مذاکرهکنندگان افغانستان و گروه طالبان در قطر روی "شیوه کار مذاکرات بینالافغانی" به توافق رسیدهاند و گفتگو روی آجندا آغاز میشود.
زلمی خلیلزاد، نماینده امریکا برای صلح افغانستان نوشته: "مردم افغانستان حالا خواهان پیشرفت سریع در جهت یک نقشه راه سیاسی و آتش بس هستند. ما آرزوی آنها را میدانیم و از آن حمایت میکنیم."
دولت قطر نیز این توافق را "یک نقطه عطف" در روند مذاکرات خوانده و گفته است که "این پیشرفت برجسته نشان میدهد که طرفهای افغان جدی هستند و میتوانند بر اختلافاتشان غلبه کنند. آنچه امروز به دست آمده امید را به دستیابی به یک توافق سیاسی برای پایان این جنگ ایجاد میکند که بیش از ۴۰ سال به طول انجامیده است."
عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه نیز از این خبر استقبال کرده و آن را "گام بزرگ" برای پیشرفت در مذاکرات صلح خوانده است.
صدیق صدیقی، سخنگوی اشرف غنی نیز نوشته است: "رئیس جمهوری اسلامی افغانستان، نهایی شدن طرزالعمل مذاکره در دوحه را گامی به جلو برای آغاز مذاکرات اصلی و خواست مردم ما که همانا تامین آتش بس برای برقراری صلح پایدار در افغانستان است، دانسته و از آن استقبال میکند."
دبورا لیونز، نماینده دبیرکل سازمان ملل برای افغانستان هم گفت که "این پیشرفت باید زمینه برای رسیدن به صلح مورد نظر همه افغان ها را فراهم کند."
پس از نزدیک به سه ماه از آغاز مذاکرات صلح، بدون شک دستیابی به این مهم، یک گام ارزشمند در مسیر رسیدن به توافق نهایی برای آتش بس و تدوین نقشه راه سیاسی محسوب می شود؛ اما برخلاف استقبال گرم و گسترده ای که از این توافق صورت گرفته، نمی توان از آن به عنوان یک نقطه عطف یاد کرد؛ زیرا کارهای زیادی باقی که باید انجام شود.
راه دراز و دشواری در پیش است و این راه، تازه آغاز شده است. دوطرف روی اصولی توافق کرده اند که برای گذار از این راه دشوار و عبور از موانع و دست اندازهای آن که کم هم نیست به آنان کمک می کند؛ اما هیچ اطمینانی وجود ندارد که همه چیز خوب پیش برود و مانعی به وجود نیاید که حتی همین اصول توافق شده هم از برداشتن آن ناتوان باشد.
مثلا اینکه کدام موضوع مورد مذاکره در اولویت قرار بگیرد و روی آن بحث و در نهایت توافق شود، خود می تواند به یک مساله جدید برای اختلاف تبدیل شود. در این زمینه، دولت و مردم افغانستان، آتش بس را نیاز آنی و اولویت فوری می دانند و بر لزوم توافق سریع بر این خواسته تاکید می کنند. از دید آنها آتش بس، مقدمه صلح دایمی است و تا زمانی که عملا استقرار نیابد و خشونت های خونین جاری مهار نشود، تضمینی برای صلح پایدار هم به وجود نخواهد آمد.
دولت در این زمینه، یک استدلال قوی تر نیز دارد و آن آزادی ۵ هزار زندانی طالبان است؛ تصمیمی بحث برانگیز که به دلیل عواقب و پیامدهای فاجعه بارش هم موضع دولت در مذاکرات را تضعیف کرد، هم سبب افزایش بی پیشینه خونریزی های فجیع و جنایتکارانه در سراسر کشور شد؛ زیرا طالبان و شبکه حقانی عملا به یک ارتش هزاران نفری از تروریست های شان دست پیدا کردند که به آنان در تشدید و تقویت چرخه خشونت کمک کرد و هم مردم افغانستان را نسبت به هرگونه صلحی ناامید کرد و از آنان صدها قربانی گرفت.
در روزهای گذشته، بارها سخنگویان و مقامات دولت افغانستان تصریح کردند که کابل هزاران زندانی طالبان را با این وعده آزاد کرد که خشونت کاهش یابد و گام هایی برای برقراری آتش بس برداشته شود؛ اما برخلاف این تعهد، خشونت ها افزایش یافت و دورنمای رسیدن به صلح، تیره تر شد. این موضع گیری، افزون بر سرزنش رویکرد خشونت بار طالبان، انتقادی تلویحی از امریکا هم بود؛ کشوری که توافق یکجانبه خود با طالبان را بر کابل تحمیل کرد؛ اما مسئولیتی را در قبال پیامدهای فاجعه آمیز آن بر عهده نگرفت.
بر این اساس با توافق روی سازوکار آغاز مذاکرات میان دولت و طالبان، نخستین خواسته دولت، کاهش خشونت و آتش بس است؛ خواسته ای که نه تنها برای طالبان اولویت ندارد؛ بلکه زیانبار محسوب میشود؛ زیرا در صورت توافق روی توقف خشونت، آنها تصور می کنند که ابزار لازم برای رسیدن به اهداف راهبردی خود در این روند را از دست داده اند و ممکن است دولت با رهایی از فشار سنگین ناشی از خشونت ها به آسانی تن به توافق صلح مورد نظر طالبان ندهد.
بحث روی ساختار سیاسی و ماهیت نظام آینده که برای طالبان، اولویت اساسی دارد مهم ترین مساله این مذاکرات است؛ موضوعی که ممکن است ماه ها زمان ببرد، بارها به بن بست بخورد و حتی کلیت این روند را به مخاطره بیاندازد.
مسایل دیگری مانند مذهب، قومیت، ملیت، سرنوشت نیروهای امنیتی کنونی و ده ها هزار ملیشه مسلح طالبان، درصد سهم آن گروه از قدرت، اصول قانون اساسی، زنان، حقوق بشر، آزادی های اساسی شهروندان و... نیز از دیگر موضوعاتی است که رسیدن به توافق سریع و آسان
درباره آن بسیار دور از امکان به نظر می رسد و پیش بینی می شود که ابعاد این دشواری ها به اندازه ای گسترده باشد که بارها به بروز تنش های تهدیدآمیز و شکل گیری بن بست های طولانی منجر شود.
به این ترتیب، توافق روی شیوه کار و سازوکار مذاکرات صلح، تنها یک گام کوچک در مسیری دراز و دشوار، صعب العبور و سنگلاخی است و در یک جمله کوتاه، توافق روی چگونگی مذاکرات صلح، صلح نیست.
علی موسوی - جمهور