۰

میز مشترک کرزی و روسیه، با محوریت طالبان

پنجشنبه ۳۱ حمل ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۶
روس ها را دست کم نسل های قبلی افغانستان خوب می شناسند. آنها در همه چیز سرسخت اند. ده سال در افغانستان ماندند و به همان اندازه ای که آدم کشتند؛ کار هم کردند. به همان اندازه که در حفاظت از مسکو و استالینگراد در جنگ جهانی دوم از خود رشادت به خرج دادند؛ وقتی وارد برلین شدند، در رو به رویی با غیرنظامیان _ مخصوصا زنان آلمانی _ از خود رذالت هم نشان دادند. اما در همه اینها یک صداقت ذاتی نهفته است که باید آن را درک کرد.
میز مشترک کرزی و روسیه، با محوریت طالبان


روسها یکی از ویژگی های منحصر به فردشان، صداقت است. انسان های درست کاری نیستند اما لااقل در نادرستی شان ثابت قدم و صادق اند. روسها از هر طبقه ای که هستند وقتی از یک میخانه خارج می شوند باید حالت عادی نداشته باشند و تعادلشان را بیشتر جاذبه زمین کنترل می کند تا خودشان. این میخانه در مسکو باشد یا دوبی یا پاریس فرقی ندارد.
روس ها را دست کم نسل های قبلی افغانستان خوب می شناسند. آنها در همه چیز سرسخت اند. ده سال در افغانستان ماندند و به همان اندازه ای که آدم کشتند؛ کار هم کردند. به همان اندازه که در حفاظت از مسکو و استالینگراد در جنگ جهانی دوم از خود رشادت به خرج دادند؛ وقتی وارد برلین شدند، در رو به رویی با غیرنظامیان _ مخصوصا زنان آلمانی _ از خود رذالت هم نشان دادند. اما در همه اینها یک صداقت ذاتی نهفته است که باید آن را درک کرد.
روس ها تصمیم گرفته اند روی طالبان سرمایه گذاری کنند و این کار را کردند و حالا هم گام به گام سیاست شان را بر ملا می کنند.
آنها به صراحت اعلام کرده اند که طالبان را به عنوان یک جریان سیاسی مهم و معتبر به رسمیت می شناسند. اینکه از پس این مدعا چه سیاست جدید بیرون خواهد تراوید را زمان مشخص می کند و به زودی رونما خواهد شد؛ اما جسارت ستودنی این کشور که هر جایی چنگ انداخت، پای حرفش ماند؛ قابل تقدیر است. مهم نیست چند نفر می میرند و چقدر خسارت می بیند؛ اما هر جایی ثابت می کند که این مردان سرما و یخ، خشونت را به همان اندازه یاد گرفته اند که استقامت را.
کماندوهایی که وارد خاک افغانستان شدند و چندین کارخانه تولید هیرویین را از بین برده و دهها قاچاقچی را کشتند و شبانه دوباره به مرزهای تحت سیطره روسیه برگشتند؛ خاطره ای است که کرزی در دوران ریاست جمهوری خود به یاد دارد. از این دست تحرکات روسیه در افغانستان ظرف چند سال حضور امریکا در اینجا کم نبوده و تکرار هم خواهد شد.
کرزی که چندی ظاهرا در استراحت بسر می برد؛ حالا به مدار موضع گیری های سیاسی خود برگشته است. طالبان برای کرزی همیشه یک جریان پذیرفته شده بود و هیچ کس در هیچ شرایط و با توسل به هیچ اصراری نتوانست مهر آنها را از دل و زبانش بیاندازد.
نگارنده؛ وقتی در بیست و یکم ماه سرطان ۱۳۹۰ در ارگ ریاست جمهوری و در جمع خبرنگاران نشسته بودم؛ خبر مرگ احمد ولی در جمع رسانه ها پیچید. او قبل از ظهر روزی کشته شد که کرزی در کابل با نیکلا سارکوزی، رییس جمهور وقت فرانسه نشست مطبوعاتی داشت.
کرزی ظاهرا عقده ای بر گلو داشت و پیش از آغاز گفته هایش در حضور همتای فرانسوی گفت: " امروز با خبر شدم که احمدولی خان، برادر کوچک من توسط تروریستان به شهادت رسیده است. این یک ضایعه بزرگ برای ملت افغانستان بود. ببینید که مردم افغانستان هر روز از خانواده هایشان قربانی می دهند. اما یک بار دیگر از طالبان می خواهم که دست از جنگ بردارند و به دامن صلح پناه بیاورند".
این اوج وابستگی و خویشاوندی کرزی با طالبان بود که حتا مرگ برادرش که خودش هم باور کرده بود کار طالبان است؛ او را از موضع گذشته اش پایین نیاورد. اینکه احمدولی را چه کسی کشت به منابع زیادی می شود مراجعه کرد و به دلایل زیادی می توان مرگ وی را مربوط دانست؛ اما کرزی همچنان ثابت بر قول قدیمش ماند.
اما حالا این موضع بسیار قوی تر از گذشته در حمایت و رسمیت دادن به طالبان بیان می شود. روسیه اعلام کرده است که طالبان را به عنوان یک جریان تاثیرگذار بر صحنه سیاست افغانستان به رسمیت می شناسد و متعاقبا کرزی هم این موضع روسیه را تایید کرده است.
کرزی می گوید که طالبان نصف قلمرو افغانستان را در اختیار دارند و باید به آنها به عنوان یک جریان سیاسی مهم توجه کرد؛ تاییدی بر عقیده روس ها که امروز از سوی دولت افغانستان و ناتو به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و متهم به جبهه سازی جدید در افغانستان می شوند.
کرزی نه حالا؛ که از سالها پیش تلاش مضاعفی را به خرج داد که خود را به جبهه شرق نزدیک کند؛ همان زمان که اوباما روی کار آمد و انتخابات سال ۱۳۸۸ کرزی را اجبارا به دور دوم رقابت با داکتر عبدالله کشاند و اگر عبدالله (بنا به هر دلیلی) خود را کنار نمی کشید؛ هیچ اتفاقی قابل پیش بینی نبود.
مواضع تند کرزی از بعد انتخابات ۸۸ شروع شد و چین و روسیه دو گزینه مهم برای وی محسوب می شدند. گزینه هایی که به رغم تمام تلاش ها، هیچ گامی برای تثبیت وی پس از پایان دوره قانونی ریاست جمهوری اش برنداشتند.
کرزی حالا قصد کرده با روسیه وارد معامله شود. او احتمالا تصور می کند که با طالبان رفیق دیرینه است. شکی نیست که لطف بی کران وی به طالبان به ویژه در دوران آخر ریاست جمهوری اش که پس از تحویل گرفتن زندان بگرام، در یک پروسه فرمایشی هزاران طالب را از زندان آزاد کرده و دوباره به جبهه "حق علیه باطل" فرستاد؛ محرز و هویداست.
دستاویز کرزی برای معامله با روسیه، طالبان است. گروهی از هم پاشیده و متلاشی که خیلی ها قصد انسجام دادن به آن را داشتند و سعی شان بی نتیجه ماند. اما کرزی چندین سال است که روی این گروه سرمایه گذاری کرده و قطعا اگر روزی طالبان به کسی گرایش پیدا کنند؛ چهره ای مهربان تر از کرزی را نسبت به خود پیدا نخواهند کرد. البته این فقط یک احتمال است و طالبان اصولا یک کادر واحد نیستند که بشود روی آن حرف زد؛ گرچه از وحدت نمایشی آن بهره های زیادی برده شده است.
استقبال و حمایت از موضع اخیر روسیه در قبال طالبان نیز نشان داد که کرزی هنوز از روسیه ناامید نشده و تلاش می کند از راههای ممکن، به این قدرت خاموش منطقه ای نزدیک شود. حال طالبان مورد مهر روسیه قرار گرفته اند و کرزی هم "مشت پُر" خود را به مسکو نشان داده است.
اینکه چقدر این معامله به سرانجام خواهد رسید و آیا این توفیق را برای کرزی به همراه خواهد داشت که دوره بعد، دوباره به ارگ برود؛ با توجه به تجربه های گذشته از طرف روسی، کمی بعید به نظر می رسد. اما حامد کرزی امیدوارتر از ماست.
الیاس کاتب _ خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین