ما دو نیمه سیب هستیم، وقتی کامل خواهیم بود که در کنار یکدیگر باشیم. اگر از هم دور باشیم، هرکدام یک نیمه خواهیم بود و نمیتوانیم تمام حوزه تمدنی مان را به نمایش بگذاریم...
ناصر جهانشاهی:
انقلاب اسلامی به جوانان احساس زنده بودن داد
17 دلو 1394 ساعت 14:30
ما دو نیمه سیب هستیم، وقتی کامل خواهیم بود که در کنار یکدیگر باشیم. اگر از هم دور باشیم، هرکدام یک نیمه خواهیم بود و نمیتوانیم تمام حوزه تمدنی مان را به نمایش بگذاریم...
ناصر جهانشاهی، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کابل است؛ وی سالهاست که این سمت را برعهده دارد و از زمره فعالترین مسئولین ایرانی در کابل می باشد. وی رابطه نزدیکی با بسیاری از نهادها و چهره های فرهنگی و دینی افغانستانی مخصوصاً در کابل دارد. در محافل فرهنگی و سیاسی که مخصوصاً در راستای اهداف مشترک با جمهوری اسلامی باشد مشارکت می نماید. در سخنرانی ها و مصاحبه های رسانه ای، همواره بر مشترکات مردم افغانستان و ایران تأکید می ورزد. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، علاقمند تبیین اهداف و برنامه های انقلاب اسلامی ایران است.
جناب آقای جهانشاهی تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار خبرگزاری جمهور قرار دادید؛ شما در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران کجا بودید؟ چه می کردید؟ آیا شما هم یک انقلابی بودید؟
نخست اجازه بدهید فرا رسیدن سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به مردم بزرگ افغانستان تبریک بگویم. من به خاطر سن نمیتوانم بگویم که در بطن انقلاب اسلامی حضور داشتم ولی به تعبیر امام خمینی که در هنگام تبعید از ایشان پرسیده شد: سربازان شما کجا هستند؟ ایشان فرمودند سربازان من در گهواره ها هستند؛ به این معنی که امام نشانه حمایتی خود را به جوانان اختصاص داده بود. نوجوان بودیم که انقلاب را شناختیم، حضور پیدا کردیم و با مردم همراه شدیم تا حدی که امکانات و مقدورات بود توانستیم در مسیر انقلاب اسلامی گام برداریم، در کلاسهایی که مباحث سیاسی مطرح بود شرکت داشتیم، در راهپیمایی ها شرکت میکردیم، در توزیع اعلامیه ها و شبنامه ها همراهی میکردیم تا زمانی که انقلاب به پیروزی رسید.
شخص خود شما در زمان انقلاب چه فکر می کردید اینکه به کجا میرسید و آیا به چیزی که میخواستید رسیده اید؟
در حقیقت ما به عنوان یک نوجوان برای اولین بار بود که احساس میکردیم باید در تعیین سرنوشت مملکت¬مان سهیم شویم. آنچه که نوجوانان گذشته ما حتی تصورش را نمی کردند؛ نوجوان قبل از انقلاب حداکثر مصروف تحصیل بود تا مدارک و مدارجی را با مشکلات مختلف بدست بیاورد و زندگی را سپری کند. نوجوانان و جوانان تربیت شده انقلاب اسلامی این فرصت را پیدا کرده اند که احساس زنده بودن داشته باشند؛ به این معنی که میتوانند در تعیین سرنوشت خود تأثیر داشته و ملت و نظام را در تحقق آرمان¬های آن همراهی کنند. از همه مهمتر؛ ما با نام "اسلام سیاسی" آشنا شدیم. آن چیزی که نسل گذشته ما با آن ناآشنا بود، درست است که نسل گذشته ما اسلام داشتند و همه اعمال اعم از نماز و روزه را انجام می¬دادند ولی در سطح اجتماع؛ می دیدیم هیچ نشان و علامتی از اسلام دیده نمی شود با اینکه نام کشور ما یک کشور اسلامی بود؛ آنجا بود که ما می فهمیدیم که باید روی پای خود بایستیم.
امروز هم ما احساس میکنیم نوجوانان و جوانان امروز ایرانی هنوز هم دارای همین احساس، ویژگی و فرصت-هاست و لذا باید گفت امروز خواسته هایی که در مبارزه در ذهن ما بود محقق شده و اهم آن هم اولاً احساس زنده بودن در تعیین سرنوشت و ثانیاً تحقق آرمانهایی که برای آن مبارزه کردیم یعنی استقلال، آزادی وجمهوری اسلامی. استقلال یعنی تصمیم گیری در درون مملکت. آزادی به این معنی که آنچه اراده می کنیم و خواستگاه فکری خود را می توانیم به جامعه عرضه کنیم و جمهوری اسلامی به این معنی که حضور مردم را در تعیین سرنوشت شان تثبیت کردیم و هم توانستیم ارزش های اسلامی را در حد مقدورات بر مقدرات حکومت؛ حاکم کنیم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مهمترین دغدغه انقلابیون صدور انقلاب بود. صدور انقلاب یعنی چه؟ آیا هنوز هم این مسئله در جمهوری اسلامی وجود دارد؟
یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی این است که دارای پیام است. انقلاب آمده بود که شاخصه هایی را به ملت ایران و جهان عرضه کند و بر توان مردم، برهویت های ملی و بومی مردم ایران و همه ملتها و بر حق تعیین سرنوشت مردم توسط مردم و برابری همه مردم تأکید کند که هیچ کدام ما هیچ امتیازی نسبت به یکدیگر نداریم مگر اینکه تقوای الهی داشته باشیم. تأکید کند بر اینکه نظام حاکم بر اداره جوامع و ملت ها میتواند نظام برابر و تعیین کننده باشد و ضرورتی به نظام ارباب- رعیتی نیست.
این شاخصه ها در انقلاب اسلامی به مردم ایران توسط رهبری منتقل شد؛ ملت ایران این شعارها را گرفت و در تحقق آن تلاش کرد. آنها توانستند جمهوری اسلامی را شکل دهند، یعنی یک حکومت ستم شاهی را سرنگون کند و بر اساس همین شعارها نظام اسلامی را شکل دهند.
نظام اسلامی دارای این پیامها بود و از طرفی هم نظام اسلامی این طور تصور کرد که این پیام باید به همه تشنگان عزت و سربلندی منتقل شود، از این منظر واژه صدور انقلاب اسلامی مطرح شد. واژه صدور انقلاب اسلامی به این معنی نیست که انقلاب اسلامی بسته هایی در قالب صادرات، بسته بندی کرده و به دیگر کشورها صادر کند. این پیام ها از روزی که انقلاب شکل گرفت تا امروز در جهان طنین انداز شده است و این طنین اندازی باعث شده که هرکسی که تمایل به عزت و سربلندی دارد از این شعارها استفاده کرده و در مسیر عزت خود حرکت کند.
ما مفهوم واژه صدور انقلاب اسلامی را این میدانیم که انقلاب اسلامی دارای پیامی است که در جهان طنین انداز شده و این پیام از طرف همه مشتاقان عزت و سربلندی جذب شد تا در ممالک خودشان بهره برداری کنند.
یکی از اتهامات علیه جمهوری اسلامی همین بحث صدور انقلاب است که اخیراً توسط عربستان و غرب مطرح شده، چرا آنها از صدور انقلاب اسلامی ناراضی و نگران هستند؟ آیا مسئله صدور انقلاب، تا این حد برای آنها مشکل زا است؟
یکی از دیدگاهها و شعارهای انقلاب اسلامی مبارزه با نظام سلطه و سلطه طلبی در داخل ملتها و در جهان است، اما نظام استکباری هیچ تمایلی ندارد که رژیم ارباب رعیتی در درون ملتها و حتی در جهان تغییر کند. مستکبرین همیشه تلاش می کنند که عده ای همیشه حاکم و عده کثیری از جامعه همیشه فرمانبردار باشند. اما پیامهای انقلاب اسلامی مغایر این نوع تفکرات است. بدین جهت وقتی قدرت و ثروت آنها به خطر بیفتد در مسیر مبارزه با انقلاب اسلامی قرار میگیرند. در این مسیر نیز اشتباه میکنند و بجای حل مشکلات داخلی دست به فرافکنی زده و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را متهم میکنند.
استفاده از پیام انقلاب اسلامی حق همه انسانهاست و راه حل برطرف کردن منازعات داخلی ملتها، اصلاح روابط بین حاکمیت و مردم و همچنین توجه به خواسته های مردمی در ممالک مختلف است.
چنانچه گفته شد عربستان در مقابل صدور انقلاب اسلامی از سوی ایران و در مقابله با ایران، دست به پرورش نیروهای افراطی مانند داعش و طالبان میزند. شما چه فکر می کنید؟
شرایط کنونی خاورمیانه و جهان، تأییدکننده پیام انقلاب اسلامی است. یعنی انقلاب اسلامی پیامی را به جهان اسلام منتقل کرده است که در آن تصریح می کند که اسلام، دین رأفت و دوستی و همگرایی است؛ برهمین اساس جمهوری اسلامی از لحظه پیروزی و شکل گیری نظام، یکی از منادیان واقعی در گفتار و عمل در تقریب مذاهب و وحدت امت اسلامی بوده است. چرا که اسلام نابی که امام خمینی بیان می¬کند، اسلامی است که در آن خشونت و تفرقه پراکنی و افراط گرایی جایگاهی ندارد بلکه در آن محبت، برابری و برادری است.
قطعاً دشمنانی که در مسیر تثبیت قدرت خودشان حکومت میکنند و استعمارگرانی که با قدرت زر و زور حاکمیت خود را بر ملت ها تحمیل و تثبیت میکنند خواهان این تفکر نیستند و در مسیر زدودن این تفکر در جوامع اسلامی حرکت می کنند.
الآن دشمنان اسلام به این نتیجه رسیده اند که بهترین نسخه برای اینکه ملت های اسلامی را مشغول خود کرده تا زمینه شکل گیری امت اسلامی فراهم نشود، تقویت گروههای افراطی برای تشدید اختلافات قومی، مذهبی، لسانی است. از این جهت هر ملت و مملکتی که بخواهد به سمت عزت خود حرکت کند قطعا باید به سمت همگرایی ملتهای مسلمان و شکل گیری امت اسلامی حرکت کند چرا که بر مبنای اسلامی که در آن محبت، مهربانی، برادری و تعادل است و افراط وجود ندارد فقط وحدت میتواند راه نجات ما باشد. اما دیگران تلاش میکنند برای حفظ قدرت و ثروت خود در مسیری حرکت کنند تا امت اسلامی دست در دست یکدیگر قرار ندهند و موجبات سقوط آنان فراهم شود. بنابراین کسی که در مسیر افراط گرایی حرکت می¬کند قطعاً منافع علیای امت اسلامی را مدنظر نمیگیرد. امروز هم شما شاهد هستید که این تفکر در جهان اسلام یک تفکر شناخته شده است که کم کم جایگاه خود را از دست میدهد.
با وجود تلاش های غرب و اعراب افراطی در راستای تخریب روابط ایران و افغانستان، ولی این رابطه همیشه دوستانه باقی مانده؛ پیام شما برای بهتر شدن این رابطه چیست؟
الحمدالله دو ملت برادر و دوست در کنار سوابق دوره معاصرمان، ریشه مشترک داریم. وقتی به اشتراکات دو ملت بزرگ و برادر ایران و افغانستان نگاه می کنیم می بینیم که دارای اشتراکات بسیار گسترده ای است. همان اشتراکات سبب میشود که در دریای متلاطم حوادث، ما همیشه در کنار هم باشیم و از ظرفیت های یکدیگر استفاده کنیم. از این جهت ما اعتقاد داریم که ما بهترین ملتها برای در کنارهم بودن هستیم. با رعایت احترام متقابل و با رعایت دوستی و برادری که همیشه در بین ما حاکم بوده است و با استفاده از ظرفیت های فرهنگی که بین دو ملت وجود دارد، ما معتقدیم که فرهنگ میتواند حلقه وصل دو ملت در جهت شکوفایی در عرصه های مختلف باشد.
در سنوات گذشته ما بهترین تعاملات فرهنگی را با دولت و ملت بزرگ افغانستان داشتیم، چرا که ما مشترکا دارای یک فرهنگ هستیم که برای اعتلای آن فرهنگ باید با همدیگر همکاری کنیم. ما دو نیمه سیب هستیم، وقتی کامل خواهیم بود که در کنار یکدیگر باشیم. اگر از هم دور باشیم، هرکدام یک نیمه خواهیم بود و نمیتوانیم تمام حوزه تمدنی مان را به نمایش بگذاریم. از این جهت معتقدیم که دوستی و محبت و احترام متقابلی که بین دو ملت و دو دولت وجود دارد میتواند بهترین دستاورد برای گسترش روابط باشد، خصوصاً روابط فرهنگی؛ که باید بیش از این از ظرفیت های فرهنگی یکدیگر استفاده کنیم تا در حوزه های دیگر بسترها فراهم شود و بتوانیم از توانایی های اقتصادی، سیاسی یکدیگر استفاده کنیم.
مهمترین تفاوت سیاست های جمهوری اسلامی با سیاست های دیگر کشورهای اسلامی در چیست؟
یکی از رسالتهایی که برای خود قایل هستیم این است که در حوزه تقویت تعاملات فرهنگی با دیگر ملتها گامهای اساسی برداریم. چرا که معتقدیم زیرساخت رشد و تعالی هر ملت میتواند زیر ساخت فرهنگی باشد. از این منظر در حوزه مبانی تعاملی ما با ملتها و دولتها، تلاش می کنیم که با بهره برداری از ظرفیت تمدنی- فرهنگی مشترک بین یکدیگر بتوانیم قلبها را به یکدیگر نزدیک کنیم و نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنیم و این نزدیکی قلبها و این شناخت بتواند بستر را برای همکاری در دیگر زمینه ها فراهم کند.
در حوزه فرهنگ هم اصل و اساس حرکت ما بر مبنای تعامل فرهنگی است؛ ما خواهان شناخت و تعامل فرهنگی با ملتها هستیم بنابراین دست بر اشتراکات فرهنگی یکدیگر می گذاریم و در مسیر تقویت همان اشتراکات با هم گام بر می داریم و خارج از آن عمل نخواهیم کرد. مضاف بر آن که در همین تعامل فرهنگی؛ اصل را بر این میگذاریم که ما در کنار هم میتوانیم فرهنگ ساز شویم نه اینکه فرهنگی بالاتر و فرهنگی پایین تر تصور شود.
تأکید ما بر ساختن یک حوزه تمدنی فرهنگی است که همه در کنار یکدیگر شریک در این حوزه؛ بتوانند همراه یکدیگر این تعالی فرهنگی را برای همدیگر به ارمغان بیاورند. از همین جهت پیام انقلاب اسلامی در کوتاهترین زمان در گذشته و حال در قلوب ملتها جای میگیرد، چرا که این پیام و این تفکر بر گرفته از فطرت انسانی است که این فطرت اجازه میدهد که این پیام را درک کند و با نگاهی فرهنگی ملت ها را در کنار یکدیگر قرار داده و موجبات تعالی آنها را فراهم سازد.
و سخن پایانی شما...
میخواهم بار دیگر تأکید کنم؛ حال که در سی و هفتمین مین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی هستیم وقتی به گذشته رجوع میکنیم که چه میخواستیم و چه شدیم؛ احساس خوشحالی می کنیم و خدا را شاکریم که ما را در این مقطع قرار داد که در نوجوانی امام را درک کنیم و به عنوان یک رهبر بشناسیم که چطور یک انسان میتواند پیامبرگونه رهبری کند. امام خمینی مثل پیامبران توانست خود را فدای امت اسلامی کند و برای منافع امت اسلامی از خود بگذرد.
دوم اینکه ما این احساس را پیدا کردیم که بی ارزش نیستیم و فقط برای گذران عمر و خوردن و خوابیدن نیامده ایم انقلاب اسلامی به ما فهماند که ما در قبال خود، مردم، جامعه و انسانیت رسالت داریم و در قبال همه مسئولیم.
ما فهمیدیم که حلقه گمشده عزت ما این است که به اسلام واقعی عمل کنیم و وحدت داشته باشیم اگر به اسلام و ارزش های اسلامی عمل کنیم واگر همه دست در دست هم دهیم و باهم باشیم هیچ کس نمیتواند سلطه را بر ما تحمیل کند. ما فهمیدیم که باید عزتمند باشیم چرا که ماهم همچون انسانهای دیگر از حقوق مساوی برخورداریم. چرا کسی دیگر بر ما حکومت کند؟ چرا بخاطر حضور در کشور ما حق توحش از ما بگیرند؟ از این جهت من شخصاً به عنوان یک فرزند انقلاب اسلامی احساس شعف دارم که با وجود مشکلاتی که وجود دارد که این مشکلات طبیعی هم هست در این مقطع زمانی قرار گرفته ام.
انقلاب اسلامی توانست ما را از یک مرده متحرک به یک انسان زنده، پویا، قابل احترام در داخل، منطقه و جهان تبدیل کند. چیزی که قبلاً نبودیم و تنها به نفت مفتی شناخته می شدیم که رژیم ستم شاهی به حلقوم سردمداران خود میریخت.
ما افتخار می کنیم که حیات ما را در زمانی قرار داد که شاهد چنین تحولاتی باشیم و این تحولات را توانستیم به تشنگان عزت و سربلندی برسانیم و رسالت خود را انجام دهیم.
من شخصاً خوشحال ترم که خداوند این توفیق را داد که در سنوات انقلاب اسلامی بتوانم خدمتگذار ملت بزرگ افغانستان باشم که احساس میکنم که هم نوع، برابر و برادر من هستند و افتخار میکنم که در این سالها توانستم خادم فرهنگی این کشور باشم.
گفتگو: فاطمه موسوی- خبرگزاری جمهور
کد مطلب: 76429
آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/interview/76429/