اظهارات حلیم تنویر؛ مشاور پیشین وزارت اطلاعات و فرهنگ و معاون اول ریاست اجرایی در مورد "اختلاط اقوام" جنجال برانگیز شده و واکنشهای گستردهای در میان چهرههای سیاسی، پارلمان و کاربران شبکههای اجتماعی به دنبال داشته است.
آقای تنویر، در مراسمی که در شهر کلن آلمان برای "محمدگلخان مومند"، از چهرههای سیاسی و جنجالی افغانستان برگزار شده بود، سخنرانی کرد.
او در بخشی از سخنرانیاش به ازدواج بین اقوام "برای وحدت ملی" اشاره میکند و میگوید اگر او صلاحیت میداشت دختر هزاره را به ازدواج پسر پشتون درمیآورد.
او در ادامه گفت :"...اگر من سر قدرت آمدم اختلاط اقوام میآورم...ختمش میکنم... باید افغانستان متحد شود و وحدت ملی احیا شود نمیگذارم کسی به نام قوم برخیزد."
او در بخشی از سخنرانی خود از "ستمهایی که نسبت به خانوادههای کوچی در افغانستان میشود" ابراز نارضایتی کرد و از اقدامات محمدگل خان مومند ستایش کرد و خود را شاگرد او دانست.
حلیم تنویر یک عنصر قبیله گرا و متعصب است. او عضو حزب اسلامی است و کارنامه سیاسی و فرهنگی او نشان می دهد که عطش سیری ناپذیری دارد تا در قامت تئوریسین قبیله ظاهر شود و سلطه تاریخی پشتون ها بر اقوام دیگر را بار دیگر احیا کند.
البته تنویر در این زمینه تنها نیست و همفکران فراوانی در درون و بیرون دستگاه قدرت دارد. به همین دلیل، علیرغم همه دیدگاه های زننده و نفرت انگیزی که او درباره سروری بی همتای پشتون ها و برتری بلامنازع آنها بر اقوام دیگر دارد، هم در دولت کرزی و هم در دولت احمدزی، به عنوان مشاور حضور داشته است.
اظهارات تازه او در آلمان هم نشان می دهد که او هنوزهم از زبان قبیله و از تریبون قدرت، سخن می گوید. این اظهارات را نمی توان تنها به فضای آزادی بیان در غرب نسبت داد. تنویر می داند که پشتوانه های نیرومندی در درون دستگاه قدرت در افغانستان دارد و وقتی به صورت وقیح و آشکار، یک قوم متمدن این سرزمین را تحقیر و توهین می کند، نگران هیچ پیامدی نیست.
تصور کنید، اظهارات مشابهی از سوی یک فعال فرهنگی هزاره علیه یکی دیگر از اقوام، مطرح می شد، آیا بازهم واکنش ها تنها به اظهار نظرهای یک روزه در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، محدود می ماند؟ بدیهی است که پاسخ منفی است و دلیل آن، کاملا روشن است؛ چون تنویر تنها نیست. او بخشی از قدرت است، از جیب قدرت، تغذیه می کند، از تریبون قدرت، سخن می کند و با پشتوانه قدرت، قومیت های دیگر را تحقیر و توهین می کند تا ایده زشت خود مبنی بر برتری پشتون ها را به کرسی بنشاند.
در این میان اما باید تصریح کرد که صرف نظر از پیشنهاد غرض آلود حلیم تنویر، میان اقوام افغانستان، هیچ مشکلی در زمینه ازدواج و پیوندهای خویشاوندی وجود ندارد. در حال حاضر نیز پسران و دختران زیادی از هزاره و پشتون و بالعکس، باهم ازدواج کرده اند و در کمال صلح و احترام، زندگی می کنند؛ اما بزرگترین مانع و تهدید در برابر این همزیستی، تفکرات ناپالوده و اندیشه های مسموم و نفرت انگیز عناصری مانند حلیم تنویر است که می خواهد به نحو خودخواهانه ای یک قوم را بر دیگر اقوام، برتری ببخشد.
اگرچه او بعدا زمانی که با موج سهمگین واکنش های مردم، رو به رو شد، به گونه ای حرف خود را پس گرفت و مدعی شد که منظورش، تأمین وحدت ملی از طریق اختلاط اقوام بوده و هزاره و پشتون، تنها یک مثال بوده؛ اما واقعیت این است که حتی ادعای وحدت ملی هم از کسی مانند حلیم تنویر، باورپذیر نیست؛ زیرا او تئوریسین تعصب است که از زبان قبیله و از تریبون، سخن می کند و هیچ نسبتی با توده مردم ندارد.
راه مبارزه با افرادی مانند او، گذشتن و نادیده گرفتن است. توده اقوام هزاره و پشتون، تنویر را نمی شناسند و از ایده های نژادپرستانه او تبری و بیزاری می جویند؛ بنابراین، خواص هم نباید او را بزرگ کنند. او نیز همانند محمدگل خان مومند، آرمان سروری قومی پشتون ها را به گور خواهد برد و سیر تحولات تاریخی- اجتماعی، تار و پود اندیشه های قوم پرستانه آنها را همراه با خاکستر پیکرهای پوسیده شان برباد خواهد داد. این موج تحول، سالهاست که شروع شده؛ نمونه بارز آن، درخشش های انکارناپذیر پسران و دختران نخبه و نیرومند هزاره در ابعاد جهانی است که برای افغانستانی که آبا و اجداد آقای تنویر، جز انفجار و انتحار و ترور و تریاک، چیزی برای آن باقی نگذاشته اند، غرور و افتخار کسب می کنند.
نرگس اعتماد - جمهور