و طالبان نیز به نظر می رسد که در چارچوب نیاز متقابل به حمایت ابرقدرتی مانند روسیه نیاز دارند.
طالبان میدانند که قدرت روسیه در معادلات جهانی به طور فزاینده ای در حال رشد است و به همان میزان که امریکا و قدرت بینالمللی آن رو به افول نهاده، مسکو در حال احیا و بازیافت اقتدار پیشین خود به منظور تبدیل شدن به بازیگر اول یا یکی از اولین بازیگران مناسبات جهانی است.
به این ترتیب برای گروهی که هدف تحریمهای بینالمللی قرار دارد و تازه به قدرت رسیده، حمایت قدرتی مانند روسیه اهمیت حیاتی دارد و به نظر نمی رسد که رهبران طالبان تحت تاثیر گرایش های ایدئولوژیک، فرصت استثنایی گسترش رابطه با روسیه را از دست بدهند.
به لحاظ سنتی نیز افغانستان همواره یا عرصه تاخت و تاز ابرقدرت های غربی بوده و یا تحت تسلط و سیطره ابرقدرتهای شرقی مانند شوروی پیشین.
از این منظر، افغانستان هرگز کشوری مستقل و عاری از سیطره خارجی نبوده است؛ دولت های مسلط بر کابل از آنجایی که ریشه و جایگاه مردمی نداشته و از مشروعیت دموکراتیک مبتنی بر آراء و انتخاب مردم برخوردار نبوده اند برای حفظ حیات و بقای خویش همواره به حمایت قدرت خارجی داشته اند.
به این ترتیب به باور بسیاری از ناظران در صورتی که روسیه با استفاده از نیاز حیاتی رهبران طالبان برای برقراری ارتباطات راهبردی با یک ابرقدرت در تراز جهانی در راستای احیا و بازتولید هژمونی قدیمی خود بر افغانستان اقدام کنند و در این زمینه حتی منتظر تصمیمات دیگر بازیگران بین المللی و دغدغه های شماری از سازمان های حقوق بشری درباره چشمانداز استحکام قدرت طالبان در افغانستان نمانند انتظار میرود که در غیاب امریکا و متحدانش، مسکو ابتکار عمل بازی های سیاسی و امنیتی افغانستان را در اختیار بگیرد.
البته واضح است که با ظهور قدرت های جدید و تولد ابرقدرت دیگری به نام چین در کنار امریکا، روسیه و... تشکیل جهانی تکقطبی دیگر امکان ناپذیر می نماید. به همین دلیل در معادلات افغانستان نیز پیش بینی نمی شود که تنها یک قدرت نقش رهبری کننده را بازی کند و دیگران در پیرامون یا دنباله رو آن قرار بگیرند.
بربنیاد همین ارزیابی و با توجه به ارتباطات و پیوندهای مشابهی که میان طالبان و چین به وجود آمده، انتظار می رود که پکن نیز با استفاده از ثروت اقتصادی اش با توجه از اقتصاد فروپاشیده افغانستان و نیاز شدید طالبان و منابع مالی به یکی دیگر از بازیگران بزرگ معادلات افغانستان تبدیل شود.
البته در این میان روابط راهبردی چین و پاکستان به عنوان اصلی ترین حامی طالبان نیز به تقویت نقش و جایگاه پکن در آینده افغانستان کمک قابل توجهی می کند.
با این حال طالبان و روسیه افزون بر منافع مشترک نسبت به همدیگر ترس و هراس متقابل نیز دارند و این هراس آنها را وامی دارد تا با همکاری نزدیک، تحرکات رویکردها و اقدامات جانب مقابل را کنترل کنند.
برای طالبان نفوذ عمیق و استراتژیک روسیه بر جمهوری های آسیای میانه که با مناطق شمالی افغانستان مرز مشترک دارند امری خطرناک و نگران کننده است؛ زیرا طالبان به لحاظ قومی شمال افغانستان را کانون اصلی مخالفان خویش می دانند و نسبت به بروز ناامنی و قیام های فراگیر علیه دولت خود از این ناحیه بیمناک اند. پیوندهای عمیق اقوام ساکن در شمال افغانستان با جمهوری های آسیای میانه و به تبع ان روسیه نیز برای طالبان بسیار خطرناک محسوب می شود.
از جانب دیگر، روسیه و متحدانش در آسیای مرکزی هم در پی قدرت گیری طالبان، نگران بازتولید تروریزم در افغانستان و تبدیل شدن کشور ما به کانون بزرگ هسته گذاری و اشاعه و انتشار تروریسم بین المللی هستند. ضمن اینکه آنها بیرون ماندن اقوام غیرپشتون از قدرت را غیرقابل قبول می دانند و تحمل نمی کنند.
بربنیاد همین ترس دوجانبه است که طالبان و مسکو هرکدام تلاش می کنند با برقراری روابط نزدیکتر مانع از تحقق کابوس های شان شوند و با کنترل یکدیگر از بروز خطرات بالقوه جلوگیری نمایند.
به همین دلیل هم روس ها و هم طالبان برقراری روابط دیپلماتیک متقابل را یک بازی برد - برد ارزیابی می کنند.
علی موسوی - جمهور