۰

مولوی نیازی؛ شهید نبرد حنفیت با سلفیت

چهارشنبه ۱۴ جوزا ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۲۱
آنها مولوی نیازی را کشتند تا با نابودی آخرین تریبون های تبلیغی و سنگرهای مقاومت و مبارزه فکری اسلام حنفی، اهل سنت افغانستان را به سمت اردوگاه های فکری- فقهی وهابیت هدایت کنند.
مولوی نیازی؛ شهید نبرد حنفیت با سلفیت
داکتر ایاز نیازی شهید شد. شهادت در مسجد یعنی سنگر مبارزه یک ملای آزادیخواه و انقلابی و اعتدال گرا، رویدادی نبود که امثال مولوی نیازی از آن ترسی داشته باشد یا از آن رو برتابد؛ اما مرگ افتخارآمیز او یک ضایعه غیر قابل جبران و جایگزین برای جامعه دینی افغانستان به طور عام، و برای اهل سنت حنفی به صورت ویژه بود.
 
 ملت افغانستان که درست پیش از استقلال پاکستان تاکنون همواره آماج هجوم موج افراط گرایان سلفی و خوانش انحرافی و افراطی این جریان فکری – فقهی از اسلام بوده است، این روزها شرایط دشواری را سپری می کند. افراط گرایان برای فرارسیدن روز بازگشت به قدرت، لحظه شماری می کنند. صلح امریکا با طالبان بار دیگر امیدهای آنان برای احیای امارت و استقرار خلافت را احیا کرده است.
 
 در این میان، حضور و وجود استوانه های توانمندی چون مولوی داکتر نیازی، یک مانع بازدارنده عظیم در مسیر تبدیل افغانستان به بهشت عیش و عشرت افراط گرایان و خردستیزان واپسگرا و جریان های رادیکال وابسته به سلفیت سعودی و مدارس تولید تروریزم دیوبندی بود.
 
مولوی نیازی در الازهر مصر درس خوانده بود؛ مرکزی مؤثر و جریان ساز که به لحاظ رویکردهای اعتدالی، اصلاح گرانه و مبتنی بر نگاه نو به میراث فقاهت اسلامی، همواره مورد حقد و حسد پایگاه های سنتی سلفیت و مراکز تولید و توسعه افکار رادیکال و افراطی در عربستان سعودی و پاکستان، قرار داشته است.
 
مولوی نیازی در واقع یکی از آخرین بازماندگان جریان بزرگ عالمان اهل سنت بود که هنوز به ریشه های تاریخی این مکتب فقهی در افغانستان، وفادار بود و از نظر گرایش های فکری و خوانش خردمندانه اش از اسلام در برابر قرائت های رادیکال مراکز فقهی دیوبند و حجاز قرار داشت.
 
مولوی نیازی همچنین به دلیل نفوذ، محبوبیت، کاریزما، فصاحت و بلاغت، بیان رسا و بلیغ، ذهن روشن و ضمیر آزاده و افکار باز و آگاه به زمانش می توانست پیشگام یک جریان فقهی- فکری- کلامی نیرومند در افغانستان قرار بگیرد و اجازه ندهد تا سلفیت، وهابی گری و افراط گرایی زاده آن، به سادگی، احناف میانه رو و اعتدالی را به حاشیه براند و تاریخ فقه اسلامی در افغانستان به مثابه زادگاه امام ابوحنیفه را به سود افراط گرایان، تندروها و تروریست های وارداتی و تحمیلی، مصادره کند.
 
بر این اساس، ترور مولوی نیازی یک هدف مهم برای افراط گرایان بود. او و برخی دیگر از همفکران معدودش باید از میان برداشته می شدند تا ملاها و مفتی های سلفی که به کمک پترودالرهای اعراب خلیج فارس و مدارس تولید تروریزم پاکستان، به طور گسترده و سریع، تکثیر می شوند، ریشه های شان را در افغانستان، استحکام بخشند.
 
افراط گرایان نمی توانستند حضور و حیات حنجره ای را تحمل کنند که به تمامی در خدمت حق و عدل و عقل بود. آنها مولوی نیازی را کشتند تا با نابودی آخرین تریبون های تبلیغی و سنگرهای مقاومت و مبارزه فکری اسلام حنفی، اهل سنت افغانستان را به سمت اردوگاه های فکری- فقهی وهابیت هدایت کنند. این بخشی از یک پروژه بزرگتر است که در ابعاد سیاسی به صلح میان امریکا و طالبان، در حوزه فرهنگی به سرمایه گذاری های عظیم عربستان سعودی در بخش آموزش و ترویج وهابیت، و در عرصه امنیتی و نظامی به جریان جنگ های نیابتی در منطقه و تولید و توسعه نسخه های مخوف تر تروریزم مبتنی بر خوانش واپس گرایانه و انحرافی از اسلام و آموزه های پویایی مانند «جهاد» نسبت می رساند.
 
بنابراین، بقایای علمای احناف در افغانستان نباید این ترور را عادی و ساده تلقی کنند و آن را بخشی از شرایط ناگوار کشور از نظر امنیتی در نظر بگیرند. این ترور ناجوانمردانه باید زنگ بیداری و آگاهی را در میان علمای اعتدال گرا به صدا درآورد، زمینه ساز احیای نقش تاریخی علما در رهبری جریان های تاریخ‌ساز و تحول‌آفرین سیاسی و اجتماعی شود، گسل های قیام علیه افراط گرایی و وهابیت را به حرکت برانگیزد، آموزه مکتبی پویا و پیام‌مند «جهاد» را در خدمت دفاع از کیان اسلام واقعی و مقابله با اسلام تحریف‌شده و انحرافی وهابیون و دیوبندی ها احیا کند و در نهایت با تشکیل یک جبهه متحد، فراگیر و سراسری از روحانیت مبارز سنی و شیعه، بسترساز بیداری اجتماعی ملت افغانستان در قبال توطئه های مرگباری شود که تاریخ و فرهنگ و دین و تمدن آنها را نشانه گرفته و در صدد است تا آخرین سرمایه های این سرزمین را هم نابود کند.
 
عبدالمتین فرهمند – جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین