۰

آیا جدایی طالبان از تروریزم ممکن است؟

دوشنبه ۲۲ ثور ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۳۴
تروریزم بخشی از هویت ذاتی و شناسه ماهوی طالبان محسوب می شود و برای جراحی این غده خطرناک و مرگبار، بدنه تشکیلاتی و اصول ایدئولوژیک طالبان، نیاز به یک انقلاب درون‌سازمانی بسیار سنگین و پرهزینه دارد؛ چیزی که هیچ نشانه ای از آمادگی برای وقوع آن دیده نمی شود.
آیا جدایی طالبان از تروریزم ممکن است؟
جاوید فیصل؛ سخنگوی شورای امنیت ملی می‌گوید که طالبان همچنان با گروه‌های هراس‌افگن خارجی رابطه‌ فعال دارند. آقای فیصل در عین حال، از عدم آزادی زندانیان دولتی، انتقاد کرده و درباره توقف این روند از سوی دولت به طالبان هشدار داده‌است.
 
جاوید فیصل؛ سخنگوی شورای امنیت ملی، امروز (دوشنبه، 22 ثور) در یک نشست خبری گفت که این رابطه تنها محدود به افغانستان نیست؛ بلکه در خارج از افغانستان نیز وجود دارد.
 
سخنگوی شورای امنیت از طالبان خواست که رابطه‌ ‌شان با دیگر گروه‌های تروریستی از جمله القاعده و داعش را قطع کنند تا دولت افغانستان مطمئن شود که این گروه در آینده به گروه‌های تروریستی دیگر کمک نمی‌کند و افغانستان نیز به پناهگاه این گروه‌ها تبدیل نمی‌شود.
 
براساس توافق‌نامه صلح امریکا و طالبان، یکی از شرایط امضای توافق‌نامه از سوی واشنگتن، قطع رابطه طالبان با گروه‌های هراس‌افگن بوده‌است.
 
ادعای شورای امنیت ملی درباره ارتباط تنگاتنگ طالبان با گروه های تروریستی در داخل و خارج کشور در حالی مطرح می شود که پیش از این نیز سایر دستگاه های امنیتی، ادعاهای مشابهی را مطرح کرده بودند.
 
از سوی دیگر، در جامعه رسانه ای امریکا به عنوان طرف دیگر پیمان صلح با طالبان نیز درباره تعهد واقعی و صادقانه آن گروه مبنی بر قطع ارتباط با جریان های تروریستی بین المللی و «مبارزه» با آنها به نیابت از ایالات متحده، تردیدهای جدی مطرح شده است.
 
درباره عوامل و انگیزه های پنهانی دولتمردان واشنگتن برای امضای توافقنامه صلح با طالبان، فراوان سخن گفته شده؛ اما آنچه اکنون اهمیت دارد این است که آیا صلح امریکا با طالبان، بسترهای امن ارتباط استراتژیک آن گروه با سایر جریان های تروریستی را فراهم نمی کند؟ چه تضمینی وجود دارد که افغانستان با روی کار‌آمدن طالبان، بار دیگر زیستگاه امن و مصون تروریست های فراملیتی و فرامرزی قرار نگیرد؟
 
این پرسش ها جدی است؛ اما ظاهرا نه برای امریکا. تمام انتظار ایالات متحده از طالبان این است که منافع راهبردی آن کشور از سوی جریان های تروریستی فعال در افغانستان، آماج قرار نگیرد، و به نظر می رسد که طالبان نیز در این باره، تعهداتی قوی و محکم به امریکا داده اند؛ زیرا پس از امضای توافقنامه صلح، رسما اعلام کرده اند که از این پس، نیروهای امریکایی را هدف قرار نمی دهند.
 
در افغانستان اما ترس و هراس و ابهام و نگرانی درباره پیامدهای بازگشت طالبان به قدرت و به یک معنا بازگشت همه تروریست های فراری و متواری خارجی و داخلی به اردوگاه های امن و مصون خویش، روز به روز در حال اوج گرفتن است. این نگرانی ها تنها به زنان، اقلیت های قومی و مذهبی و جامعه کوچک مدنی، خلاصه نمی شود؛ بلکه بر سراسر سرنوشت سیاسی و امنیتی کشور سایه انداخته است.
 
در این میان، ادعای جدید سخنگوی شورای امنیت ملی درباره ارتباطات تنگاتنگ طالبان با سایر گروه های تروریستی، امری نیست که به سادگی قابل رد و انکار باشد. طالبان و تروریزم، پیش از آنکه معادلات جنگ و صلح در سایه توافق امریکا و طالبان، دستخوش تغییر شود و این تغییر به ادبیات سیاسی و رسانه ای داخل افغانستان در قبال طالبان نیز تسری پیدا کند، جزئی جدایی ناپذیر از یک شبکه بزرگ تروریستی محسوب می شد؛ به گونه ای که برای مرده یا زنده رهبران تراز اول آن گروه از سوی ائتلاف جهانی ضد تروریزم، جوایز نقدی تعیین شده بود و جنگجویان و فرماندهانش که امروزه به عنوان بخشی از پیش‌نیازهای «صلح» آزاد می شود، به جرم ترور و ارتکاب اعمال و جرایم تروریستی بازداشت و زندانی می شدند.
 
در یک کلیت کلان تر نیز طالبان همواره ضلعی نیرومند از شبکه جهانی تروریزم و محور و مدار آرمانگرایی تروریست های بالفعل و بالقوه محسوب می شده است. به همین دلیل، سیطره طالبان بر افغانستان از سوی تروریست های رادیکال آرمانگرا از افغانستان و پاکستان تا سرزمین های عربی و افریقا یک پیروزی بزرگ و نویدبخش به حساب می آمد. در سایه همین پیروزی عظیم بود که در آن زمان، شاخه های گوناگون القاعده به عنوان یک شبکه تروریستی قدرتمند در همه کشورها با ملا عمر؛ رهبر طالبان به عنوان «امیرالمؤمنین» بیعت کرده بودند.
 
با توجه به این مسایل، آیا جدایی طالبان از تروریزم، امکان پذیر است؟
 
پاسخ به این سؤال هرگز آسان نیست؛ زیرا تروریزم بخشی از هویت ذاتی و شناسه ماهوی طالبان محسوب می شود و برای جراحی این غده خطرناک و مرگبار، بدنه تشکیلاتی و اصول ایدئولوژیک طالبان، نیاز به یک انقلاب درون‌سازمانی بسیار سنگین و پرهزینه دارد؛ چیزی که هیچ نشانه ای از آمادگی برای وقوع آن دیده نمی شود.
 
عبدالنور فرید - خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین