>> جمهور - آخرین نفس‌های یک جنگجوی شکست‌خورده
 
۰

آخرین نفس‌های یک جنگجوی شکست‌خورده

سه شنبه ۲۸ دلو ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۲۳
از کابلی که او روزگاری به امید اشغال اش روزانه صدها راکت شلیک می کرد، اکنون تنها یک خانه اجاره ای دولتی به او رسیده؛ خانه ای که به تعبیر عطامحمد نور، حتی جرأت بیرون آمدن از آن را هم ندارد.
آخرین نفس‌های یک جنگجوی شکست‌خورده
امرالله صالح؛ معاون اول رییس جمهوری در واکنش به هشدار اخیر گلبدین‌ حکمتیار درباره محاصره ارگ و سقوط دولت، آن را «جوک سیاسی» خوانده‌است.
 
حکمتیار هشدار داده‌است که اگر مامورین، مجاهدین و افسرانش براساس معاهده صلح با دولت مدغم و مهاجرین مربوط او در شهرک‌ها اسکان داده نشوند، ارگ را محاصره کرده و دولت را سقوط خواهد داد.
 
او همچنین به گروه دیگری حمله لفظی کرد و گفت: «مگر نمی‌دانند که عده‌ای از ناافغان‌های ملت‌ستیز و جنگ‌طلب شعارهای مقاومت دوم را سر دادند.»
 
شماری از رهبران حزب جمعیت اسلامی از جمله یونس قانونی اخیراً از اصطلاح «مقاومت دوم علیه طالبان» در صورت بدتر شدن وضعیت امنیتی استفاده کرده‌بودند. 
 
عطامحمد نور در واکنش به اظهارات حکمتیار نوشت: «اظهارات امروز حکمتیار اوج عقده‌مندی، بیچارگی و خبث درونی او را نشان می‌دهد.»
او همچنین حکمتیار را به «قتل عام ۷۰ هزار فرزند این وطن» متهم کرد. 
 
صلاح‌الدین ربانی هم اظهارات حکمتیار را «تخریش‌کننده و عقده‌مندانه» دانسته‌است.
 
فرای واکنش های ابرازشده، اعلام جنگ حکمتیار علیه حکومت مرکزی یکبار دیگر نشان داد که او همچنان نسبت به گذشته سیاه و تیره و جنایتکارانه اش تعلق خاطر دارد. این که پس از ۴۰ سال جنگ، سرانجام نتوانست ارگ ریاست جمهوری را اشغال کند و «امیر» افغانستان شود، عمیقا او را آزار می دهد.
 
او یک جنگجوی شکست خورده است که یادآوری گذشته فاجعه بارش او را از درون، زجر می دهد و موجب می شود تا هر لحظه، آرزوی جنگی تازه کند تا شاید این بار بتواند به یک عمر توهم طولانی اش برای تکیه زدن بر سریر سلطنت، دست پیدا کند؛ اما نمی تواند. او راه بی بازگشتی را طی کرده است. دیگر پیر و پژمرده و فرتوت و فرسوده شده است. محاصره ارگ و براندازی نظام و ساقط کردن دولت و اشغال کاخ قدرت، تنها یک تهدید از سر استیصال و فروماندگی است.
 
خود او هم می داند که دیگر نه رهبر است و نه لشکری دارد. احتمالا انبار راکت هایش نیز به اندازه ای نیست که بتواند جان ۷۰ هزار انسان بی گناه دیگر را هم بگیرد.
 
از کابلی که او روزگاری به امید اشغال اش روزانه صدها راکت شلیک می کرد، اکنون تنها یک خانه اجاره ای دولتی به او رسیده؛ خانه ای که به تعبیر عطامحمد نور، حتی جرأت بیرون آمدن از آن را هم ندارد.
 
هذیان های اخیر او ناشی از تلخکامی کشنده یک جنگجوی شکست خورده است که به میدان جنگ بازگشته، حاصل جنایت هایش را به چشم سر دیده و هیچ کار دیگری نمی تواند.
 
این اما نباید مانع از دیدن سکوت معنادار و تأمل برانگیز ارباب ارگ و دیگر تریبون های تبلیغاتی آن در بیرون از دایره قدرت، رسانه ها و شبکه های اجتماعی در قبال تهدیدهای هذیان گونه گلبدین شود.
 
کل واکنش دستگاه حکومت – صرف نظر از مواضع عبدالله و امرالله که عقبه جمعیتی دارند- به تهدید به کودتا و براندازی کسی که حکومت را آشکارا «دست نشانده» می داند و خواستار برپایی حکومت موقت می شود، به یک موضع گیری کوتاه یکی از سخنگویان ارگ ریاست جمهوری مربوط می شود که گفت تنها نیروهای مسلح ملی، حق استفاده از زور را دارند و به هیچ کس دیگری چنین اجازه ای داده نخواهد شد.
 
این در حالی است که تنها چند روز پیش از این ابراز نظر، ولسوالی بهسود میدان وردک، شاهد یک لشکرکشی نظامی و کشتار مستقیم معترضان محلی بود با این توجیه که در آنجا یک فرمانده «غیر مسئول» حضور دارد که با طالبان می جنگد. این در حالی است هم فرمانده مورد نظر و هم مردم غیر نظامی که از او حمایت می کنند، هرگز و هیچگاه، سخنی علیه حکومت، نظام و نیروهای مسلح بر زبان نرانده اند، هیچوقت ارگ را تهدید به محاصره و سقوط نکرده اند. در هر انتخاباتی همواره با اشتیاق، مشارکت کرده و چه بسا به حاکم کنونی رأی داده اند. آنها با دشمنان نظام، با همصنفان گلبدین حکمتیار با طالبان تروریست می جنگند؛ اما همه تریبون های تبلیغاتی حکومت، بسیج شد تا جنایت و کشتار در روز روشن را توجیه کرده و علیپور و نیروهای او را عامل بروز کشتار معرفی کنند.
 
چرا در برابر سمپاشی ضد امنیتی و خاینانه گلبدین حکمتیار هیچ واکنشی نشان داده نمی شود؟ او از پول دولت تغذیه می کند، در خانه دولت زندگی می کند، از نیروهای امنیتی دولتی برای امنیت خود، بهره می برد؛ ولی در عین حال، دولت را دست نشانده می داند، خواستار برپایی دولت موقت می شود و هشدار می دهد که ارگ را محاصره کرده و دولت را ساقط می کند.
 
آبشخور مالی، سیاسی و استخباراتی گلبدین هم کاملا مشخص است. او یک مزدور است و مزدوری و جاسوسی اش را نیز از هیچکس پنهان نمی کند.
 
این برخورد گزینشی و دوگانه دولت مرکزی با جزایر قدرت و جریان ها و چهره های ضد نظام، نه تنها به وحدت ملی بیش از گذشته آسیب می زند و اندک اعتماد باقیمانده به نظام را نیز از میان می برد؛ بلکه چه بسا تهدید ارگ، زیر سؤال بردن مشروعیت نظام و اقدامات خاینانه و ضد امنیت و حاکمیت ملی کشور را تجویز می کند و به قانون شکنی، مرکزگریزی و بازی در زمین بیگانگان، مجوز می دهد. این در حالی است که علی القاعده هرکسی که در ظل و ذیل پرچم ملی زندگی می کند، از اموال عمومی، تأمین می شود و برای بقای خود، نیروهای مسلح را به خدمت می گیرد، باید به منافع بزرگ ملی، اصول قانون اساسی و موجودیت نظام و اقتدار دولت، وفادار باشد و دست از ارعاب و ارهاب و تهدید بردارد و در قبال اظهارات و اقدامات ضد دولتی اش مسئول شناخته شود.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین