انتصاب اشرف غیرت به عنوان سرپرست دانشگاه کابل از سوی دولت طالبان واکنشهای گسترده کاربران شبکههای اجتماعی و منتقدان فرهنگی افغانستان را به دنبال داشته و شمار زیادی از آنها او را "فاقد صلاحیت علمی" برای پیشبرد مسئولیت بزرگترین نهاد آکادمیک کشور خواندهاند.
منتقدان به نقل از توییتهای قبلی آقای غیرت، او را متهم به دست داشتن در "طراحی حملات تروریستی" علیه روزنامهنگاران کرده و مدعی شدهاند که او دانشگاه کابل را "مرکز فحشا، فساد اخلاقی و افکار کفری" خوانده است.
در توییت دیگری منسوب به آقای غیرت آمده که او روی طرحی کار میکند که براساس آن کارمندان بیشتر با "گرایش اسلامی" در دانشگاه کابل استخدام شوند و نصاب درسی "اسلامی" شود.
آقای غیرت اما گفته "برنامهها و طرحهای مثبت قبلی را برای تقویت جایگاه و حیثیت تاریخی و معنوی دانشگاه کابل" ادامه میدهد.
اگرچه آقای غیرت گفته است که حسابهای منسوب به او در شبکههای اجتماعی، جعلی است و به همین دلیل پست هایی که به او نسبت داده می شود اصولاً در تفکرات وی جایی ندارد؛ اما حتی اگر ادعای او در این زمینه درست باشد آقای غیرت چهره ای شایسته برای رهبری یک مرکز آکادمیک و علمی در سطح دانشگاه کابل نیست.
همانگونه که در رزومه او نیز آمده است آقای غیرت تنها در حد لیسانس درس خوانده و شماری از همدوره های او می گویند که در دوران دانشگاه، دانشجوی شایسته و لایقی نبوده است.
بنابراین کرسی ریاست دانشگاه کابل بسیار بزرگتر از شخصیت و استطاعت علمی اشرف غیرت می باشد و تنها از رهگذر عضویت در گروه طالبان و چه بسا فعالیت های «جهادی» در تشکیلات آن گروه به وی اعطا شده و نه به دلیل جایگاه و قابلیت علمی و آکادمیک اش.
این در حالی است که دانشگاه کابل از گذشته های دور تاکنون نماد جایگاه علمی و رتبه آکادمیک افغانستان در سطح جهان محسوب می شده است و در آن شخصیت های شاخص و چهرههای نامدار و ماندگار علمی تحصیل یا تدریس کرده اند.
دانشگاه کابل اما به عنوان معتبرترین مرکز آکادمیک افغانستان سال هاست که در حال عقبگرد و بازگشت به گذشته است؛ بازگشتی سریع و تاسفبار و غم انگیز که نتیجه آن در نهایت، ریاست شخصی مانند اشرف غیرت است.
بازگشت سریع دانشگاه کابل به گذشته و سیر واپسگرایانه آن، معلول نگاه رهبران و سیاستمردان مسلط بر افغانستان طی چند سال اخیر به مساله علم و دانش و دانشجو و دانشگاه بوده است.
دانشگاه کابل، روزگاری به اندازهای بالغ و بالنده و اثرگذار و زاینده و جریان ساز و جنبش آفرین بود که هسته گذاری اولیه بسیاری از جنبش های سیاسی و اجتماعی آن دوران، در این دانشگاه انجام می شد.
در آستانه گذار افغانستان از دولت های شاهی و سلطنتی به جمهوریت و دموکراسی، این دانشگاه کابل و مراکز علمی و آکادمیک زیرمجموعه آن بودند که در محور تصمیم گیری ها و انقلاب ها قرار داشتند.
راهپیمایی های بزرگ دانشجویان هوادار جنبش چپ در افغانستان طی دهه های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی در اغلب موارد از سوی فعالان دانشگاهی در کابل سازماندهی و رهبری می شد.
رهبران جنبش های سیاسی و فکری افغانستان و پیشگامان جریان روشنفکری کشور نیز عمدتاً تحصیل یافته دانشگاه کابل یا از فعالان شاخص و جریان ساز آن محسوب می شدند.
پس از پیروزی جنبش چپ و آغاز جهاد مردم افغانستان علیه کمونیزم، رهبران اکثر گروه های جهادی هم یا دانشجوی دانشگاه کابل بودند و یا در مقاطعی از زندگی خویش در آن تحصیل کرده بودند و از مبارزات فعالان دانشگاهی، الهام و الگو گرفته بودند.
به این ترتیب، دانشگاه کابل همواره در مرکز و محور تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان قرار داشت و حرکات بزرگ و جریان ساز تاریخی دوران معاصر غالبا از آنجا شروع می شد و به سراسر کشور گسترش مییافت.
در دوران جنگ های داخلی و پس از آن، ظهور گروه طالبان اما آثار و عواقب ویرانگر جنگ نه تنها بسیاری از شیرازهها و زیرساخت های زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم افغانستان را فروپاشید؛ بلکه دانشگاه کابل به عنوان بزرگترین مرکز آکادمیک و هسته اصلی تحولات سیاسی کشور را نیز دچار اضمحلال و فروپاشی و عقب ماندن از جریان تحولات و پیشرفت های علمی جهان معاصر کرد.
پس از سقوط حاکمیت طالبان و روی کار آمدن دولت جمهوری به رهبری حامد کرزی و پس از آن، دستیابی اشرفغنی به قدرت، دانشگاه کابل برخلاف همه انتظارها همچنان تحت تاثیر سال های جنگ و درگیر رکود علمی باقی ماند و به این ترتیب، تعصب و فاشیزم و قومگرایی های ویرانگر بر آن غلبه پیدا کرد و عناصر تنگ اندیش و تمامیت خواه، مانع از پیشرفت و ترقی و تعالی و شکوفایی این مرکز علمی و آکادمیک بر بنیاد مقتضیات زمان و نیازهای نسل جوان افغانستان و دانشجویان پرسشگر و مستعد کشور شدند.
پس از فرار اشرف غنی از کابل و تسلط دوباره طالبان اما به نظر میرسد که سیر عقبگرد دانشگاه کابل سریع تر از همیشه ادامه دارد و با انتصاب اشرف غیرت به عنوان نماد و نماینده تفکر طالبانی در رأس دانشگاه کابل پیش بینی می شود که این مرکز علمی، مسیر بازگشت خود به گذشته را که در دوران کرزی و اشرف غنی به کانون بزرگ تعصب قومی تبدیل شده بود به سمت تحجر، تحکم و تحمیل تفکرات تنگ اندیشانه و تمامیت خواهانه یک جریان خواست قومی و ایدئولوژیک ادامه خواهد داد تا به این ترتیب زیر نام «اسلامی کردن» ساختار تشکیلاتی، نظام آموزشی، سازمان اداری و تفکیک جنسیتی، راه هرگونه تفکر ناب و اندیشه خلاق سد شود و دانشگاه کابل به نمونه ای اعلا از نسخه ثانویه مدرسه حقانیه تبدیل گردد.
نرگس اعتماد – جمهور