سیدآقا موسوی نژاد
مواد مخدر که طاعون قرن نام گرفته، در کنار سه بحران جهانی فقر و رشد جمعیت، نابودی محیط زیست و تهدیدات هستهای، چهارمین بحران بزرگ قرن بیست و یکم است. بر اساس آمار ها، دوصد میلیون معتاد به مواد مخدر، در جهان وجود دارد و افغانستان %92 مصرف جهانی مواد مخدر را تامین میکند. سودخالص سالانهی حاصل از تجارت مواد مخدر، بالغ بر500 تا 600 میلیارد دالر است. و از این منظر، تجارت موادمخدر پس از تجارت اسلحه و نفت، سومین تجارت پرسود جهان به حساب میآید.
براساس آمار ادارهی کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد،(UNODC, Report 2009) درآمد زارعین افغانستان در سال 2007 یک میلیارد دالرو در سال 2008 هفتصدو سیمیلیون دالر و درسال 2009 کل درآمد کشاورزان چهارصدو سی و هشت میلیون دالر برآورد شده است.
از یک سو، سود سرشار آن باعث گردیده که دستهای نهان و عیان بسیاری پشت پردهی این تجارت مرگ، فعالیت کند. از سوی دیگر به دلیل داشتن قدرت وسیع تخریبی و فلجکننده آن، به عنوان اهرمی برای پیشبرد سیاست خصمانه علیه ملتها به کار گرفته میشود. در این نبرد، دشمن نه با جنگافزارها که با مواد مخدر و مرگ سفید، جامعه هدف را به سمت مرگ تدریجی، و افلاج همیشگی سوق میدهد.
این طاعون(مصرف مواد مخدر) افزون بر اینکه سبب مرگ و میر انسانها میشود؛ انواع جرایم، بیماریها و نا به سامانیهای اجتماعی دیگر، نظیر، فقر، فساد، طلاق، انواع بیماریهای مهلک( HIV، HBs نوع B و C و... ) را نیز گسترش میدهد.
نگارندهی این سلسله از مقالات، بر آن است که به علل وعوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تولید، مصرف و قاچاق مواد مخدر بپردازد و ابعاد خطرات وحشتناک این فاجعهی قرن را که دامنگیر جامعه و جهان ماست، واکاوی و تبعات و پیامدهای آنرا تببین نماید.
مصرف و تولید مواد مخدر، سابقهی دوسه قرنه دارد. پیش از این، کشت و سوءمصرف مواد مخدر، به این گستردگی نبود، بلکه استفاده از آن محدود به مصارف طبی میشد. پیشینهی آغاز و توسعهی سوءمصرف موادمخدر از جمله ترياك، هروئين، حشيش، شيره و....در كشورهاى تحت سلطه، همزمان با ورود غربیها به اين سرزمينهاست. پیش از ورود استعمار به اين كشورها، ترياك و مشتقات آن به عنوان يك ماده دارویی شناخته میشد.
پیشینه قاچاق مواد مخدر، نشان میدهد، نخستین سرنخهای سوءمصرف را به عنوان مادهی مخدر و قاچاق و توزیع عمده برای استفادهی تخدیری و تجارت، در چین میتوان یافت. چین اولین کشوری است که قاچاق و توزیع مواد مخدر، در آن صورت میگرفته است و از نخستین قربانیان معاصر این پدیده ویرانگر محسوب میشود. دکتر جان کولمن که خود روزگاری یکی از اعضای سازمان جاسوسی(MI6) بریتانیا بوده، در کتابش «کمیته 300» معتقد است، "کمیته 300" اصلیترین سازمان پنهانی است که تمامی داد و ستد های جهانی مواد مخدر را رهبری میکند. وی از کمیسیون درون مرزی چین؛ (China Inland mission)كه به هدف اشاعهی مواد مخدر در میان روستاییان چینی ایجاد شده بود نام میبرد. به لحاظ زمانی، تریاک به عنوان مادهی مخدر نخست به هندوستان و سپس به چین پا گذاشت. با ورود اسپانیاییها، هلندیها و انگلیسیها در قرن هفدهم میلادی به قارهی آسیا، کشیدن و استعمال تریاک نیز گسترش یافت. یکی از عوامل عمدهی انتشار اعتیاد، کمپنی هند شرقی انگلیس در هندوستان بود.
این کمپنی، حجم وسیعی از کشتزارهای هندوستان را به زیر کشت خشخاش برده بود و تولید گستردهی تریاک، نیاز به بازار وسیعی، خارج از محدودهی کشور هندوستان داشت. طوریکه در سالهای1830-1820 میلادی، سرمایه داران انگلیسی، چین را به عنوان بازار بزرگی برای آن شناسایی و سیاست گذاری نمودند تا به آن دست پیدا کنند. با توجه به سود سرشاری که این تجارت به همراه داشت، شروع به صادر کردن حجم وسیعی از این محصول، به آن کشور کردند و تریاک هندوستان توسط کمپانی بریتانیایی هند شرقی به چین صادر میشد و از این طریق در آنجا گسترش یافت.
انگلیسیها دهقانان هندی را مجبور به کشت تریاک میکردند و با صدور تریاک به چین، چای و ابریشم و دیگر محصولات چینی را دریافت مینمودند، در حالی که برای مردم چین، جز تباهی، ویرانی و دستنشاندگی و وابستگی مزمن، ارمغانی نداشت. تریاک در حجم وسیعی به چین سرازیر میشد تا جایی که مردم چین احساس خطرجدی کردند و با فرمان "یونگشنگ"، امپراطور چین، قانون منع استعمال تریاک را به اجرا در آوردند.
به منظور مبارزه با این تجارت، دو جنگ عمده در سالهای(42-1840) و (58-1856) میان چین و انگلیس به وقوع پیوست و متأسفانه استعمار انگلیس با بهره گیری از شیوههای پیچیده، چین را تسلیم کرده و پس از آن، تجارت ترياك در چين نيز به صورت قانونى درآمد. همزمان با انگلستان، كشورهاى استعمارى ديگر نیز در مناطق تحت سلطه، كشت و مصرف مواد مخدر راترویج میکردند. به این صورت مواد مخدر در تمامی لایهها و طبقات مردم چین گسترش یافت و میلیونها معتاد و تشدید پریشانی اجتماعی و اقتصادی را به جامعهی چین تحمیل کرد. اما کشور جاپان تا حد زیادی توانست مردم را از اعتياد دور نگه دارد.
گفته میشود درحال حاضر، آژانس اطلاعات مرکزی امریکا، سیا ((Central Intelligence Agency مدیریت تجارت مواد مخدر را برعهده دارد. الکساندر چاکبرن" و "جفری کلر" در کتابی تحت عنوان «مرگ سفید؛ سیا و مواد مخدر» از 50 سال رابطه سازمان سیا با دیگر سازمانهای جنایی و فروش مواد مخدر پرده برمیدارد. آنان در این کتاب یکی از دلایل حملهی امریکا به افغانستان را بازگرداندن تجارت مواد مخدر به سازمان سیا و استفاده از منافع اقتصادی سرسام آورش، عنوان میکنند.
در افغانستان با مداخلهی نظامی اتحاد جماهیر شوروی موقتا متوقف شد، اما در آن زمان، امریکا با همکاری سازمان جاسوسی پاکستان(ISI) ، برای مقابله با رقیب خود در افغانستان، جنگ سردی به نام کشت خشخاش را آغاز کرد. با آغاز جهاد، بخشی از مجاهدین ساکن در جنوب افغانستان تشویق شدند تا از تجارت تریاک و هیروئین به عنوان منبع مالی استفاده کنند.
[1] مایل چادوفسکی، استاد اقتصاد دانشگاه اوتاوای کانادا و مشاور اقتصادی موسسات بین المللی معتقد است: اقتصاد وابسته به مواد مخدر افغانستان، پروژه به دقت طراحی شدهی، «سازمان سیا بود» که سیاست خارجی امریکا از آن حمایت میکرد تا سرمایۀ اصلی عملیات مخفی سیا در حمایت از مجاهدین افغانستان و مقابله با شوروی از طریق شستشوی پولهای حاصل از مواد مخدر تأمین شود. این پولها به وسیله نهادهای بانکی در خاورمیانه و کمپنیهای مخفی سیا به پولهای مخفی تبدیل شده و برای تأمین گروههای پیکارجو به کار میرفت.
در اواسط دههی 80 میلادی، سازمان اطلاعات پاکستان(ISI)، به یکی از بزرگترین قرار گاههای اطلاعاتی امریکا در جهان تبدیل شدهبود. دوسال از آغاز عملیات مخفی سیا در افغانستان نگذشته بود که سرزمینهای مرزی افغانستان و پاکستان، به بزرگترین تولید کنندهی هروئین در جهان تبدیل شد و60 درصد نیاز امریکا را تأمین میکرد. "در پاکستان جمعیت معتاد به هروئین در مقایسه با سایر کشورها رشد بیشتری پیدا کرد به طوری که از نزدیک به صفر در سال 1979 به یک میلیون و 200 هزار نفر در سال 1985 رسید."(5) در این سالها، مبارزان جنوب افغانستان به اهالی هر منطقهای را که در داخل افغانستان تصرف میکردند، دستور میدادند تا تریاک را به عنوان مالیات انقلابی کشت کنند. همین موضوع سبب شد تا رهبران مجاهدین جنوب افغانستان و سندیکاهای محلی در مرز پاکستان و بعدها در جنوب پاکستان، صدها آزمایشگاه هروئین را تأمین و اداره کنند." در سال 1995 چارلز کیگان، مدیر سازمان سیا در عملیات افغانستان اعتراف کرد که «سازمان سیا» جنگ با موادمخدر را بهخاطر مبارزه در جنگسرد قربانی کرد. مأموریت ما تنها خسارت به شوروی با هر وضعیتی بود و این مأموریت انجام شد و شوروی افغانستان را ترک کرد ."(6) اما با خارج شدن شوروی از افغانستان، تولید تریاک، بی وقفه ادامه پیدا کرد و بر اساس گزارش اداره پیشگیری از جرم و موادمخدر سازمان ملل ( UNODC, 2002, P 37) " تا سال2000 به 15 برابر رسید ." و اینک بین سه تا چهار برابر بیشتر از سال 2000 شده است.در زمان سلطهی طالبان بر افغانستان، کشت خشخاش و تولید انواع مواد مخدر در افغانستان به بالاترین حد خود رسید" چرا که از سویی طالبان مورد حمایت پاکستان بود و از سوی دیگر، تجارت مواد مخدر بیشترین درآمد را نصیب پاکستان میکرد.
افغانستان و علل گسترش تولید و قاچاق مواد مخدر
با نگاهی به جغرافیای جهانی مواد مخدر (Geo Narco) هلال طلايي، مثلث طلايي و کلمبیا، مناطق عمدهی توليد موادمخدر جهان هستند. مثلث طلايي (بين لائوس، ميانمار و تايلند) و هلال طلايي (ميان افغانستان و پاكستان) و منطقهی کلمبیا (در آمریکای لاتین) واقع شده است.
افغانستان تولید کنندهی %92 تریاک و هیروئین جهان و در این عرصه مقام نخست تولید و تأمین مواد مخدر جهان را داراست. سازمان ملل متحد در گزارشی (2010UNODC,) اعلام کرده، افغانستان هم اکنون بزرگترین صادر کنندهی مواد اعتیادآور از نوع مخدر (تریاک، مورفین و هیروئین) به بازارهای بین المللی است.
حال پرسش اساسی این است که علل گسترش تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان چیست؟ در پاسخ میتوان دو دسته از عوامل خارجی و داخلی را بر شمرد و انگیزههای اقتصادی، سیاسی، فساد و ناامنی به عنوان اصلیترین عوامل افزایش سرسامآور کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان دانست.
1. اقتصادی
نخستین عامل، انگیزهی اقتصادی است. سود سرشار برای سازمانهای مافیایی و فقر و بیکاری مردم افغانستان، موجب گردیده تا افغانستان به مزرعهی جهانی مواد مخدر مبدل گردد.
سود خالص 500 تا 600 میلیارد دالری تجارت مواد مخدر، سومین تجارت پرسود جهان به حساب میآید. همین امر پیدایش شبکههای مواد مخدر و ظهور پدیدهی «نارکومافیا»، «نارکو تروریسم» و عرصهی فعالیت سازمانهای نظیر «CIA» در نقاط مختلف جهان گردیده است. دادههای آماری ادارهی کنترل مواد مخدر و پیشگیری از جرم سازمان ملل متحد (UNODC) نشان میدهد که بالاترین میزان تولید تریاک در افغانستان در زمان جنگهای داخلی (1994-1990) 3200 تُن بوده؛ اما در طی حاکمیت طالبان (2000-1995) سیر صعودی داشته است به گونهای که در 1994 میزان تولید تریاک 3500 تُن و در 1999 به میزان 4500 تُن و در 2000 که افغانستان تأمین کنندهی %70 مواد مخدرجهان بود، بالغ بر4700 تُن تریاک تولید کرد.
[2] تنها در 2001 به دلیل شرایط خاص سیاسی حاکم بر طالبان کاهش بیسابقهی تولید 1600 تُن را شاهد بودیم. در 2002 تولید تریاک به 4500 تُن رسید. سهم افغانستان در تولید تریاک در 2003 با کاهش %5 نسبت به سال 1999 در حدود 3600 تُن که در مقایسه با اوایل 1990 کاهش %40 داشته است. در 2005 از کل تریاک تولید شده در جهان (=4620 تُن) سهم تولید افغانستان (=4100 تٌن) بوده است.
[3] در 2006 حدود %92 (=6,000 تُن) از مجموع تولید جهانی تریاک (=6610 تُن) بود که نسبت به 2005 به میزان تقریبی %40 افزایش تولید داشته است.
طبق گزارشها UNODC این رقم بالا و نگران کنندهی تولید، افزایش مصرف داخلی و جهانی را به خصوص درکشورهای همجوار (ایران و پاکستان) به دنبال داشته است.
[4] و بالتبع آمار سایر آسیبهای ناشی از مصرف مواد نظیر HIV ، Hepatitis،A،B،C، مرگ و میر ناشی از مصرف مواد و انواع جرایم مرتبط به مواد مخدر را افزایش میدهد.
واقعیتهای عینی در این زمینه، بیانگر نکتهی مهمی است و آن اینکه بالاترین میزان تولید مواد مخدر در زمان جنگهای داخلی در افغانستان (1994-1990) 3200 تُن بوده در طی حاکمیت طالبان (2000 - 1995) به 4700 تُن رسید.
[5] و در زمان حضور آمریکا و نیروهای ائتلاف (2001 - 2010) افزایش سرسامآور 8000 تُن را تجربه کرد.
حال آن که آمریکا و نیروهای ائتلاف مدعیِ مبارزه با تروریسمی بود که ماهیت نارکو ـ تروریسم داشت. به صورت طبیعی انتظار میرفت، تولید و قاچاق مواد مخدر به حد اقل ممکن برسد؛ اما برخلاف انتظار، ارتباط آشکار و معناداری میان حضور آمریکا و نیروهای ائتلاف و گسترش کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر دیده میشود.
دومین عامل اقتصادی ـ داخلی گسترش تولید مواد مخدر، فقر است. براساس گزارش UNODC فقر، یکی از علل روی آوردن مردم به کشت تریاک است. یک سوم مردم افغانستان برای به دست آوردن مایحتاج اولیهی زندگی یعنی غذا، لباس و دارو به کشت مواد مخدر میپردازند. طبق آماری که در 2008 از سوی UNODC ارائه گردیده، درآمد زارعین افغانستان هفتصد و سی میلیون دالر برآورد شده که در مقایسه با سال2007 که یک میلیون دالر بوده، حدود %12 کاهش داشته است. در 2008 هفتصدوسی میلیون دالر و در 2009 کل در آمد، دهاقین کشور چهارصدوسیوهشت میلیون برآورد شده است.
2. سیاسی
قاچاق مواد مخدر، جرمی ترکیبی است که جرایم، شورشها و فساد اداری در تجارت قاچاق مواد مخدر ترکیب شده اند. عامل آن طمعورزی و قدرت است.
[6] شواهد زیادی از طریق مبارزه بامواد مخدر و رشد اطلاعات وجود دارد که در افغانستان، هر بخشی از عناصر ضد دولت به کارتلهای مواد مخدر تبدیل شده اند. این امر واقعیتی است که در جای جای جهان اتفاق افتاده؛ مثل گروه فارک (FARC) که با یک ایدئولوژی سیاسی و نظامی چریکی شروع شد.
امروزه در سراسر جهان پول مواد مخدر، ایدئولوژی را مغلوب ساخته و به تخدیر کنندهی خود ایدئولوژیها درآمده است که افغانستان نیز در حال نزدیک شدن به همین نقطه است. این گروهها (ایدئولوژیکی ـ نظامی) پس از سالها نه تنها در تأمین مالیات که سازش با گروههای جنایتکار، مفسدان اداری، اکنون به ردههای بالای مافیا تبدیل شده اند و دست اندکار تولید، فرآوری، ذخیرهسازی و صادرات مواد مخدر هستند. شایان توجه است که این موضوع به ثبات و امنیت، ضربههای جبرانناپذیر وارد ساخته و در نقطهی مقابل ثبات و امنیت است.
[7]
آقای «ویکتور ایوانف» مسؤول مبارزه با مواد مخدر روسیه» و مشاور ارشد دولت روسیه در امور امنیتی در «کنفرانس مواد مخدر دربارهی افغانستان» در برلین جرمنی گفت: «در زمان طالبان، تولید مواد مخدر در افغانستان کاهش یافته بود؛ ولی با حضور نیروهای بین المللی در افغانستان، تولید مواد مخدر برای مقابله با نیروهای جامعهی جهانی به شدت افزایش یافت.»
آقای «الکساندر رهر» مدیر پروگرام انجمن جرمنی برای سیاست خارجی، مشکل اصلی افغانستان را مواد مخدر عنوان نموده گفت: زرع کشت خشخاش که از حاصل آن هروئین تولید میشود یکی از مشکلات مهمی در افغانستان میباشد که جامعهی جهانی را به خود مشغول ساخته است. در حقیقت تولید و تجارت مواد مخدر در حال حاضر خطر بزرگی برای افغانستان و جهان میباشد که بسیار گسترش یافته و به عنوان یک خطر اساسی برای کشورهای همسایهی افغانستان و مردم آن مناطق میباشد که این حقیقت را باید پذیرفت فاکتور دیگر اینکه افغانستان به فساد اداری مواجه بوده و دستگاههای دولتی افغانستان به فساد آغشته میباشد این نیز حقیقتی است که نمیتوان آن را انکار نمود.
نکتهی مهم دیگری که وجود دارد و مؤید سیاسی بودن گسترش مواد مخدر میتواند باشد، دیدگاه آقای ایوانف است و آن اینکه: ناتو نمیخواهد با مواد مخدر مبارزه کند و در افغانستان کارهای مهمتر از آن دارد:
«از طرف دیگر «ناتو» توانایی آن را ندارد و یا حتی «نمیخواهد» و یا در محدودهی کاری «اختیار» آن را ندارد که علیه زرع و تولید مواد مخدر درافغانستان مبارزه نماید «ناتو» خود را برای «کارهای اساسیتر که از نظر آنها مهم میباشد» تمرکز میدهند.
3. فساد
فساد یکی دیگر از عوامل گسترش تولید و قاچاق مواد مخدر در کشور است. داکتر اگوست هانینگ رئیس سابق سرویس «جاسوسی جرمنی» درحاشیه «کنفرانس مواد مخدر دربارهی افغانستان» در برلین طی یک کنفرانس خبری اعلام کرد: «اطلاعات زیادی که از افغانستان میرسد فساد اداری یکی از مشکلات مهم این کشور میباشد. همچنین فساد اداری در کشورهای آسیایی مرکزی وجود دارد و از طرف دیگر از طریق مواد مخدر میتوان پول زیادی به دست آورد و هر کجا که پول زیاد باشد فساد نیز در آن وجود دارد.»
برخی دیگر از کارشناسان دراین همایش (کنفرانس مواد مخدر در بارهی افغانستان در برلین) از عدم توانائی ناتو درمبارزه با مواد مخدر در افغانستان سخن گفته و دست داشتن مقامات دولتی افغانستان را در تولید ، تجارت و ترانسپورت مواد مخدر و فساد گسترده در دستگاه دولت را یکی ازچالشهای مهم دانسته اند.
وزیر عدلیهی افغانستان، حبیب ا... غالب، بر این نظر است که برنامههای دولت و جامعهی جهانی در راستای مبارزه با مواد مخدر در سالهای اخیر ناکام بوده است. او افراد بلند پایهای را در درون دولت و نیز خارجیهای مستقر در این کشور را در قاچاق مواد مخدر دست اندرکار و شریک میداند. براساس اظهارات وزیر عدلیهی کشور (افغانستان) اخیرا وزارت مبارزه با مواد مخدر هم از فهرستی خبر داده که در آن نامهای مقامهای بلندپایهی دولتی که در قاچاق مواد مخدر دست دارند، آمده است. وی همچنین بخشی از این ناکامیها را معلول قوانین مواد مخدر میداند که نتواسته مؤثریت لازم را در کاهش این پدیده داشته باشد.
باید معترف بود، مقررات موجود مبارزه با مواد مخدر، از فقدان سازوکارهای پیشگیرانهی وضعی و غیر وضعی و مجازاتهای سرکوبگرانهی متناسب، رنج میبرد؛ اما علی الرغم این، بحران ناشی از مواد مخدر در کشور، معلول نقص قوانین نیست، آنچه معضل بزرگ و اساسی در این زمینه است، ناتوانی در تطبیق قوانین موجود و عدم اشراف امنیتی بر بخشی از مناطق کشور و دخالت و مدیریت نیروهای خارجی در موضوع تولید و قاچاق مواد مخدر است.
ادامه دارد...
[1] . UNODC, Report 2002, P 37.
[2] . UNODC, Report 2004,P14 & 2002, P6.
[3] . UNODC, Report 2006,P11.
[4] . UNODC, Report 2007,P 11.
[5] . UNODC, Report 2004,P14 & 2002, P6.