مری جان محمدی
مقدمه
ایالات متحده امریکا بعد از کنار زدن حکومت گذشته افغانستان از گفتگوهای صلح با طالبان، مدیریت این پروسه را به دست گرفته و وارد گفتگوهای صلح با هیات طالبان در دوحه گردید. بعداز یک سلسله پیشرفت ها در این مذاکرات، امریکا با فشارهای زیاد حکومت اشرف غنی را وادار نمود تا به هر نحو ممکن، زندانی های طالبان را از زندان های افغانستان آزاد بسازد. با آزادسازی بیش از چندین هزار زندانیان طالبان از سوی حکومت افغانستان و مشروعیت بخشی آنها از سوی امریکا، طالبان بیش از گذشته قدرتمند گردیده و برای رسیدن به قدرت سیاسی در افغانستان اعلان آمادگی گرفتند. با امضای توافق نامه صلح دوحه میان نمایندهی خاص امریکا و طالبان، حکومت کابل در یک سردرگمی کامل به سر برده و زمنیه سقوط آن فراهم گردید. بعداز گسترش جنگ ونا امنی ها در کشور و سقوط برخی ولسوالی ها و ولایات در کشور حاکمیت حکومت افغانستان با چالش های جدی مواجه گردیده و سر انجام بعداز فرار رئیس جمهور اشرف غنی از کشور، طالبان به دروازه های پایتخت رسیده ودر ١۵ آگست سال ۲۰۲۱ میلادی به اریکه قدرت در افغانستان دست یافتند.
بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان یک بار دیگر این کشور با موج از بحران های جدی مواجه گردیده و آحاد مردم قربانیهای زیادی را در کشور متقبل شده/میشوند. افزایش بی پیشینه مهاجرت، گسترش فقر و بیکاری از مهم ترین پدیده های هستند که زندگی هر انسان افغانستانی را متاثر نمود. بعد از اعلام کابینه سرپرست توسط طالبان، شهروندان کشور امیدواری های زیاد داشتند تا این حکومت جدید سرپرست بتواند بحران های موجود در کشور را ازمیان بردارد. اما با گذشت یک سال و اندی نه تنها اینکه مشکلات شهروندان کشور حل ناشده باقی مانده بل نسبت به گذشته نیز چند برابر شده است. نقض آشکار حقوق بشر، آزادی بیان، منع تحصیل دختران دانش آموز و منع کار زنان در نهادهای خصوصی وخارجی از مواردی مهمی هستند که مشکلات شهروندان را بیشتر نموده است. از سویی هم به رغم اینکه حکومت سرپرست طالبان همواره خواستار برسمیت شناختن حکومت سرپرست از سوی جامعه جهانی شده است. اما عدم تمکین طالبان به خواسته ها و پیش شرط های جامعه بین المللی از جمله تامین حقوق بشر، حقوق زنان و تشکیل حکومت همه شمول سبب گردیده تا حکومت طالبان از مشروعیت بین المللی برخوردار نگردیده و افغانستان همچنان در یک انزوای سیاسی کامل به سر ببرد.
هرچند حکومت طالبان چندین بار اعلام نموده که حقوق بشر از جمله حقوق زنان را در چهارچوب شریعت اسلامی تامین نموده ونیز حکومت آنها همه شمول بوده است. از این رو جامعه جهانی باید حکومت آنها را برسمیت بشناسد. اما جامعه بین المللی همواره تاکید نموده است که برسمیت شناختن حکومت طالبان منوط به پذیرش پیش شرط های جامعهی جهانی بوده و باید طالبان عملکردهای خود را مطابق خواسته های جهانی برابر بسازند. در مقابل طالبان نیز با این فشار ها تمکین ننموده و همواره اعلام نموده اند که هیچ گاهی به فرمایش خواسته های جهانی عمل نکرده ومداخله آنها را در امور داخلی افغانستان نمی پذریند. با وجود این همه تناقضات و ناسازگاری ها میان خواسته های جامعه جهانی وحکومت سرپرست در افغانستان با گذشت هر روز دامنه بحرانها در افغانستان بیشتر گردیده و این کشور را با انزوای سیاسی در منطقه و جهان روبرو نموده است. که این مهم روی ابعاد مختلف زندگی شهروندان کشور تاثیر ژرف گذاشته و نگران زندگی آیندهی شان شده اند.
با وجود این به رغم تلاشهای زیاد توسط طالبان مبنی بر برسمیت شناختن حکومت سرپرست آنها تا کنون هیچ کشوری حکومت موجود را برسمیت نشناخته است. این در حالیست که حکومت طالبان در واکنش به عدم مشروعیت بین المللیشان توسط جامعهی بین المللی طی ماه های اخیر فرمانهای تازه ای نیز صادره نمودهاند که در مخالفت شدید با پیش شرط های جهان قرار داشته و واکنش های تند داخلی و جهانی را نیز به همراه داشته است. زیرا طی چند هفته قبل وزارت تحصیلات عالی طی فرمانی خواستار منع تحصیل دختران از دانشگاه های خصوصی و دولتی گردید. بعداز گذشت چند روزی وزارت اقتصاد حکومت سرپرست طالبان نیز همچو فرمانی را صادر نمود که براساس آن هیچ زنی حق کار کردن در نهاد خصوصی وخارجی را ندارد. هرچند این فرمان ها با واکنش های گسترده داخلی و جهانی روبرو شده و سازمان ملل متحد از حکومت طالبان خواستار بی درنگ باز شدن دانشگاه ها و دفاترهای خصوصی و خارجی به روی زنان گردید. اما این واکنش ها از سوی حکومت طالبان مورد پذیرش قرار نگرفته وتا هنوز جنبه عملی به خود نگرفته است. در واقع بعداز اعلام این فرامین مشروعیت بین المللی طالبان نیز با موانع جدی همراه گردیده وافغانستان را همچنان در یک انزوای سیاسی کامل قرار داده است.
طالبان و حذف سیستماتیک زنان از جامعه
طالبان بعد از امضای توافق نامهی صلح دوحه با امریکا اعلام نمودند که مخالف تحصیل وکار زنان در جامعه افغانستان نبوده وآنها تلاش خواهند نمود تا مطابق شریعت اسلامی حق وحقوق جدیدی را برای زنان در جامعه افغانستان معین نمایند. اما بعداز بقدرت رسیدن آنها در کشور نه تنها اینکه به این وعده های گذشته خود عمل نکرده اند بل با حذف سیستماتیک زنان از جامعه، تمامی فعالیت های آنها را محدود ساخته اند. حکومت سرپرست طالبان در نخست طی فرمانی تمامی دروازه های مکاتب متوسطه و لیسه دانش آموزان دختر را در سطح کشور بسته نمود. با وجود واکنشها و نگرانی زیاد شهروندان کشور وجامعهی جهانی علیه این اقدام آنها ولی تاهنوز به این نگرانی ها پاسخ های قناعت بخش از سوی حکومت طالبان مطرح نشده است. با وجود اینکه دختران دانش آموز طی بیست سال گذشته به دست آوردها وپیشرفت های قابل ملاحظه ای دست یافته بودند ولی با آمدن طالبان بر اریکه قدرت تمام آن آرزوها و دست آوردها در معرض نابودی قرار گرفت. زیرا حکومت طالبان با آموزش دختران مخالفت نموده و دروازه مکاتب را بروی آنها بسته نموده است.
هرچند بخشی از زنان جامعه طی چند ماه گذشته با اعتراض های گسترده ای خواهان اجازه باز شدن درب مکاتب متوسطه و لیسه از سوی طالبان شدند. ولی این خواسته ها تا اکنون جنبه عملی به خود نگرفته است. با توجه به این مهم از یک طرف امیدواری های مردم نسبت به حکومت طالبان را از بین رفته از طرف دیگر با این عملکرد آنها کشورهای منطقه و جهان نیز سطح روابط خود را با آنها کاهش داده است. که این موضوع بر به برسمیت شناختن حکومت طالبان تاثیرات ژرف گذاشته و این روند را با چالش های جدی مواجع نموده که در پی آن انزوای سیاسی افغانستان را به همراه داشته است. در واقع به هر اندازه که تناقضات میان خواسته های جامعه بین المللی و حکومت طالبان افزایش یافته به همان اندازه سطع تعامل روابط افغانستان با جهان را کاهش داده است. که این موضوع نه تنها اینکه مشکلات و بحران های موجود شهروندان افغانستان را حل نکرده، بل نسبت به گذشته بیشتر شده است.
شهروندان افغانستان که قربانی های اصلی این کشمکش ها و تناقضات شناخته می شوند همواره خواستار توقف بی درنگ این تنشها گردیده واز دو طرف خواستار حل تنشها و بحرانهای موجود در کشور از راه دیپلماسی و گفتگو شده اند. با این وجود طی ماه های اخیر کابینه سرپرست حکومت طالبان فرمانهای جدیدی را مبنی بر منع تحصیلات دختران و کار کردن زنان در نهاد های خصوصی و خارجی صادر نموده است. که این فرامین نیز با واکنش ها و نگرانی های تند شهروندان کشور، کشورهای منطقه و جهان مواجه شده است. طی یک ماه گذشته "مولوی ندا محمد ندیم"سرپرست وزیر تحصیلات عالی طی یک فرمانی خواهان بسته شدن تمامی دانشگاه های دولتی وخصوصی به روی دختران گردید. براساس این فرمان دختران حق ندارند تا امر ثانی این وزارت به تحصیلات شان ادامه دهند. هرچند این اقدام طالبان واکنش بی سابقه داخلی و جهانی را به دنبال داشته ولی با آن هم طالبان هیچ گونه پاسخی تا اکنون برای این عملکردشان ارائه نکرده اند. بعد چند روز محدودی وزارت اقتصاد کشور نیز طی یک فرمانی جداگانه خواستار منع کار و فعالیت زنان در نهادهای غیر دولتی و خارجی گردید.
بنابرین این دو فرمان اخیر طالبان در برابر دختران و زنان افغانستان نشان می دهد که حکومت طالبان خواهان کار و فعالیت زنان در سطح جامعه همچنان در روند های اجتماعی وسیاسی افغانستان نبوده/نیستند. در واقع این حذف سیستماتیک زنان در افغانستان توسط حکومت سرپرست آینده زنان را در این کشور با چالش ها و دشواری های زیادی همراه نموده است. از سوی دیگر این عملکرد حکومت موجود مشروعیت بین المللی آنها را با موانع همراه ساخته است. بنابراین عدم تمکین طالبان به خواسته های جامعه جهانی مبنی بر حضور فعالیت زنان در نهادهای تحصیلی و حکومتی یکی از موانع بزرگی است که سطح تعامل افغانستان را با کشور های منطقه و جهان کاهش داده انزوای سیاسی افغانستان را شدت بخشیده است. زیرا بعداز عملکردهای جدید طالبان کشورهای منطقه و جهان برای تعامل رسمی با طالبان ناامید شده و با گذشت هر روز سطح روابط آنها با افغانستان کاهش یافته است. که این موضوع مشکلات مردم از جمله فقر، بیکاری و گرسنگی آنها را چند برابر نموده است.
با توجه به فرمان های جدیدی حکومت طالبان مبنی بر منع دختران از تحصیل و منع کار آنها در نهادهای غیر دولتی و خارجی، نهادهای کمک کننده بین المللی اعلام نموده اند که با عدم حضور زنان در نهادهای حکومتی آنها میزان کمک های شان را در افغانستان کاهش خواهند داد. کاهش و قطع کمکهای نهادهای بین المللی برای افغانستان آینده این کشور را با خطرات جدی مواجه خواهد ساخت. با آنکه افغانستان زیر تحریم جامعه جهانی قرار دارد کاهش این کمک ها در افغانستان زندگی شهروندان را با مشکلات روز افزونی مواجه خواهد ساخت. بدون شک به هر میزانی که انزوای سیاسی افغانستان در مجامع بین المللی بیشتر شود، فاجعه های تازه ای را شهروندان افغانستان متقبل خواهند شد. این موضوع نه تنها اینکه به سود هر دو طرف نبوده از سوی هم به افزایش مشکلات مردم افغانستان منجر خواهد شد. بنا طرفین تلاش نمایند تا این تناقضات را با تفاهم همدیگر حل نموده و زمینه ی بهبود شرایط زندگی را برای مردم افغانستان فراهم بسازند.
عدم تشکیل حکومت همه شمول از سوی طالبان
هرچند یکی از ماده های توافق نامه صلح دوحه تشکیل حکومت همه شمول در افغانستان بود تا جریانها و گروه های مختلف سیاسی بتوانند در یک اجماع سیاسی قرار گرفته و برای پایان جنگ و بی ثباتیها در این کشور تلاش نمایند. اما سقوط جمهوریت تمامی برنامه های طرح ریزی شده بازیگران داخلی و جهانی افغانستان برهم زد. از جانب دیگر بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان با وجود فشارهای گسترده جهانی مبنی بر تشکیل حکومت فراگیر تا اکنون هیچ اقدامی جدی از سوی حکومت جدید صورت نگرفته است. با وجود اینکه جامعه جهانی یکی از پیش شرط های خود را برای برسمیت شناختن حکومت سرپرست منوط به تشکیل حکومت همه شمول گذاشته است. ولی در مقابل حکومت طالبان همواره اعلام نموده اند که تمامی موادهای توافقنامه صلح دوحه را عملی نموده وحکومت آنان همه شمول می باشد. هرچند جامعه جهانی برای قبول پیش شرط های خود بالای حکومت طالبان فشارهای را انجام داده، اما حکومت طالبان همواره اعلام نموده اند که حکومت آنها همه شمول بوده و نماینده زیادی از گروهها و اقوام مختلف کشور در حکومت آنها نقش دارند.
هرچند طالبان بدون داشتن ایدئولوژی طالبانیسم بعید به نظر می رسد تا افرادی غیر وابسته به تفکر خود را در قدرت سیاسی نقش دهند اما با این وجود فشارهای زیادی از سوی جامعه جهانی برای تمکین حکومت طالبان بر تشکیل حکومت همه شمول در افغانستان ادامه داشته/ دارد. این در حالیست که طالبان همواره تاکید نموده اند که حکومت آنها به معیارهای حکومت جهانی برابر است اما اگر این خواسته های جامعه جهانی منوط به پذیرش رهبران سیاسی حکومت پیشین که آلوده در فساد و بی عدالتی در جامعه بوده باشد هیچ گاهی چنین خواسته های را نخواهند پذیرفت. زیرا طالبان معتقد هستند که رهبران حکومت پیشین و احزاب سیاسی در در کشور اعتماد خود را نزد مردم نداشته و آنها را نمی خواهند در حکومت شریک سازند. اما در مقابل کشورهای منطقه و جهان همواره اعلام نموده اند که بدون تشکیل حکومت همه شمول از سوی طالبان در افغانستان حکومت آنها را برسمیت نمیشناسند. زیرا جامعه جهانی تشکیل حکومت همه شمول را در افغانستان یک نیاز جدی پنداشته و تاکید می نمایند در صورت عدم تمکین بر آن صلح وثبات در افغانستان تامین نخواهد شد.
بنا به این تناقضات میان طالبان و جامعه جهانی اختلافات زیادی را به همراه داشته وتا هنوز حل ناشده باقی مانده است. با آنکه حکومت سرپرست به کرات اعلام نموده است که هرگونه خواست و فرمایشات جامعه جهانی را قبول نداشته و از کشور های خارجی خواهان لغو تحریمها علیه آنها شده اند. اما این تناقضات میان دو طرف در واقع از زمان بقدرت رسیدن طالبان تاکنون همواره وجود داشته و تاکنون حل ناشده باقی مانده است.در ضمن به نظر میرسد که تشکیل حکومت همه شمول از سوی امارت اسلامی آن هم به گونه که خواست جامعه جهانی و کشورهای منطقه است زمانگیر حتا ناممکن گفته میشود. زیرا طالبان طی بیست سال گذشته در برابر امریکا و حکومت دست نشانده او در افغانستان برای اهدافی مبارزه مینودند. بنا قبول همه چهره ها و رهبران سیاسی حکومت پیشین یا هم تشکیل حکومت همه می نمودند. بنا شمول که در مغایرت سریع با شیوه حکومت داری آنها قرار خواهد گرفت هرگز مورد پذیرش آنها نخواهد شد.
شیوه حکومتداری طالبان در افغانستان با هرگونه ساختارهای سیاسی دیگری در تضاد بوده و قابل جمع نمیباشد. به طور نمونه اکنون امارت اسلامی افغانستان هیچ گونه قانون اساسی مدون که براساس آن تمامی صلاحیتهای اداری حکومت تعیین شده باشد وجود ندارد. اما طالبان همواره اعلام نموده اند که آنها مطابق شریعت اسلامی تمامی دستورات حکومتی خود را عملی و هیچ گونه قانون دیگری را که دست نوشته انسان افغانستانی باشد قبول نخواهند کرد. در واقع طالبان خط سرخ خود را تطبیق شریعت اسلامی دانسته و هرگونه قانونی را که در تناقض با شریعت اسلامی باشد مورد نظر آنها نخواهد بود. زیرا طالبان مسلم بر تطبیق قانون خداوندی در واقع شریعت اسلامی هستند. بنابرین این تناقضات و ناسازگاری میان خواسته های حکومت طالبان وجامعه جهانی با گذشت هر روز افزایش یافته و افغانستان را با انزوای سیاسی منطقه و جهانی روبرو نموده است. از سوی هم عدم تمکین طالبان به خواسته های جامعهی جهانی برسمیت شناختن حکومت آنها را دشوارتر ساخته که تا کنون از سوی هیچ کشوری برسمیت شناخته نشده اند.
نتیجه گیری
بعد از به قدرت رسیدن طالبان در کشور افغانستان یک بار دیگر با موج از بحرانهای جدیدی مواجه گردید. افزیش گسترده مهاجرت شهروندان به کشورهای منطقه و جهان،گسترش فقر،بیکاری و گرسنگی از مهم ترین پدیده های هستند که با سقوط جمهوریت به میان آمدند. فرار اشرف غنی رئیس جمهور پیشین تمامی طرحها واستراتیژیهای بازیگران داخلی، منطقه و جهانی را دگرگون ساخته و شیرازه حکومت بیست ساله امریکا را در افغانستان از هم پاشید. بعد از به قدرت رسیدن طالبان مردم افغانستان امیدواری های زیادی مبنی بر خاتمه جنگ در کشور داشته و یک افغانستان آزاد و مستقل را در ذهن خود متبلور ساخته بودند. تا باز دیگر هیچ ابرقدرتی چشم به تجاوز و دخالت در امور داخلی افغانستان نداشته باشد. اما با گذشت چند ماه از حاکمیت امارت اسلامی در افغانستان یک سلسله نابسامانی های زیادی در این کشور به میان آمد که آحاد مردم افغانستان و جامعهی جهانی آنرا قبلا حتا فکر نکرده بودند.
طالبان بعد از معرفی سرپرست کابینه حکومت خود در نخستین اقدامات درب مکاتب متوسطه و لیسه را برای دانش آموزان دختر بسته نمودند. از خبرنگاران زن در رسانه ها خواسته شد تا با رعایت حجاب و پوشیدن ماسک چهره خود را ظاهر نسازند. هرچند این عملکرد حکومت طالبان با واکنش های گسترده داخلی وجهانی همراه شد ولی به نتیجه ملموسی نرسید. از سوی دیگر با آنکه حکومت طالبان از مشروعیت بین المللی برخوردار نیست و تا هنوز از سوی هیچ کشوری برسمیت شناخته نشده است اما این عملکردهای زن ستیزانه آنها روندهای برسمیت شناختن حکومت طالبان را با چالشها و موانعهای همراه ساخته است. جامعه بین المللی برای برسمیت شناختن طالبان پیش شرط های از جمله تامین حقوق بشر، حقوق زنان و تشکیل حکومت همه شمول گذاشت وتاکید نمودند که در صورت عملی شدن این خواسته ها حکومت سرپرست طالبان را برسمیت خواهند شناخت. اما امارت اسلامی افغانستان نه تنها اینکه این خواسته ها را عملی ننموده بلکه در مقابل عملکردهای انجام داده است که در تناقض با این خواسته های جهانی قرار داشته است.
در واقع تناقض در عملکردهای خواسته های جهانی و حکومت طالبان سبب گردیده تا طرفهای درگیر در بحران افغانستان به توافق های دست نیافته و افغانستان همچنان در یک انزوای کامل سیاسی به سر می برد. فرمانهای اخیر حکومت طالبان مبنی بر بسته شدن دانشگاه های خصوصی و دولتی به روی زنان و منع کار و فعالیت آنان در نهادهای خصوصی و خارجی نیز به مشکلات وبحرانهای موجود افزوده است که این موضوع نیز سبب گردیده است تا حکومت سرپرست طالبان از سوی کشورهای منطقه و جهان برسمیت شناخته نشود. در واقع عدم برسمیت شناسی امارت اسلامی زندگی شهروندان کشور را با چالش های جدی مواجه نموده و گسترش فقر، بیکاری و گرسنگی را به همراه داشته است.که قربانی این تنافضات و سازگاری ها به روی زندگی مردم سایه افگنده و مشکلاتشان چند برابر شده است. بنابرین تا زمانی که طرف های درگیر بحران از جمله جامعهی بین المللی وحکومت سرپرست طالبان تلاش ننمایند تا از طریق گفتگو و مذاکرات با تفاهم همگانی بحران موجود را ریشه کن نمایند افغانستان همچنان در انزوای سیاسی قرار داشته و حکومت طالبان نیز برسمیت شناخته نخواهد شد.