نویسنده و مترجمِ نام آشنای کشور، جناب عبدالاحد هادف، هشداری به جمعیت داده اند و کاسه های عقده را برسر استادعطا محمد نور شکسته اند.
هادف گرامی و کسانی که باایشان همزادپنداری دارند به یاد داشته باشند که داکترعبدالله را استادعطا رئیس اجرائیه ساخت و تهدید انقلابها و حمایتهای مالی ایشان بود که داکترعبدالله به آنجا تکیه زد.
نشاندن داکترصاحب عبدالله به جای قهرمان ملی و مارشال فقید، ناشی از ارادت شخصی بزرگواران است، استادعطا درتمام دوره کاری خویش نشانداده است که نه معامله گر است و نه قدرت طلب، رابطه او با هرکسی که باشد گِره در منافع مردمش خورده است؛
در دوره هایی که جناب استادعطا از داکترعبدالله حمایت کرد، نشاندهنده جایگاه ایشان درمیان رهبران مجاهدین است، در دوره اول مارشال صاحب فقید داکترعبدالله را تنها گذاشت و با حامدکرزی رفت و دردوره دوم هم، وزنه و کاریزمای استاد عطا بود که اقتدارتاریخی قومیت سالاری را به چالش کشید و حکومت وحدت ملی شکل گرفت.
تا کنون استاد عطا نه ریزه خوار سفره کسی بوده است و نه بخاطر منافع شخصی خودش باکسی معامله کرده است.
اگر معامله می کرد همین "ثمن بخس" را در اولین سرجنبانی به پایش می ریختند و ردای ریاست اجرائیه را برتنش می کردند.
استادعطا بود که به صراحت با حنیف اتمر مواجه شد و استانکزی را قاتل رهبرشهید خواند.
کدام ازاین شیک پوشان شهر، ایستادند تا کاسه و آش حساب شوند.
اگر واقعا داکترعبدالله جُربذه حکومت داری دارد، چگونه ممکن است که یک شهروند عادی هم در پرده تلویزیون می آید و از نیروهای امنیتی طالب توضیح می شود و رئیس اجرائیه یک حکومت هم می آید و نیروهای امنیتی را مسئول می داند.
فرق یک شهروندِ پیازفروش با رئیس اجرائیه حکومت دراین است که یکی با موتر زره خودش را از انتحاری محافظت می کند و دیگر هر روزه سینه سپر می کند و خون دل می خورد و جان می سپارد.
هردو از نیروهای امنیتی شکایت دارند و عجیبتر این که رئیس اجرائیه جسارت این را ندارد که بگوید: مشکل اصلی درکجای دستگاه حاکم است.
من به عنوان شهروند عادی خودم را هزاربار رهاتر از هرقیدی نسبت به رئیس اجرائیه می دانم که حداقل دردِ دلم را می گویم.
مشکل دراین نیست که استادعطا عقده گشایی می کند، استادعطا طی این مدت به خوبی داکترعبدالله را تول وترازو کرده است و فهمیده است که رئیس اجرائیه جسارت نمایندگی از تیم را ندارد و ارگ خواسته های خودش را از بان داکترعبدالله به خورد مردم می دهد؛ استادعطا می خواهد تا داکترعبدالله را وادار به قبولی مسئولیتهایش بسازد.
داکترعبدالله تبدیل به سخنگوی قبیله و دستگاه حاکم شده است.
او ازاین قیدباید بیرون کشیده شود، او باقطع شدن انگشتان مردم به ریاست اجرائیه رسیده است و متوجه این امر باشد که مسئولیت اش نمایندگی از مردم است و درچنین حوادثی درکنارمردم بماند.
وقتی بجای بازپرسی، همچون شهروندعادی ازبایدها و نبایدها سخن می گوید: وقتی دراوج درد و اندوه، تحصیلکرده های ملت " لندغر" عنوان می شوند و سخنگوی ریاست اجرائیه درکمال بی مهری از مسئولین بی کفایت امنیتی دفاع می کند، دیگرجای انتظاری باقی میماند؟
از داکتر عبدالله چه انتظاری باید داشت؟ شما لطف کنید و بزرگترین دستاورد اورا نام ببرید تا به گفته شما ما عقده مندان هم اندکی سرد شویم.
نکند تقرر خودتان را بزرگترین کشفِ جناب داکترصاحب می دانید و یا همکاسه شدن با خانم بارکزی عِرق فاشیزم ستیزی را خوابانیده اید.
هاتف گرامی! با حفظ احترامی که به شما و جناب دکتر رحیمی دارم؛ اگر از تبار سمت و منطقه عبورکنیم و منصفانه داوری نماییم، پیراهن قهرمان ملی و مارشال فقید برقامت داکترعبدالله بزرگی می کند و درشرایط فعلی شایسته تر از استادعطا نمی بینم که بتواند این عبا را به منزل مقصود برساند.
تا می توانید بشمارید استاد عطا دستاورد دارد، درحوزه داخلی و منطقوی سرش به تنش می ارزد، عیاری ازخراسان است و تاکنون عیارانه زندگی کرده است.
اگراستادعطا درجنازه اشتراک نکرده است به دلیل حساسیت امنیتی درشمال است، حضور او دربلخ علاوه براین که نیاز جدی است، سایه اش موجب آرامش ولایات همجوار شناخته می شود.
باوردارم که اگر استاد عطا درمراسم اشتراک می کرد، چنین اتفاقی به دلیلی نمی افتاد که او قدرت تامین امنیت را دارد.
وقتی رئیس اجرائیه توان جلوگیری از حادثه را درصف نمازِ خودش نداشته باشد، چگونه می شود انتظار داشت که امنیت مردم را تامین کند؟
کسی درپی توطئه برعلیه داکترعبدالله نیست، این داکترعبدالله است که نتوانسته است به وظیفه اش عمل کند.
قرار براین نیست که داکترعبدالله درصف مقابل مردم قراربگیرد، اگر داکترعبدالله با رای مردم به آنجا رسیده است، باید درکنار مردم ایستاد شود، بارای گوسفندی، رئیس اجرائیه نشده است تا نسل تحصیل کرده را "لندغر" خطاب کند.
اگر کسان دیگر می گویند شاید بدلیلی باشد که رای نیاورده اند و ایشان مرهون گوسفند اند و به حق که گوسفند چرانان را مشاور خویش ساختند ولی داکترعبدالله که به قیمت جان و قطع شدن انگشتان مردم به قدرت رسیده است، او چگونه به خود اجازه می دهد که از طالبان ارگ حمایت کند؟
بهتر است برای جناب داکتر نسخه ای بنویسید تا از جنون زدگی قدرت به هوش بیایند و درکنار ملت قرار بگیرند و اگرجنابعالی درآنسوی آبها قرار دارید و مشام شما از درد ورنج ملت آزرده نشده است، دست کم فجایع را از پرده تلویزیون می بینید و حداقل نمک برزخم ناسورِ ما نریزید.
من توانمندی ای را در داکترعبدالله نمی بینم تا امیدوار باشم که از ایشان کاری ساخته است.
سالها است که سلی انعطاف پذیری خویش را خورده ایم و رهبران خویش را ازدست داده ایم و به جرم دیدن، چشمهایمان را کشیده اند و بازهم برکرسی قدرت لم زده ایم و یاسین مرگ می خوانیم و اعتراض ملت را به سخره می گیریم و توطئه می خوانیم.
مگر چیز دیگری هم باقی مانده است که ما بازهم تخم خودرا درسبد داکتر عبدالله بگذاریم؟ هر روزه سلاخی می شویم و منتظرباشیم که داکترصاحب باکدام الفاظ تقبیح می کنند؟
حمایت استاد عطا ازاین حرکت فقط بخاطر حمایت از خواسته های ملی است. او درکنار مردمش بوده است و خواهد ماند و هرزمانی که همچون داکترصاحب شیفته قدرت شد، همان مان تیغ شما و گردنِ قضاوت ما، هرگونه که خواستید داوری کنید؛ درغیر آن متهم ساختن استادعطا سبک ساختن و صدمه زدن به جایگاه خویش است.
دکتر محمدصالح مصلح- خبرگزاری جمهور