نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی با هدف موضعگیری مشترک برای مقابله با قرآنسوزی برگزار شد. ساعاتی پیش از این نشست دو عراقی بیرون پارلمان سویدن نسخهای از قرآن را سوزاندند.
آنها یک ماه پیش هم در مقابل دروازه ورودی مسجد اصلی استکهلم؛ پایتخت سویدن، نسخهای از قرآن را آتش زده بودند.
سوزاندن قرآن در سویدن اندکی پس از آن آغاز شد که دادگاهی در این کشور حکم داد که ملاحظات امنیتی نباید باعث شود «آزادی بیان» و دیگر حقوق مصرح در قانون اساسی این کشور محدود شود.
عربستان و عراق در پی اهانت به قرآن در سویدن خواستار برگزاری نشست ویژه سازمان همکاری اسلامی شده بودند.
اواسط ماه سرطان امسال ۵۷ کشور عضو سازمان همکاری اسلامی در نشستی اضطراری در جده عربستان، خواستار اقدامات جمعی برای جلوگیری از تکرار سوزاندن قرآن در آینده شدند؛ اقداماتی که روی کاغذ باقی ماند و هیچ گام عملی جمعی برای مقابله با موج اسلامهراسی در اروپا از سوی همه کشورهای مسلمان برداشته نشد.
بیعملی کشورهای اسلامی در برابر هتک حرمت زننده قرآن کریم به اندازهای آشکار و شرمآور و غیرقابل توجیه بود که حتی طالبان ادعا کردند که آنها تنها دولت «اسلامی» هستند که بیش از هر کشور مسلمان دیگری نسبت به این اقدامات هتاکانه در سویدن، واکنش نشان داده و «تمامی روابط» خود را با سویدن قطع کردهاند.
این در حالی است که طالبان در واکنش به آتشزدن قرآن در سویدن، تنها توانستند فعالیت «مؤسسه سویدن برای افغانستان» را موقتا معلق کنند که یک سازمان خیریه است و هیچ ارتباطی با دولت سویدن ندارد!
از سوی دیگر، واکنش طالبان به این رویداد، نتیجه عکس میدهد و به دشمنان اسلام و قرآن، کمک میکنند تا اعمال خود را توجیه کنند؛ زیرا آنها به سادگی ادعا میکنند که طالبان از دل آموزههای قرآن متولد شدهاند، پس مبارزه با این کتاب مقدس و آسمانی، کاملا موجه است!
با اینهمه به نظر میرسد که شدیدترین واکنش به این اقدامات را مردم و دولت عراق نشان دادند که طی آن، معترضان عراقی چندین بار بر سفارت سویدن در بغداد یورش بردند و ساختمان آن را به آتش کشیدند. دولت عراق نیز سفیر سویدن را از آن کشور اخراج کرد.
این اگرچه از نظر عموم امت اسلامی، اقدامی شایسته و قابل ستایش است؛ اما بدیهی است که با توجه به قدرت و ثروت و سایر ابزارهای نیرومند کشورهای اسلامی برای مقابله با اقدام شنیع برخی افراد و سازمانهای فاشیست و افراطی که از حمایت ضمنی دولتهای سویدن و دنمارک و چه بسا قدرتهای بزرگ جهانی مانند امریکا هم برخوردار هستند، کافی نیست.
آنگونه که از قراین موجود برمیآید، موج اسلامهراسانهای که در دو کشور اسکاندیناوی، کلید خورده، تنها سرآغاز یک برنامه جهانی مبتنی بر اسلامهراسی است که از سوی کشورها و سازمان های ضد اسلامی، سازماندهی و حمایت سیستماتیک می شود.
نکته مهمی که این برداشت را تایید میکند این است که قدرتهای بزرگی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و... به طور هدفمند و معنیدار، نسبت به این رویدادها سکوت کردهاند و هیچ اقدامی برای محکومیت آن نمیکنند. آنها حتی از یک قطعنامه سازمان ملل در محکومیت اهانت به کتابهای مقدس نیز حمایت نکردند. بنابراین، واضح است که آنچه در سویدن و دنمارک، صورت میگیرد، صرفا ناشی از عقدههای شخصی و نفرتهای درونی چند فرد افراطگرا و متعصب نیست؛ بلکه یک برنامه سیستماتیک مورد حمایت قدرتهای بزرگ است که هدف آن، مقابله با اسلامگرایی شایع در کشورهای غربی و اقبال جوانان به اسلام، تنگتر کردن عرصه بر جمعیت رو به رشد مسلمانان در غرب و مهمتر از همه، برانگیختن رعب و وحشت نسبت به اسلام و آموزههای آن در میان افکار عمومی جهان میباشد.
در این میان، بیعملی، بیارادگی، جبن و ترس و محافظهکاری و مصلحتاندیشی شرمآور کشورهای مسلمان و ناتوانی ناموجه آنان در منزوی کردن دو کشور اروپایی و تحمیل هزینههای سنگین اقتصادی و دیپلماتیک بر آنها برای توقف این پروژه موهن و ضد فرهنگی، چیزی است که کشورهایی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و رژيم اسراییل به شدت روی آن حساب باز کردهاند؛ زیرا در آن صورت، امکان گسترش این پروژه، تحقق اهداف آن و عادیسازی اهانت به ساحت قرآن و سایر مقدسات اسلامی، به سادگی فراهم میشود.
از جانب دیگر، قدرتهایی که در پشت این پروژه قرار دارند به خوبی میدانند که مسلمانان براساس آموزههای مکتبیشان نمیتوانند اعمالی مشابه انجام دهند و به مقدسات سایر ادیان ابراهیمی اهانت کنند؛ بنابراین، اسلامهراسی به سرعت توسعه مییابد و بیعملی کشورهای مسلمان در قبال آن بر دامنه این پروژه میافزاید.
نرگس اعتماد - جمهور