۰

صلح افغانستان؛ فرصت یا تهدید؟

چهارشنبه ۷ عقرب ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۳۷
صلح مورد نظر نه تنها یک فرصت تاریخی نیست؛ بلکه تهدیدی جدی علیه امنیت و حاکمیت ملی افغانستان است. ابعاد این تهدید از همین اکنون در چارچوب خشونت های خونبار جاری در افغانستان، آشکار شده است.
صلح افغانستان؛ فرصت یا تهدید؟
علیرغم بن بستی که در مذاکرات صلح دوحه میان دولت و طالبان ایجاد شده و با وجود خواسته های غیر قابل انعطاف طالبان در این روند، در ادبیات سیاسی مقام های ارشد غربی همواره از این روند به عنوان یک «فرصت تاریخی» یاد می شود که به زعم آنها برای نخستین بار در ۴۰ سال گذشته، امکان واقعی پایان جنگ، رسیدن به سازش و استقرار ثبات در افغانستان را فراهم آورده است.
 
در تازه ترین مورد، زلمی خلیلزاد؛ فرستاده امریکا برای صلح افغانستان در آستانه دور تازه سفرهایش به شماری از کشورها با ابراز ناامیدی از روند جاری صلح، سطح خشونت‌ها را بلند خوانده و هشدار داده که فرصت صلح و سازش برای همیشه باقی نخواهد ماند.
 
او در این دور به کشورهای قطر و ناروی سفر کرده و نیز با هیأت‌های دولت افغانستان و طالبان گفتگو خواهد کرد.
 
گفته شده خلیلزاد بر طرف‌های مذاکره‌کننده فشار می آورد تا خشونت‌ها را کاهش داده، آتش‌بس کنند، تلاش‌های‌شان را سرعت ببخشند و روی یک نقشه سیاسی برای پایان جنگ ۴۰ ساله افغانستان موافقت کنند.
 
در همین حال، خلیلزاد هشدار داده‌ که دریچه دست‌یابی به یک توافق سیاسی در افغانستان برای همیشه باز نخواهد بود.
 
این مقام امریکایی گفته‌است که افغان‌ها این روزها به سرعت به کام مرگ فرستاده می‌شوند و خراب‌کاران منطقه‌ای از افغان‌ها به عنوان توپ برای اهداف نامشروع‌شان استفاده می‌کنند.
 
با این حال، پرسش این است که به راستی آیا آنچه صلح نامیده می شود، به واقع یک فرصت تاریخی است که افغان ها باید آن را مغتنم بدانند و از دست ندهند؟
 
بدیهی است که صلح به خودی خود، خواسته ای انسانی و نیاز جدی همه مردم افغانستان است؛ مردمی که قربانی اصلی جنگی چندوجهی و پیچیده هستند که چهار دهه است آنان را به کام مرگ می فرستد؛ اما به نظر نمی رسد صلح مورد نظر امریکا و طالبان، همان صلحی باشد که از آن به عنوان یک فرصت تاریخی نام برده می شود.
 
وضعیت میدانی در افغانستان نیز به طور وحشتناکی وخیم است. این وضعیت، برآیند مستقیم صلحی است که امریکا و طالبان می خواهند؛ صلحی که به نحوی شگفت انگیز دولت و مردم افغانستان را نادیده گرفته و به مثابه معامله ای میان امریکا و طالبان و یا به تعبیر حامد کرزی، امریکا و پاکستان، در صدد مهندسی آینده سیاسی افغانستان بر بنیاد منافع دوطرف خارجی است.
 
طالبان هم در این زمینه، یک گروه مستقل افغان نیست؛ بلکه نیروی نیابتی پاکستان است. رهبران و جنگجویان آن گروه در پاکستان به سر می برند و حتی اعضای هیات مذاکره کننده شان نیز با پاسپورت های پاکستانی رفت و آمد می کنند.
 
بنابراین، صلح مورد نظر نه تنها یک فرصت تاریخی نیست؛ بلکه تهدیدی جدی علیه امنیت و حاکمیت ملی افغانستان است. ابعاد این تهدید از همین اکنون در چارچوب خشونت های خونبار جاری در افغانستان، آشکار شده است؛ خشونت هایی که تنها هدف آن، تحمیل بی قید و شرط صلح مورد نظر امریکا بر دولت و مردم افغانستان است.
 
از جانب دیگر، این صلح حتی اگر خشونت ها هم متوقف شود، فرصتی تاریخی به حساب نمی آید؛ بلکه تهدیدی جدی علیه حاکمیت مشروع مردم بر مردم است. این صلح، ارکان نظام جمهوری را هدف قرار می دهد، سهم و مشارکت مردم در حکومت‌داری را تضعیف می‌ کند، موجب محدودیت یا سلب کامل آزادی های اساسی شهروندان و زنان می شود و به استقرار نظمی منجر خواهد شد که در نهایت به کام استبداد یک طیف تمامیت خواه، انحصارطلب و اقتدارگرا منتهی می شود.
 
این در حالی است که جامعه متکثر و چندقومی افغانستان نیازمند صلحی است که مشارکت عادلانه همه اقشار در حکومت را تضمین کند، انتخاب آزاد مردم را تنها معیار برای تعیین حاکمان سیاسی قرار دهد، آزادی های مدنی و شهروندی مردم را به رسمیت بشناسد، جایگاه شایسته و حقوق انسانی زنان را نادیده نگیرد، به حقوق و خواسته های مشروع اقلیت ها احترام بگزارد، مشروعیت مذاهب گوناگون را به عنوان یک شاخصه واقعی جامعه افغانی، قبول داشته باشد و ارکان یک نظام مبتنی بر اراده مردم را تقویت و استحکام بخشد.
 
هیچیک از این فاکتورها در صلح امریکا و طالبان، مورد تأکید قرار نگرفته و رویکرد عملی طالبان نیز این ادعا را تأیید می کند. بر این اساس، صلحی که آقای خلیلزاد و همفکرانش از آن به عنوان یک فرصت تاریخی یاد می کنند که نباید از دست برود، پیش از آنکه فرصت باشد، تهدید است. در تجربه زیسته مردم افغانستان، نمونه های مشابه از این الگوهای محکوم به شکست، فراوان است.
 
علی موسوی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین