۰

مخاطب پرسش‌های دانش کیست؛ طالبان یا امریکا و دولت؟

پنجشنبه ۱۵ قوس ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۳۲
واقعیت این است که این پرسش ها پیش از آنکه متوجه طالبان باشد، متوجه ارگ ریاست جمهوری و شخص اشرف غنی و همچنین امریکا به عنوان طرف اصلی گفتگوهای «صلح» با تروریست های طالبان است.
مخاطب پرسش‌های دانش کیست؛ طالبان یا امریکا و دولت؟
سرور دانش؛ معاون دوم ریاست جمهوری، چند سؤال از طالبان پرسیده و خواستار پاسخ این گروه به مردم شده است.
 
به گفته آقای دانش، مردم می پرسند که امارت طالبانی یک تجربه تلخ برای همه مردم افغانستان و یک نوع حکومت مستبدانه مذهبی توأم با کشتار و زندان و شکنجه بود آیا طالبان بازهم همان خیال و آرزو را دارند؟
 
مردم می پرسند که طالبان در این سال ها هزاران انسان ملکی بی گناه با عملیات انفجاری و انتحاری به قتل رسانده اند و اکنون در مقابل این کشتارها برای مردم و برای ورثه مقتولین و قربانیان رویدادهای جنگی چه جوابی دارند و آیا لازم نیست در جریان پروسه صلح، صدای بازماندگان و قربانیان جنگ که جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند هم شنیده شود؟
 
طالبان هم در دوره امارت خود و هم پس از آن قومی عمل کردند و در طول سال ها سران و نخبگان همه اقوام را به شهادت رساندند و ترور کردند، آیا این رویه خود را تغییر می دهند و آیا می توانند اعتماد همه اقوام افغانستان را جلب کنند؟
 
گروه طالبان یک تهدید برای همه جامعه بین المللی بود و با بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر پیوند یافته بود آیا اکنون این خطر رفع شده است؟
 
آیا گروه طالبان می تواند خود را با افغانستان نوین وفق دهد و آیا در جریان صلح این دستاوردهای ۱۸ ساله حفظ خواهند شد؟
 
و از همه مهم تر این که ما در پرتو قانون اساسی کنونی افغانستان دارای نظام سیاسی ای هستیم مبتنی بر انتخابات و اراده مردم و متکی بر تنوع و کثرت گرایی سیاسی و فرهنگی و قومی و زبانی و مذهبی و همین نظام است که مورد اجماع همه اقوام و گروه های سیاسی و اجتماعی افغانستان قرار گرفته است، آیا این نظام با همین خصوصیات حفظ خواهد شد؟
 
پرسش های آقای دانش، درست همان دغدغه هایی است که امروزه طیف های گوناگون جامعه افغانستان و اقوام و جریان های مختلف سیاسی و قومی، آن را مطرح کنند.
 
معاون دوم ریاست جمهوری از این منظر، زبان حال میلیون ها نفر از مردمی قرار گرفته است که عمدا و آگاهانه از روند صلح با تروریست های طالبان، دور نگه داشته می شوند.
 
اما به نظر می رسد که نسبت به مخاطب این پرسش ها باید تجدید نظر کرد. آقای دانش به عنوان یک عنصر حکومتی که از قضا، رویکردی شدیدا محافظه کارانه نسبت به مناسبات قدرت و سیاست های قومی دستگاه حاکم دارد، شاید نخواسته با مخاطب قرار دادن ارکان اصلی و تصمیم ساز دولت، منافع و جایگاه سیاسی خود را به خطر اندازد و به سرنوشت جنرال دوستم؛ همکار دیگرش گرفتار شود.
 
اما واقعیت این است که این پرسش ها پیش از آنکه متوجه طالبان باشد، متوجه ارگ ریاست جمهوری و شخص  اشرف غنی و همچنین امریکا به عنوان طرف اصلی گفتگوهای «صلح» با تروریست های طالبان است.
 
این دولت افغانستان و همچنین عناصر امریکایی فعال در زمینه صلح افغانستان هستند که باید مسؤولانه در برابر این پرسش ها قرار بگیرند و صادقانه به آنها پاسخ بدهند.
 
تضاد و تباینی که به تعبیر آقای دانش، میان صلح و حقوق بشر، وجود دارد و همچنین خطر تعلیق عدالت و قانون اساسی در ازای صلح با تروریست های خون آشام و جنایتکاری که هیچ کارنامه ای جز ستم و سیاهی و خونریزی و کشتار و فاجعه آفرینی و تصفیه قومی و ترور و ایجاد بحران و ناامنی و جنگ به نیابت از قدرت های مداخله گر خارجی ندارند، از پیامدهای بدیهی صلحی است که هم اکنون از سوی امریکا با طالبان جریان دارد و دولت نیز اگرچه به نحو تحقیرآمیزی از این روند، برکنار نگه داشته شده؛ اما در اصول، از این شرایط، پشتیبانی می کند و آماده است تا تمامی دغدغه هایی را که سرور دانش، مطرح کرده به سادگی در این قمار، واگذار کرده و آنها را نادیده بگیرد.
 
به گفته آقای دانش، مردم می پرسند که امارت طالبانی یک تجربه تلخ برای همه مردم افغانستان و یک نوع حکومت مستبدانه مذهبی توأم با کشتار و زندان و شکنجه بود آیا طالبان بازهم همان خیال و آرزو را دارند؟
 
به نظر نمی رسد که طرح این پرسش از سوی سرور دانش، به معنای آن باشد که او از رویکرد طالبان در این خصوص، بی اطلاع است و اگر چنین است، بهتر است معاون دوم ریاست جمهوری را به شیوه حکمرانی جاری طالبان تروریست بر بیش از ۵۰ درصد خاک کشور ارجاع دهیم که چگونه شریعت طالبانی و اسلام پاکستانی را در آن مناطق به اجرا می گذارند. بنابراین، ارگ ریاست جمهوری و کاخ سفید باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا با صلح با طالبان، تبعات احیای یک رژيم سرکوبگر و قرون وسطایی مبتنی بر اسلام با خوانش اسلام پاکستانی و عربستانی را نیز می پذیرند؟
 
سرور دانش از زبان مردم، می پرسد که طالبان در این سال ها هزاران انسان ملکی بی گناه با عملیات انفجاری و انتحاری به قتل رسانده اند و اکنون در مقابل این کشتارها برای مردم و برای ورثه مقتولین و قربانیان رویدادهای جنگی چه جوابی دارند و آیا لازم نیست در جریان پروسه صلح، صدای بازماندگان و قربانیان جنگ که جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند هم شنیده شود؟
 
آقای دانش به عنوان یک دانش آموخته و مدرس حقوق و تدوین‌گر قانون اساسی، حتما می‌داند که طالبان جنایتکار اند و جنایتکاران هرگز در مقام محاکمه، خود را محکوم نمی‌کنند؛ بنابراین، این دولت کابل و همچنین تصمیم گیران واشنگتن هستند که باید تعیین کنند که صدای عدالتخواهی هزاران انسان بی گناه قربانی جنایات طالبان وحشی، در روند صلح جاری، شنیده می شود یا نه.
 
به گفته معاون دوم ریاست جمهوری طالبان هم در دوره امارت خود و هم پس از آن، قومی عمل کردند و در طول سال ها سران و نخبگان همه اقوام را به شهادت رساندند و ترور کردند، آیا این رویه خود را تغییر می دهند و آیا می توانند اعتماد همه اقوام افغانستان را جلب کنند؟
 
اینکه نفس روند صلح، قومی است هیچ تردیدی وجود ندارد. از سوی دیگر، طالبان هم پیش از آنکه یک جنبش مذهبی فراقومی باشند، یک جریان منحط قومی است که به اهداف سخیف قومی اش، رنگ مذهبی داده است؛ بنابراین، جلب اعتماد همه اقوام از سوی یک گروه فاشیست، بیهوده و نشانه ساده لوحی است. با این وصف، بازهم دولت کابل و مذاکره کنندگان امریکایی باید مشخص کنند که جایگاه سایر اقوام در سازش با طالبان در کجاست.
 
سؤال بعدی سرور دانش این است که گروه طالبان یک تهدید برای همه جامعه بین المللی بود و با بیش از ۲۰ گروه تروریستی دیگر پیوند یافته بود آیا اکنون این خطر رفع شده است؟
 
طالبان برای این پرسش، هیچ پاسخی ندارند. آنها آشکار اعلام کرده اند که هم می جنگند و هم مذاکره می کنند؛ یعنی هم سلاح را می خواهند و صلح را؛ صلحی مسلحانه! اما دولت کابل و بازیگران امریکایی که می خواهند با صلح با طالبان، به جنگ پایان دهند باید به این پرسش مهم هم جواب دهند که پس از طالبان، تکلیف ۲۰ گروه تروریستی دیگر متحد آنها چه می شود؟ آیا آن گروه ها به مثابه بهانه ای برای سلطه نظامی دایمی امریکا در افغانستان، حفظ خواهند شد؟ اگر اینگونه است پس، ادعای پایان جنگ، چه معنایی دارد؟
 
معاون دوم ریاست جمهوری همچنین پرسیده است که آیا گروه طالبان می تواند خود را با افغانستان نوین وفق دهد و آیا در جریان صلح این دستاوردهای ۱۸ ساله حفظ خواهند شد؟
 
افغانستان نوین، برخلاف برداشت آقای دانش، چندان هم نوین نیست و بسیاری از سنت ها و مناسبات اقتداگرایانه و ضد دموکراتیک پیشین، یا همچنان در آن حفظ شده و یا به مدد حکومت وحدت ملی، دوباره احیا شده اند؛ بنابراین، تمامی زمینه ها برای بازگشت رژيم مخوف طالبانی، مساعد است و در خصوص آنچه «دستاوردهای ۱۸ ساله» خوانده می شود نیز پرسش از طالبان، به مثابه گروهی که ۱۸ سال علیه همین «دستاوردها» جنگیده، بیهوده است، امریکا و دولت افغانستان باید پاسخ دهند که چگونه می توانند میان «دستاوردهای ۱۸ ساله» و گروه تروریستی طالبان، جمع کنند؟
 
محمدرضا امینی - جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین