۰

پولیس، قربانی آرمان‌گرایی های غیر استراتژيک

دوشنبه ۲۳ جدی ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۴۰
نحوه اداره وزارت امور داخله و نیروی پولیس دست کم در پنج سال گذشته، نشان می دهد که زد و بندهای سیاسی و قومی و سهمیه بندی ویرانگر قدرت، بر کار این وزارت کلیدی و مهم، سایه انداخته و مانع از شکل گیری یک مدیریت استراتژيک در رأس آن شده است.
پولیس، قربانی آرمان‌گرایی های غیر استراتژيک
اشرف غنی می‌گوید در ۱۸ سال گذشته سربازان پولیس در جنگ شرکت می‌کردند و حالا باید به وظیفه اصلی‌شان که حاکمیت قانون است، برگردند.
 
آقای غنی گفت همه نیروهای امنیتی نمی‌توانند مشغول جنگ باشند و باید یک برنامه عملی منسجم برای کارکرد آن‌ها ترتیب شود.
 
او به تلفات سربازان پولیس اشاره کرده و گفت می‌شد از این تلفات جلوگیری شود.
 
آقای غنی افزود که نیروهای پولیس را تجهیز و تقویت خواهد کرد و "مداخلات بیرونی" در تشکیلات آنها را صفر خواهد ساخت.
 
رئیس جمهور گفت: در قانون ما مسلح غیرمسؤول جای ندارد. قاچاقبر پولیس را نمی‌تواند تهدید کند. دزد و رهزن پولیس را نمی‌تواند فحش بگوید.
 
در سال های گذشته که نیروهای پولیس در جنگ افغانستان سهم داشتند بارها گزارش‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد این نیروها بیشترین تلفات را نسبت به سایر نظامیان داشته‌اند.
 
آمار دقیق تلفات این نیروها مشخص نیست؛ اما براساس گزارش ها، تلفات این نیروها بیشتر از طالبان بوده است.
 
درست است که پولیس در طول سال های گذشته به دلیل شرایط جنگی کشور، یکی از نیروهایی بوده که بیشترین تلفات را در نبرد با طالبان، متحمل شده؛ اما دلیل این امر به تمامی، وضعیت فوق العاده و دشواری های ناشی از جنگ نبوده است؛ بلکه پولیس نیز به سان دیگر نیروهای مسلح کشور از فقدان یک نگاه استراتژيک در سازمان دهی، اداره، تشکیل و تجهیز رنج می برد. این وضعیت، نیروی پولیس را از درون، دچار پوسیدگی و افلاس کرده است؛ نیرویی که باید مجری قانون، حافظ جان و مال مردم و مظهر اعتماد ملی باشد، اکنون خود با بزرگترین بحران اعتماد ملی نسبت به نیروهای مسلح مواجه است. دلیل این امر، شیوع فساد، وجود مدیران ناکارآمد و مهمتر از آن،  آرمانگرایی های غیر استراتژيکی بوده که بر کار این نیروی محوری و مهم سایه انداخته است.
 
سال ها پیش در زمان کرزی، وقتی حنیف اتمر به عنوان وزیر داخله گماشته شد، یکی از شعارهای او این بود که پولیس را به نیرویی غیر مسلح و مجری قانون تبدیل خواهد کرد؛ اما اکنون که سال ها از آن زمان می گذرد، یکبار دیگر، اشرف غنی پشت تریبون می رود و شعار آرمانگرایانه مشابهی را تکرار می کند؛ بازگشت پولیس از جبهات جنگ و تبدیل شدن به نیروی مجری قانون.
 
این شعارها بنفسه هیج منافاتی با فلسفه وجودی نیروی پولیس ندارد؛ اما گره کار اینجاست که این شعارها تنها به مناسبت های خاص و اغلب به منظور ارائه یک متن سخنرانی، مطرح می شود و هیچ پشتوانه راهبردی برای عملیاتی شدن آن وجود ندارد.
 
پولیس باید مجری قانون باشد. وظیفه پولیس، شرکت در نبردهای منظم بر ضد تروریست های ضد دولتی نیست. پولیس باید حافظ نظم و امنیت مردم باشد؛ اما ظاهرا هیچ برنامه ای برای این امر وجود ندارد. دولت مدام شعار می دهد. این شعار جدید هم در کنار شعارهای پیشین در زمینه مبارزه با فساد، پایان دادن به قوم گرایی و حاکمیت قانون در نیروی پولیس و نهاد وزارت داخله، مصرف سیاسی و مناسبتی دارد.
 
یکی از پیامدهای این فقدان فکر استراتژيک در سازمان دهی و مدیریت نیروی پولیس، این است که این نیرو نه در جبهات جنگ، کارآمدی مؤثر و مفیدی داشته باشد و نه در حوزه برقراری نظم و امنیت و اجرای قانونی، توفیقی حاصل کند. خلأ یک راهبرد منسجم و منظم و کارآمد برای رهبری تشکیلاتی و فرماندهی پولیس، موجب شده تا این نیرو در بسیاری از زمینه ها از جمله اخاذی در شاهراه ها و مماشات پرسش برانگیز با دزدان مسلح و باندهای پیچیده جرم و جنایت در شهرهای بزرگ، بخشی از معضل قرار بگیرد.
 
نحوه اداره وزارت امور داخله و نیروی پولیس دست کم در پنج سال گذشته، نشان می دهد که زد و بندهای سیاسی و قومی و سهمیه بندی ویرانگر قدرت، بر کار این وزارت کلیدی و مهم، سایه انداخته و مانع از شکل گیری یک مدیریت استراتژيک در رأس آن شده است. وزرایی که مدام تغییر می کنند و جا به جا می شوند تا مصلحت ها رعایت شود و توازن قومی برقرار گردد، عملا موجب بروز خلأ قدرت و سوء مدیریت در رهبری نیروی پولیس می شود. در حال حاضر نیز این وزارت، از سوی یک سرپرست اداره می شود؛ موضوعی که یکی از پیامدهای آن را می توان در وضعیت نابسامان و عمیقا ناامیدکننده امنیت پایتخت شاهد بود که در آن، دزدها و راهزن ها و قاتلان مسلح در کوچه کوچه شهر جولان می دهند و پولیس یا قادر به مهار آنها نیست یا عزم و اراده و برنامه ای برای این امر ندارد. اخیرا اگرچه در پی اعتراض های گسترده مردم، وزیر داخله در اقدامی نمایشی برای مهار ناامنی و استقرار نظم در کابل وارد عمل شده؛ اما نحوه اجرای این اقدامات، نشان می دهد که هیچ فکری استراتژيک و نگاه عاقبت اندیشانه ای در عقب این اقدامات قرار ندارد و دیر یا زود و در پی چند نمایش رسانه ای، فروکش خواهد کرد.
 
عبدالمتین فرهمند - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین