حشمت غنی احمدزی، برادر اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان است. میان این دو رابطه خوبی برقرار نیست. روزی اشرف غنی صراحتاً گفت که من یک برادر متعصب دارم و سپس با عصبانیت گفت که او برادرم نیست! حشمت غنی هم چندان از اشرف غنی دل خوش ندارد.
وقتی برای گفتگو با وی به منزل بزرگ و مجلّلش که (دارای حیاطی بزرگ، سرسبز و همراه با کلکسیونی از اتومبیل های بنز و... در ورودی آن، قرار دارد) در دارالامان کابل رفتیم، با لباسی مرتب و البته سیگرتی در دست و پیشانی ترش روبروی مان نشست. اولین سئوال، چنان خشم او را برانگیخت که مصاحبه را ترک کرد و ما را با عصبانیت امر کرد که وسایل تان را جمع کنید و بروید! اولین سئوال ما این بود: جناب آقای احمدزی! دوست دارید با ما از کدام آدرس سخن بگویید؟ برادر رئیس جمهور، منتقد حکومت و یا تحلیلگر؟
او گفت: نه برادر رئیس جمهور، نه منتقد بلکه من یک تحلیلگر هستم و سپس چنان کنترل خود را از دست داد که به زحمت فراوان و صحبت هایی توانستیم تا او را آرام کنیم. سپس سئوالات اصلی گفتگو را تغییر دادیم تا بیشتر حول محور اقتصاد کشور باشد. او یک فعال اقتصادی است. البته مدتی طولانی ریاست کوچی های افغانستان را در دوره حکومت کرزی داشته است. ==جناب حشمت غنی! تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار خبرگزاری جمهور قرار دادی؛ بیشتر از یک سال از عمر حکومت وحدت ملی می گذرد از نظر شما مهمترین دستاوردهای مثبتی که حکومت وحدت ملی داشته؛ چی بوده؟دستاورد مثبت حکومت وحدت ملی این است که حداقل شکست هایی که آقای کرزی از نگاه روابط بین المللی و از نگاه جذب کمک هایی که حداقل بتواند قوای مسلح افغانستان را به پا ایستاد کند و اداره افغانستان را که حداقل بودجه این را داشته باشد که پرسونل خود را معاش بدهد و یا هم از نظر امکانات بعضی پروژه های که ضروری است برای افغانستان همان را اجرا کند... فکر می کنم که وقت حکومت وحدت ملی در همان صرف شده است. از یک نگاه دیگر، ترمیم روابط بین المللی افغانستان است؛ حداقل ممالک همکار به کلی از ریاست جمهوری و از مردم شان فاصله گرفته بودند.
از نگاه سیاست خارجی، حکومت وحدت ملی دستآورد دارد اما از نگاه بُعد داخلی مشکل دارد؛ حکومت وحدت ملی به کلی یک چیز نو است؛ حتی به جامعه افغانی. و دوم تنظیم کردن این روابط، کار دشوار و سخت است. هر گروپ از خود یک پرسونل خاص دارد، یک تیب خاص دارد، حتی آجندایش در بسیاری قسمت ها فرق می کند وقتی که دو تا آجندای مختلف را شما می آورید و جهت می دهید در حالتی که هم از درون برای تان هر روز دسیسه جور شود هم از ممالک همسایه و هم از نگاه ضربه اقتصادی، کمک های وافری که پی آر تی کمترین کمک آن ماهانه ۶۰ میلیون دالر مصرف می شد، به صدها میلیون دالر از طریق اینجوها مصرف می شد، وقتی اینها خارج شوند و ... کل این مسائل، کار آسانی نیست. درست است که این ها(حکومت وحدت ملی) کمبودی دارند، در قسمت این که باید مردم را جهت میدادند، تاجران افغانستان را جهت میدادند و حداقل از نگاه اقتصادی می آمدند با تاجران همکاری می کردند، به صنعت کشور توجه می کردند و... بدبختانه در این قسمت ها اینها بسیار ضعیف هستند هم داکترعبدالله و هم رییس جمهور و تیم های شان به دکانداری مملکت نمی فهمند که دکانداری چه رقم است! امکان دارد سطح بلندشان را بفهمند اما سطح بلند صنعت، هیچ وقت کاریابی خلق نمی کند. من برای تان مثال میدهم: کابل را ببینید ۵۰۳ هزار دکاندار راجسترشده دارد. هر دکان حداقل چهار نفر را نان میدهد، یعنی دو میلیون و چندهزار نفر را نان می دهد. برای جهت دادن اینها بسیار منطقی بود که فرمه مالیه و ترتیب کارگر این را به رقم می سنجیدند که هم دکاندار ضربه نبیند و هم حکومت سود ببرد. بدبختی اقتصاددان ما بیشتر در این وقت ها این است که وقتی که او می رود در پاریس و لندن و امریکا درس می خواند او به همان استندرد فکر می کند. جامعه افغانی، تحقیق اقتصادی متناسب را به شکلی که دکاندار یا تاجر ما بفهمد این چیزی است که غیر مجیدخان زابلی در ۵۰ یا ۶۰ سال پیشتر، کسی دیگر نه فهم اش را داشته و نه درایت اش را و نه در آن قسمت کار کرده است...
در همین روزها شروع شده، مثلا جامعه افغانی در مقابل پاکستان، یک حساسیت نشان داده در مقابل برخی کالاهای ایران هم نشان داده؛ حکومت می تواند که جهت بدهد. مردم کاری نمی توانند.. شما باید به تاجر ظرفیتش را بدهید، کمک اش کنید که خالیگاه را پر کند؛ اگر نکند مردم از ضروریات بسیار اولیه خود بیرون می ماند و این نقطه ای است که از نظر اقتصادی تا بحال حکومت وحدت ملی نتوانسته است و این یکی از نقطه های است که زیادترین ضربه را به جامعه ما میزند چراکه سرمایه تاجر ما راکد می ماند و بدون تاجران ما، حکومت براساس بازار آزاد، خودش مداخله نمی کند امکان کاریابی ناممکن است.
شما در ابتدای صحبت خود اشاره کردید به روابط خارجی حکومت افغانستان؛ در این زمینه ما به پاکستانی ها بسیار نزدیک شدیم، گفتگوهای صلح را آغاز کردیم، رفت و آمدهای زیادی میان مقامات انجام شد. از طرفی هم با هندوستان رابطه ما سرد شد، قراردادی با هند داشتیم که به حاشیه رفت؛ با روسیه رابطه سرد داشتیم با ایران به همین نحو؛ ولی با عربستان و با پاکستان و با کشورهای عربی نزدیکتر شدیم؛ به نظر شما منطق این چیست؟این سیاست، یک کمال کرد! پای دنیا را کشاند، پای چین، روسیه و سعودی را؛ تثبیت صددرصدی کرد که جنگ ما با طالب نیست با پاکستان است. یگانه نقطه برد و یک اجماعی بین مردم افغانستان ایجاد کرد که پیش از آن یک قسمت مردم از پاکستان دفاع می کردند یک قسمتی از ایران؛ مشکل بین الافغانی اش را هم از نگاه سیاسی و هم از نگاه اجتماعی از بین برد! حالا اگر بتواند که جهت درست بدهند تنها حکومت نمی تواند ما افغان ها هم باید کمک کنیم، ما یک و نیم میلیون افغان داریم که پاسپورت سایر کشورها را دارند، ما جوان های تحصیل یافته داریم که این ها غیر مظاهره در مقابل سفارتهای پاکستان لازم است که یک لابی را ایجاد کنند و روزانه به اعضای پارلمان، رؤسای جمهور، صدراعظم های ممالک به شکلی معرفی کنند که جایگاه تروریست پروری پاکستان به ممالک غربی برسد. سفارتخانه ها و اشخاص سیاسی ما در مورد اینکه دیگران در افغانستان چه کرده، حالا بین خود جنجال ندارند و این اگر یک دستاورد مثبت در زمینه ملاقات مختلف با پاکستانی ها داشته باشد همین است که ثابت کرده به دنیا.
ثابت کرده که طالب دشمن اصلی ما نیست؛ بلکه پاکستان است؟ بلی!
ولی در این حالت چندین بار مقامات پاکستانی آمدند افغانستان و مقامات افغان هم رفتند پاکستان؛ یعنی برعکس صحبت شما، یک نوع رابطه نزدیک دیپلماتیک بین دو کشور ایجاد شد...ببینید در رابطه ی سیاسی وقتی که یکی از طرفین، خواست صادقانه دارد و یکی صداقت ندارد. صدا از ملت افغانستان و از اشخاص سیاسی ما بار بار بلند شد که باید همراه پاکستانی ها نشست شود، باید همراه اردوی پاکستان نشست شود،... حد اقل افغانها این کار را کردند که تثبیت کردند برای دنیا که طالب گرداننده ی جنگ نیست؛ بلکه گردانده جنگ، پاکستانی ها است.
ما در رابطه با سیاست خارجی افغانستان با یکی از شخصیت های خبره سیاسی گفتگو داشتیم؛ ایشان گفتند که جناب رییس جمهور اشرف غنی تصمیم قاطع گرفته که مشکل ما با پاکستان را به هر قیمتی باید حل کند به نحوی که حتی حاضر شده که خط دیورند را به رسمیت بشناسد...جالب است! هرکس برای بیس خود یک گپ میزند و شما یک آدمی را که نامش را البته نگرفتید اگر می گرفتید بهترتر بود...
داکترصاحب مهدی داکتر صاحب مهدی اولاً داکتر نیست! همین کلمه استفاده کردنش بخیالم که اشتباه است. من داکتر صاحب مهدی را از بسیار وقت میشناسم، داکتر صاحب مهدی و گروپ شان، غیر از عقده دیگر چیزی ندارند و منطق از این را هم ندارند... مساله دیورند چیزی نیست که یک رییس جمهور حل کرده بتواند.
(توضیح: ایشان باوجود انکار داکتر بودن آقای مهدی، حداقل چهار بار به ایشان داکتر مهدی گفتند)خب استناد ایشان به ملاقات و سخن مستقیم خود رییس جمهور بود...اول اینکه نه رییس جمهور، نه رییس اجراییه، نه قوّه دولتی افغانستان؛ نه این ظرفیت را دارند و نه این فیصله را کرده می توانند. این چیز بسیار واضح است. رییس جمهور و ده تای دیگر برود این را امضا بکند این را جامعه افغانستان قبول می کند؟ پارلمان افغانستان قبول می کند؟ مردم افغانستان قبول می کنند؟
بدبختانه خط دیورند از امروز نه بلکه از یکصد وچند سال به دسترس همان منطقه است، به انگلیس بود و حالا ۶۸ سال بدست پاکستانی ها است. از نگاه فیزیکی در اختیارشان است، یک قشری در آن طرف خط دیورند افتاده که چه از ازبک ها و از هزاره و پشتونش و چه از تاجیک هایی که آن طرف افتاده، (نفوس پشتون هایش بیشتر خواهد باشد) وقتی خط جدا شد از روز پیدایش پاکستان تاحالا ضربه خورده اند، امروز هم ضربه می خورند. زیادتر جنگی که شما تا به امروز می بینید مردم عام را می کشند. در کجا دیده اید که چهار تا پنجابی در اطراف خط دیورند کشته شده باشد. این گپها، گپ شخصی هرکس است که ادعا می کند این گپ اصلن منطق سیاسی ندارد!
در این اواخر چندین حمله انتحاری در کابل انجام شد، بعضی فعالین سیاسی و اقتصادی و مردم تصمیم گرفتند که کالاهای پاکستانی را تحریم کنند؛ این به نظر شما چقدر تاثیر دارد؟ اگر ما کالاهای پاکستانی را تحریم بکنیم چقدر می تواند در سیاست پاکستان در قابل افغانستان تغییر بیاورد؟این یک شرط کار دارد، اگر ما بتوانیم تاجر خود را جهت بدهیم که گندم و آرد شش ولایت و بسیاری چیزهای خورد و ریزه دیگر که از پاکستان می آید به جای واردات از پاکستان یا از جاهای دیگر، به سمت خودکفایی سوق بدهند، ضرورت مردم خود را برآورده می توانیم و دوم اینکه در کوتاه مدت، می توانیم بر حلقه های تجاری-سیاسی پاکستانی فشار بیاوریم که آنها بخاطر حفظ منافع خود، سر حکومت شان فشار وارد کنند. از نگاه لابی این شیوه در بسیاری ممالک، کار کرده است. اما منطق اش در این است که ما باید حداقل ظرفیت و ضرورت مردم خود را درست بسنجیم که در کجا و چه اندازه می توانیم که تاجر و صنعتگر خود را سرپای ایستاد کنیم و بدون این که مردم خود را ضربه اقتصادی بزنیم؛ مردم افغانستان در بسیاری قسمت ها با چهار و پنج قلم بسیار عادی، می توانند زندگی کنند، اقلامی مانند چای، بوره (شکر)، آرد، روغن، گاز و چوب ضرورت های مردم است که اگر از این نقطه ها مردم عادی ضربه ببینند ضررش را نه تنها پاکستانی ها که خود ما می بینیم.
در این اواخر ارزش پول ملی هم پایین آمده؛ علت و زمینه هایش چیست؟وقتی که بازار را قبل از ۲۰۱۴ که روزانه بین ۱۵ تا ۳۵ میلیون دالر ته و بالا می شد با حالا مقایسه می کنید، واضح است که ارزش افغانی پایین بیاید. با خارج شدن قوای بین المللی، مارکیت در بسیاری قسمت ها به یک میلیون و دومیلیون دالر پایین آمده؛ یک قسمت دیگری هم است که یک حلقه که تازه از طریق قراردادها سرمایه پیدا کرده بودند، مثل تاجران سابق افغانستان نیستند که زیر بمب و جنگ هم دکانداری کرده باشد؛ دوم آن عایدی که این ها یا از ترجمانی یا از جاهای دیگر پیدا کردند یعنی اینها تاجر مفکوره ای نبودند بلکه تصادفی پیسه پیدا کردند. فرار این ها هم زود است، آنان در مارکیت عادی طاقت نمی آورند، وقتی که اینها از کشور بیرون می شوند، پول افغانی خود را به دالر تبدیل می کنند و می روند.
خب در این اواخر دیده می شود که تعدادی از سرمایه داران از کشور می روند، تعداد مهاجرت ها هم زیاد شده، کمک های خارجی بسیار پایین آمده، مثلا سفری که رییس جمهور به امریکا داشت امریکایی ها هشتصد میلیون دالر تعهد کردند درحالیکه آن هشت صد میلیون یک تعهد جدید نبود و از همان سابق مانده بود؛ همه این مسائل وجود دارد. دورنمای وضعیت اقتصادی افغانستان را چطور پیشبینی می کنید؟من پیشتر هم برای تان عرض کردم که اگر دکاندار و تاجر افغانستان را شما جهت داده بتوانید به نحوی که غم امنیت شان را باید بخوریم چون جیب های تاجر ما را بسیاری اعضای حکومتی سوراخ می کنند، چه از طریق رشوت و چه از طریق مسائل امنیتی، امنیت تاجر ما از بسیاری پرسونل سیاسی مهمتر است. امروز پشت سر هر رییس ما و حتی پشت مأمور عادی ما، شش موتر حکومتی در خدمتش قرار دارد که این کلان ترین اشتباه است. دوم اینکه برای اینها باید به زودی دو یا سه زمینه مساعد شود: یک بورد خاص باید برای این ها جور شود که آن چیزهای که وارد می کند چطور می توانند در تولید کردنش بپردازند و یک بورد دیگر تاجر ما تاجر تعلیم یافته خاص نیست که این چیزها را بفهمند و این روابط را هم ندارند و آن امکانات ویزه و این چیزها هم برای شان فراهم نیست.
دوم بانک های افغانستان می تواند بسیار به آسانی چه از حوزه خلیج(فارس) و چه از جاهای دیگر یک قرضه بگیرد دو یا سه فیصد که اگر حکومت همراهشان همکار باشند این ۱۷ یا ۱۸ فیصد که بانک های فعلی می گیرد این تغییر کند و یک لتراف کریدت سیستم باید به وجود بیاید ...
ما بسیاری چیزها را از خط هوایی ما گرفته تا خیلی چیزهای دیگر (توجه زیاد نداریم) بکلی مثل قبر ملانصرالدین می ماند! چرا؟ چون در طول چهارده سال گذشته، یک منطق حاکم شده که ما هیچ چیزی کرده نمیتوانم و هر کار را باید خارجی ها برای ما انجام دهند.
یک مشکل وجود دارد که متاسفانه حکومت ما در زمینه تولید و حمایت از تولید کننده های داخلی چندان توجه نداشتند و بیشتر در قسمت واردات کار کرده است...پول فراوان بود یک حکومت نه بلکه چند حکومت در این ملک رهبری می کرد، حکومت افغانستان تا روزهای آخر آقای کرزی تاجر افغان و تاجر خارجی به حساب یک پاتکی مثل مجاهدین می دید. قرارداد از فلانجا می آید، کمک از آنجا می آید، پول از کجا می آید... اما دیدگاه وجود نداشت. حتی در قسمت جوان ما ضرورت براین بود که یک بحث از نگاه روانی صورت می گرفت که جوانی که در طول پانزده سال، ماهانه چند هزار دالر معاش گرفته و به یکبارگی معاش خود را ازدست می دهد ای باید از نگاه روانی، جهت داده شود! درغیرآن یا خودکشی می کند یا می گریزد. بسیاری چیزها را تنها حکومت هم جهت داده نمی تواند. بدبختانه رهبری سیاسی، و اشخاصی که دعوای چیز فهمی دراین ملک می کنند اکثرشان تصادفی هستند. من در این ملک، صدتا مولوی را میشناسم که اصلا روی مدرسه را هم ندیده اند و مولوی شده اند. به صدها داکتر در همین ولایات برای تان نشان می دهم که با کورس سه ماهه دوران مجاهدین داکتر شده اند... بلاخره این ها اکثراً تصادفی است ... حال شما حتی امروز ببینید زیادتر مصاحبه هایی را که سر روز استرداد آزادی افغانستان می شود اکثر سیاستمداران یا مدعیان نمیفهمند که ما از نگاه فیزیکی چه از دوره دوست محمدخان گرفته تا امان الله خان زیر تسلط کسی نبوده! تنها روابط بین المللی ما در قبضه کس دیگری بود! امان الله خان همان روابط بین المللی را ترمیم کرد چیزی را که امروز پاکستانی ها همان خیال سابق را دارند که اگر بتوانند کنترل روابط بین المللی افغانستان را در قبضه خود داشته باشند.... این ملک غیر از دوران شاه شجاع، هیچ وقت اینطور در تسلط بیگانگان در تاریخ معاصر خود نبوده که کسی دیگری سرش تسلط داشته باشد.
شما از تسلط افراد غیرمسلکی در جامعه یادکردید؛ از مولوی ها وداکترها و کارشناسان؛ همین را میشود شما تعمیم بدهید در حصه اقتصاد، تجارت و اداره. افراد غیرمسلکی بسیار زیاد هستند حالادر قسمت اداره، ما یکی از مشکلاتی که داشتیم فساد اداری بوده. شاید یکی زمینه های فساد اداری این بوده که ما افراد غیرمسلکی آوردیم. به نظر شما خوشبینی وجود دارد که حکومت جدید برای تغییر در روش اداره، برای کاهش فساد اداری کار کند؟با یک جمله شما موافق نیستم! از دوران کرزی تا به امروز چیزی که من دیدم، تعلیم یافته ها نسبت به بی تعلیم ها بسیار تخصصی تر دزد بوده اند. بی تعلیم ها حداقل از سرمیز گرفتند و بی آبرو هم شدند اما تعلیم یافته هایش بسیار تخصصی دزدی کردند در این ملک. حتی از دو یا سه جای معاش گرفتند و ثروت شان هم معلوم است کسانی را می بینید و مقایسه کنید که چهارده سال پیش خر هم نداشتند! نه پدرشان پول داشت و نه خودشان؛ مشکل اصلی فساد در جامعه ای مثل ما، خود جامعه هم هست. جامعه که مادر از پسرش پرسیده نتواند که این پول را از کجا آوردی؟ زن از شوهرش پرسان کرده نتواند که تو ۱۲ هزار افغانی معاش داری، این لندکروزر از کجا شد؟ من یکی از والی های سابق را گفتم که پدر و پدرکلانت را می شناسم، تو بیا یکبار مرا حساب بده که از کجا کردی؟
جوان افغان با تعلیم خود یک چیز را اینها هم درک نمی کنند، اینها هم پشت همان دزد میروند، در اداره میرود رشوت میدهد! اگه بپرسی که چرا رشوت دادی؟ میگوید کار ما بند بود!
امروز جامعه افغانی اگر به راستی (در برابر یک مامور) سرخم کند خودش به فساد احترام دارد. یک قاضی که رشوت می گیرد آیا جایی اعلان کرده؟ ریاست گمرک ما دزدی میکند، ریاست ترافیک، چه حال دارد!، شده تا حالا که صد نفر ایستاد شوند و بگویند که ما رشوت نمی دهیم؟! تا وقتی که شما یک فرد جامعه را متیقن نکنید که تفاوت پول سیاه و سفید چیست یا حلال وحرام چی معنی دارد ( فساد از بین نمی رود)
پس معنی گپ شما این است که شاید حکومت در راستای گسترش فساد، زیاد ملامت نباشد!حکومت از کی ساخته شده؟ از همه مردم. وقتی که همین مردم زبان شان تا عمل شان فرق داشته باشد کی این را اصلاح کرده میتواند؟ به محکمه اصلاحش میکنید؟ به زندان اصلاح اش کرده می توانیم؟ به چه اصلاحش می توانیم؟
اما خیلی از منتقدین نسبت به همین موضوع، از حکومت انتقاد می کنند اکثر منتقدین تان مخصوصا همین های که بیکار هستند و به تلویزیون ها می روند ببینید! یک چند تای این ها را پشت شان بگردید بیبنید که از چند جای پیسه می گیرند؟ گفتارشان هم از یکماه تا ماه دیگر فرق میکند! اگر عین چیز گفته بود بیایید باز بگویید که این راست میگوید.
یعنی اینطور نمی توانیم بگوییم که بعضی از مشکلات، در نتیجه همین تقرری ها هم هست؟ببینید آدم پاک در هرجای دنیا تنها است. عموماً استاد پوهنتون وقتی که مفکوره اش را کسی نفهمد، آدم تنها است، آدم سازمانی نیست. متخصصین شما از هر طیف، اشخاص سیاسی نیستند. آنها را باید یک جامعه معرفی کند، باید پشتش ایستاد شود تا به یک دروازه برسد. امروز کی پیش می کند شما یک آدم فاسد را از یک اداره در یک ولایت برطرف کنید، وقتی پول دارد سه صدتا جوان را هم می خرد، چهار تا ملِک را هم می خرد، مصاحبه هم کرده می تواند. تا وقتی که از خانه خود شروع نکنیم، جامعه افغانی را از ۳۵ سال پیش تا حالا مقایسه کنیم، معلمی که پول نداشت، احترام داشت، اکبرخان یکی ازمعلمین در لیسه استقلال بود یک سال ما را هفتصد لغت درس میداد سر هر لغت که نمیفهیمدم درست چوب هم می زد. در روز مرگش از قلعه موسی گرفته تا شهدای صالحین از صدراعظم گرفته تا مامور ایستاد بودند. فقط یک بایسیکل داشت.
امروز حیثت به لندکروزر و به پیسه است...
بسیاری ها در طول چهارده سال این طور فکر می کردند که اداره رفتن، خدمت کردن نیست. اینجا پول پیداکردن است، زمین قبضه کردن است، این جا حق دیگران را ضایع کردن است، کدام پست دولتی نبوده که در این چهارده سال فروخته نشده؟ از مدیر گمرک گرفته تا رییس و قضای این کشور. اینها از کدام ملک دیگر آمده بودند؟ اینها ازهمین اقوام افغانستان نیستند؟
به کار حکومت وحدت ملی چند نمره می دهید؟نمره دادنش با ترتیباتش فرق می کند ... خود این دو آدم آنقدر زیاد مشکل ندارند، در بسیاری چیزها؛ ولی تیم هایی که اطراف خود دارند هر دوی شان بسیار جنجالی است. واحدیت مفکوره که از حکومت باید توقع داشت، تا به حال دیده نمی شود.
به نظر شما حکومت کرزی موفق تر بوده یا احتمالا این حکومت موفق تر باشد؟مقایسه کرده نمی توانیم؛ بخاطر اینکه آقای کرزی سیزده سال حکومتش به نحوی بود که کمک یکی دیگر می داد، روابط سیاسی را یک کس دیگر می کرد، کرزی صاحب سیزده سال در ماه عسل تیر کرد و حکومت کرزی که با این حکومتی که باید دروازه به دروازه بتکانَد تا هم یک قِران پیدا کند، هم جهت بدهد، هم جنگ را مدیریت کند، به هیچ صورت مقایسه کرده نمی توانیم. کرزی صاحب غیر از اکت و چکر دیگر کاری نکرد.
خبرگزاری جمهور- کابل