اخلاق در رسانه های جمعی افغانستان

22 قوس 1390 ساعت 18:57


حسینی مدنی


از اخلاق رسانه ای تعریف واحد و مشخصی وجود ندارد. اخلاق رسانه ای مجموعه مقرراتی نیستند که مدوّن نوشته شده باشند؛ در هر جامعه ای مطابق به هنجارها و ارزش های رایج آن جامعه، تعاریفی از اخلاق ارائه می شوند. یعنی اخلاق رسانه ای از جامعه ای به جامعه ای دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر، متغیّر است. لذا تدوین و تعریف اصول کلی اخلاق رسانه ها به سادگی تدوین اصول و قواعد کلی حقوق رسانه ها نیست. نه حقوق می تواند جای اخلاق را بگیرد و نه اخلاق قادر است جای حقوق بنشیند لیکن حقوق و اخلاق، مکمل هم هستند. با این وجود، حتی اگر قوانین رسانه ها به اندازه کافی، گویا باشند رعایت برخی اصول اخلاقی توسط رسانه ها ضروری به نظرمی رسد.
در دایرة المعارف بین المللی ارتباطات، اخلاق رسانه ای شاخه ای جدید از اخلاق حرفه ای دانسته شده است؛ حوزه ای از اخلاق عملی که بخش هایی نظیر اخلاق روزنامه نگاری، اخلاق در رسانه های صوتی و تصویری، اخلاق در محتوای فیلم، اخلاق در نقاشی و هنرهای تصویری، اخلاق در اینترنت و... را شامل می شود. مقصود از آن، مجموعه قواعدی است که باید دست اندر کاران رسانه ها، داوطلبانه و براساس ندای وجدان خود در انجام کار حرفه ای خود رعایت کنند چرا که مقررات و قوانین اجرایی را می توان با یک سیستم اداری به اجرا گذاشت اما هنجارهای اخلاقی، اصولاً از این راه قابل تحقق نیست، پس آن را باید به فطرت آدمی واگذاشت. بنابراین، نوعیت ارتباط در رسانه های همگانی، همانند رفتار متقابل انسانها باید شایستگی های لازم را داشته باشند تا مردم بتوانند برای آنها ارزش قائل شوند و آنها را بپذیرند. و از آنجا که کار روزنامه نگاری حول محور مجموعه ای از مفاهیم اخلاقی، آزادی، حقیقت، عینیت، صداقت و ... انجام می گیرد، اخلاقیات نمی تواند جدا از روزنامه نگاری و کار رسانه ای باشد.
به هرحال، زمانی که سخن از اخلاق در رسانه ها می رود توجه به سمت ناهنجاری های اخلاقی و برنامه های غیر اخلاقی و مبتذل برخی رسانه ها منعطف می شود؛ اما مشکلات مهمی همچون: ادبیات نوشتاری موهن و زبان عاری از نزاکت، هنجارشکنی ها و عملکردهای ضد ارزشی در جامعه، اتهامات بی اساس به افراد و سازمانها، کاربرد لغات و اصطلاحات بیگانه و نامأنوس، پر رنگ ساختن مسائل سلیقه ای، سرقت های ادبی، نشر اخبار نادرست، تغییر نقل قولها و... قسمتی از بداخلاقی های رسانه ای هستند که غالباً در هرجامعه ای دیده می شوند. اما یکی از مهمترین مسایل در بحث اخلاق رسانه ای، احترام یا بی احترامی به زندگی خصوصی و آبروی افراد است؛ افراد حق دارند برای زندگی خصوصی شان حریم شخصی داشته باشند، به این مهم صراحتاً در قانون اساسی نیز تصریح و تأکید شده است ؛گاه این مسئله از جانب بعضی از رسانه ها رعایت نمی شود. رعایت حریم ها ( حریم حقوق فردی و منزلت اجتماعی افراد) بدون اخلاق، قابل تحقق نیست.
به نظر می رسد که بیشترین نقض اخلاق، توسط رسانه هایی با اهداف تجاری و پول ساز انجام می شود. دو نقش متفاوت برای رسانه وجود دارد: 1- ایجاد آگاهی و تحول اجتماعی 2- فعالیت تجاری پول ساز و سرمایه محور.
بنیان اخلاق رسانه ای در دنیای معاصر بر آیدیالوژی ها و فلسفه غربی و بر ارزش های فروش و مکانیزم بازار استوار است به همین دلیل دست اندرکاران رسانه به خاطر دنبال کردن منافع شخصی، قواعد اخلاق رسانه ای را نادیده می گیرند. با تأکیدی که نظام فعلی ما  بر آزادی رسانه ها داشته برخی رسانه های ما دقیقاً راه و منش رسانه های غربی را سرمشق خود قرار داده اند. مثلاً گفته می شود که یکی از رسانه های پر مخاطب فعلی به این دلیل اذان نشر نمیکند که کسی حاضر نشده که اسپانسر آن شود و پول نشر اذان را بپردازد.
هرچند که رسانه ها برای ادامه حیات خود باید سودآور باشند ولی نه به قیمت بی تفاوتی نسبت به اعتقادات و فرهنگ مردم و نقض حقوق افراد و ترویج هزلیات در جامعه. در نظامهای سرمایه داری و کالا محور، رسانه های گروهی، برنامه هایی تهیه و نشر می کنند که مردم را بیشتر به سمت مصرف گرایی سوق دهند یعنی از ابزار رسانه برای تامین خواسته صاحبان قدرت و ثروت استفاده می شود. اخلاق در چنین رسانه هایی غالباً متأثر از منابع تمویل و پشتیبانی رسانه، اعم از منابع سیاسی و منابع اقتصادی می باشد.
چون مهمترین قضیه در رسانه، محتوای برنامه هاست، رسانه ها نه تنها بر افکار و عقاید عمومی بلکه بر آموزه ها و عملکرد آنها و حتی روابط میان افراد جامعه اثر می گذارند. پرداختن به روزمرّگی ها و سرگرمی های مقطعی، جزئی از رسانه ی تجاری ما شده است. از طرفی بسیاری از رسانه های ما محصول یک نیاز معقول و واقعی برای وجود رسانه ها اعم از رادیو و تلویزیون ها ویا نشریات چاپی در جهت تنویر افکار عمومی نیستند بلکه فلسفه وجودی آنها، غیر اصولی، غیر حرفه ای و مقطعی است. لذا به وجود می آیند و از میان میروند و یا ایجاد می شوند و سردرگم می مانند. در مجموع، چه رسانه های تجاری و چه رسانه های شوقی و غیر حرفه ای و چه رسانه هایی که از منابع بیرونی تغذیه می شوند کمتر پیش می آید که راجع به وظایف اساسی و نیاز مخاطبین رسانه و مسائل فرهنگی و آموزشی و... سرمایه گذاری و مخاطب یابی کنند.
عدم توجه به هنجارهای اجتماعی و ارزش های فرهنگی و دینی جامعه، شاخصه برخی از رسانه های حاضر است. توهین به باورها و مقدسات در رسانه ها در حال عادی شدن است. نشر برنامه هایی بی محتوا و هرزه، نظیر کشتی کج، ترویج خشونت است؛ کودکان و نوجوانان ما، قهرمانان آمریکایی کشتی کج و سریالهای هندی را الگوی خود می سازند در حالیکه ما در کشور و تاریخ خود، فرزانگان و اندیشمندان و مفاخر علمی، هنری و فرهنگی بی شماری داریم که شایسته الگو شدن هستند. این جفای بزرگ یک رسانه افغانی به خانواده های افغان و کاری خلاف اخلاق و فرهنگ این کشوراست. ترویج خشونت و الگوسازی و الگو پذیری قهرمانان فیلم های خارجی شایسته مردم این سرزمین نیست. نشر موسیقی و رقص های نیمه عریان، آنهم هر شب و روز و هم در روزهایی که عزای عمومی است اوج بی مسئولیتی و گستاخی و ابتذال رسانه ای است. نشر فیلم های هالیوودی و هندی با صحنه هایی مستهجن، خلاف اخلاق اسلامی و ملی مردم افغانستان است. تشویق کودکان به مسابقه آواز با کاپی برداری از برنامه های هندی، کاری اشتباه در رسانه ی این کشور است. این مسائل، تنها نمونه هایی کوچک از بد اخلاقی ها و ابتذال رسانه ای هستند. بنابراین، اخلاق رسانه ای توسط برخی رسانه ها به صورت گسترده نقض می شود. علاوه بر توهین به مقدسات، گاهی نشرات برخی رسانه ها موجب تشویش اذهان عمومی می شود و گاه ممکن است امنیت ملی کشور به خاطر برخی نشرات رسانه ها به مخاطره بیفتد؛ تنظیم اخبار مربوط به جنگ و انتحار که تا حدی طرفداری از تروریستان در آن نهفته باشد می تواند به چنین مسائلی منجر شود.
همچنانکه تاریخ رسانه های جهان مملو از سکوت است، یعنی سکوت در برابر جنایات، بی عدالتی ها، نسل کشی ها و... در عین حال در کشور ما و هرجای دیگر،گاهی خبرنگاران از هر پدیده ناچیز، سوژه می سازند وگاه برای جلب نظر مخاطبان، اخلاق و ارزشهای دینی و حرمت افراد را زیر پا می گذارند. تازگی و منفی گرایی و جنجال آفرینی، امروزه رسماً از ارزش های خبری به حساب می آیند و هر رسانه ای که به بزرگنمایی و جنجال در جامعه بپردازد طرفداران و مخاطبان بیشتری جلب می کند. برخی رسانه های ما در برنامه ها و گفتمان های خود بیشتر ترجیح می دهند تا بیشتر از چهره های جنجال آفرین و مباحث جنجالی بهره ببرند تا از چهره هایی علمی و مباحثی آکادمیک. برنامه های طنز و سرگرمی نیز، به جای آنکه واقعاً طنز و دارای محتوایی طنزگونه باشند، گاه از حد فکاهه گذشته و به هجو و هزل و گاه به دشنام می رسند و به یک ضد ارزش تبدیل می شوند.
این درست است که صاحبان شرکت رسانه ای حق دارند تا آزادانه نشرات و فعالیت های رسانه ای داشته باشند، روزنامه نگاران حق دارند تا از آزادی بیان برخوردار باشند و مردم هم حق دارند تا به اطلاعات دسترسی داشته باشند و صداهای متفاوت را بشنوند اما تمام اینها دلیل نمیشود که هرچی خواستیم انجام دهیم. درست است که ما به عنوان مسئولین و اصحاب رسانه، از آزادی بیان دفاع می کنیم و مصرانه برای حفظ و گسترش آن تلاش می ورزیم اما گاهی آزادی بیان و مسئله حریم خصوصی افراد، آزادی بیان و مسئله امنیت ملی، آزادی بیان و هنجارها و ارزشهای اجتماعی، آزادی بیان و منافع ملی و ... با هم در تناقض و تضاد قرار می گیرند. ما نباید آزادی بیان را محدود بسازیم اما در حالات مهم فوق، علاوه بر قانون، اخلاق هم باید مد نظر قرار بگیرد؛ چیزی که معمولاً در کاغذ نوشته نمی شود و با تحکّم و اوامر دولت و مسئولین امنیتی هم اجرایی نخواهد شد و این خودِ اصحاب رسانه هستند که باید آن را بر اساس وجدان کاری خود رعایت کنند.
عملکرد رسانه ها در جریان کار حرفه ای آنان، هم می تواند باعث تقویت ارزش های اخلاقی در جامعه شود و هم می تواند موجب تضعیف یا انحطاط این ارزش ها گردد؛ این بسته به محتوا و سیاست ها و اهداف کلی هریک از رسانه ها در جامعه است. و نیز نشرات رسانه ها می تواند برآیندی از نیروها و شرایط حاکم بر اجتماع باشد. به هرحال، امید است که رسانه های آزاد ما بتوانند ارزش های اخلاقی را به فرهنگ عمومی و غالب در جامعه تبدیل کنند.
 در خاتمه، تنها به بخشي از آسيب ها و آفات ناديده گرفته شده ی اخلاق رسانه اي در كشور با توضیحاتی مختصر اشاره می کنیم:
  ادبيات نوشتاري و گفتاري در رسانه ها: نقد و انتقاد از وظايف اصلي رسانه ها، اعم از راديو و تلويزيون و يا نشريات در جهت بهبود وضع موجود و گام نهادن به سوي وضع مطلوب است. اما اين بدان معنا نيست كه براي نقد طرف مقابل و به زانو درآوردن وي از هر حربه و سلاحي استفاده كنيم. از يك طرف جامعه به آزادي مطبوعات و رسانه ها نياز مند است تا نقد، ممكن شود و از طرف ديگر به قواعدي هم نياز دارد تا نقد، مرزهاي اخلاقي را در هم نريزد و از حقوق فردي و جمعي در برابر برخي انحرافات و كجروي هاي رسانه ها جلوگيري كند. بايد يادآور شد با استفاده از نقد مي توان نارسايي ها و كاستي هاي جامعه، نخبگان سياسي و يا موارد عمومي را تذكر داد اما بايد توجه داشت اين افشاگري و انتقاد به تهمت و افتراء نينجامد. در رسانه هاي ما و در خلاء ادبيات معياري، بسياري از گردانندگان تلويزيون يا تحليلگران سیاسی متأسفانه در نقد خود از افراد یا كاستي هاي موجود، از زبان هجو و لغت هاي زننده استفاده مي كنند و بيشتر از آنكه فكر، ايده و نظر طرف مقابل را واشكافي كرده و نقد كنند، شخصيت وي را مورد سوال قرار داده و سرانجام نوشته و يا گفتار آنان به تهمت و افتراء ختم مي شود، نه به يك نتيجه گيري منطقي از ايده هاي مقابل.گردانندگان تلويزيوني و يا روزنامه نگاران نبايد اخلاق رسانه اي را نفي كرده و خلاف آن عمل نمايند.
حريم خصوصي افراد: طبق مفاد صريح قانون اساسي كشور، حريم خصوصي افراد از تعرض مصون است. هيچ كس حق ندارد وارد حريم خصوصي افراد شده و آنرا زیر پا کند. اما آيا اين مورد در رسانه هاي ما حتي به طور نسبي رعايت مي شود؟ برخي از رسانه ها آشكارا وارد حريم و زندگی خصوصي افراد مي شوند و آنگاه آبرو و حيثيت و شرافت وي را مورد مخاطره قرار مي دهند. آنان با افتخار بيان مي دارند که جهت تنوير افكار عمومي و گردش آزاد اطلاعات چنین برنامه هایی داشته اند! اين مسأله خود تنش ها و مخاطرات زيادي را هم براي مردم و هم برای نخبگان سياسي بوجود مي آورد كه گاه آسیب های جبران ناپذيري به افراد وگروههاي اجتماعي پديد می آورد. غير مسلكي بودن ژورناليستان: دوستي با كنايه مي گفت: در كشور ما اگر كسي هيچ كاري پيدا نكرد ژورناليست يا خبرنگار مي شود. منظور، غير متخصص و آماتور بودن بسياري از روزنامه نگاران و نیز گزينش غیر اصولی ژورناليستان در رسانه های كشور است. هیچ معیار روشن و مسلکی برای جذب ژورنالیستان وجود ندارد. تعداد رسانه ها روز به روز افزایش می یابند اما تعداد ژورنالیستان حرفه ای و کاربلد ما بسیار اندکند. بسیاری از ژورنالیستان ما فقط دوره ای کوتاه مدت، آموزش دیده اند در حالیکه تجربه و سواد رسانه ای کافی ندارند. مسلكي نبودن خبرنگاران و روزنامه نگاران با معيارهاي كار رسانه اي، مشکل آفرین است، دردسر ساز است، هم باعث لطمه زدن به کار رسانه می شوند و هم، گاهی تنش هاي قومي، زباني و منطقه اي را در كشوري مانند افغانستان (كه شرايط گذار را طي مي كند) بوجود می آورند و گاه اخبار وگزارش های نادرست، ناقص، غیر اصولی و یا کاربرد الفاظ و اصطلاحات غلط و بازاری ونیز اشتباهات چاپی بسیار زیاد و زننده و... از جانب همین ژورنالیستان غیر حرفه ای، حیثیت رسانه های ما را لکه دار ساخته و می سازند.
 سوء استفاده از وظیفه توسط برخی ژورنالیستان:
ارزش و توان کار رسانه ها قابل اعتنا وتمجید است. رسانه ها بارها پس از آنکه کارمندانشان توسط زورمندان، مورد توهین یا ضرب و شتم قرار گرفته اند از آنان جانانه دفاع کرده اند، این مسئله کم کم باعث شده که برخی از ژورنالیستان در مواجهه با مسئولین و کارمندان دولتی، کارمندان امنیتی، نهادهای سیاسی، افراد با نفوذ و ... با معرفی خود به عنوان یک ژورنالیست با غرور خاصی، برخورد های نادرست و اهانت آمیزی با آنان داشته باشند. این موارد در شأن جامعه ژورنالیستی ما نیست و باعث بی اعتباری و تنزل جایگاه آنان تا سرحد افراد باجگیر و امتیاز طلب می شود.
ارجحيت منافع قومی بر منافع ملي: در يك جامعه آزاد و دموكراتيك براي رسانه ها و مطبوعات، قوم گرايي و منطقه گرايي تهديدي جدي است. لذا از نشر اطلاعات و ارقام يا برنامه سازي و تحليل اطلاعاتی كه احساسات قومي و زباني را بر انگيزد، بايد خوداري كرد. در اين شرايط وضعيت بسيار شكننده است. اما اين امر در بعضي از رسانه هاي كشور، به خوبي در نظر گرفته نمي شود و اين گاهی صدماتي بر اخلاق رسانه اي دركشور پديد آورده است. هرچند که تعریف روشن و جامعی از منافع ملی وجود ندارد اما اصحاب رسانه لااقل آنطور که خود می فهمند در راستای حفظ منافع ملی باید همت گمارند.
عدم رعایت اخلاق توسط مراجع دولتی:
در بسیار موارد برخی مراجع دولتی خصوصاً نهادهای امنیتی و اخصاً مربوطین وزارت داخله، برخوردهای زشت و اهانت آمیزی با ژورنالیستان و مسئولین رسانه ها داشته اند. ضرب و شتم خبرنگاران، بازداشت غیر قانونی مدیران بعضی از رسانه ها، عدم پیگرد متجاوزان به حقوق اصحاب رسانه نظیر عدم تلاش کافی برای آزادی گروگانهای خبرنگار همچون اجمل نقشبندی و...، عدم اهتمام بر پیگیری عاملان قتل خبرنگارانی همچون سلطان منادی و ....، اخطار مسئولان امنیتی به مسئولان رسانه های تصویری جهت عدم نشر مستقیم حوادث و ... مواردی از بی اعتنایی های مقامات دولتی و عدم رعایت اخلاق کار حرفه ای از جانب آنان در قبال جامعه رسانه ای کشور است. لذا رسانه ها آنطور که باید از جوانب مختلف احساس امنیت شغلی نمی کنند.
به هر حال، آنطور که ذکر شد اخلاق رسانه ای مفهومی نیست که بتوان با اجماع عمومی، آن را بر روی کاغذی نوشت و آن را به اجرا گذاشت اما چون راجع به این مسئله بنا به دلایل مختلف، کمتر پرداخته شده است لازم است تا مباحثی کارشناسانه و آکادمیک توسط نخبگان و متولیان امور رسانه ای انجام پذیرد. مرکز همبستگی رسانه ها(مهر) طی نشست های خود در نظر گرفت تا این مهم را طی سمیناری در آینده به بررسی بگیرد تا حد اقل آغازی بر شروع و گسترش این مفهوم و این نیاز اساسی رسانه ای در سطح کشور باشد.


کد مطلب: 247

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/news/247/

جمهور
  https://www.jomhornews.com