جنرال خداداد؛ عضو پیشین کابینه و کارشناس نظامی
تمهید: یکی از عمده ترین نگرانیهایی که گاه و بیگاه از سوی صاحبنظران دولتی و مستقل بدان پرداخته می شود، انتقال مسئولیت امنیت کشور به صورت کامل به نیروهای افغان پس از سال 2014 می باشد. رکن اصلی این مبحث آمادگی قوای مسلح کشور است که کارشناسان امور در کنار دیگر موضوعات مطرح شده، آنرا امری اساسی برای ادامه حیات نظام کنونی با سابقه یک دهه ای می دانند.
تاکنون به این مساله از زوایایی مختلف توجه شده است؛ اما خبرگزاری جمهور در مصاحبه ای اختصاصی با جنرال خداداد تلاش می کند زوایای گنگ و نایافته ای که نیروهای نظامی کشور را همچنان در ضعفی مفرط نگاه داشته را از نظر این آگاه امور نظامی به بررسی بگیرد. باید خاطرنشان ساخت که دگرجنرال خداداد، بیش از پنج سال را به صورت فعال در کابینه حکومت فعلی به عنوان وزیر مبارزه با مواد مخدر ایفای وظیفه نموده و اظهارات وی با توجه به نزدیکی عمیقی که با کارگزاران حکومت داشته، قابل تامل می باشد.
تشکر جنرال صاحب از حضور تان در این گفتگو؛ این چنین آغاز می کنیم، سال 2014 عرصه ای است که پروسه انتقال مسئولیت امنیت کشور به صورت مکمل به افغان ها سپرده خواهد شد، با توجه به تحلیلهایی که پیرامون ظرفیت و توانمندی نیروهای امنیتی افغانستان وجود دارد، وضعیت افغانستان را پس از این تاریخ چگونه می بینید؟
به نام خدا، افغانستان پیش از سال 2014 و همچنین بعد از آن، مواجه با دو موضوع بسیار جنجال برانگیز بوده و می باشد و من امیدوار هستم که کشور بتواند از این معبر به صورت موفقانه بگذرد. انتقال مسئولیت امنیت و انتخابات آینده ریاست جمهوری کشور که مشکلات افغانستان همواره حول این دوموضوع بوده است؛ موضوعاتی که مکمل همدیگر می باشند و خدا کند که کشور از این مرحله با موفقیت خارج شود. پیش از اینکه وارد این بحث شویم نیاز است که روی چند مطلب در ارتباط با حکومت افغانستان صحبتهایی داشته باشیم.
بی امنیتی، فساد اداری، قاچاق و کشت مواد مخدر، ایجاد پولیس محلی و شرکتهای خصوصی امنیتی که برای انتقال نیازمندی های لوجیستکی قوتهای ناتو از چندین سال به این سو مصروف هستند و همچنین ضعف و بی کفایتی جامعه جهانی در کنار مشکلات دولت افغانستان، از مجموعه موضوعاتی است که سرنوشت پس از سال 2014 را رقم خواهند زد.
می آییم روی موضوع اردوی ملی افغانستان که با صراحت باید بگویم پایه این ارگان از همان بدو تاسیس در بن، کج نهاده شد؛ ما ضرب المثلی داریم که می گوید "خشت اول گر نهد معمار کج/ تا ثریا می رود دیوار کج" و اردوی ما هم معنای حقیقی این مثال است. دولت افغانستان به همین ترتیب نتوانست یک استراتژی دفاعی قوی و منسجم را نظر به شرایط ، اراضی و فرهنگ مردم افغانستان پایه ریزی نماید و متاسفانه به بیراهه رفت. یک اردوی قراردادی و داوطلب که برای معاش صفوف آن بسته شد، در حالی که این اردو نه دارای انگیزه ملی بود و نه از سوی مردم کشور حمایت می شد و با این اوصاف مردم عملا هیچ نقشی در این تشکیل نداشتند؛ بلکه بیشترین نقش را در این میان تنظیم ها، گروپهای سیاسی و حزبی و قومی داشتند. در راس هم اشخاصی باانگیزه وجود نداشت، مانند رهبری وزارت دفاع ملی و مهمتر سرقومندان اعلای کشور جناب رییس جمهور که نیروهای اردو و پولیس و امنیت ملی کشور را با یک روحیه ملی تربیت نماید.
آمدیم روی اصل جواب؛ خارجیها تاریخ خروجشان را معلوم کرده اند و بعد از سال 2014 هم قسما وظیفه مسئولیت به افغانها سپرده خواهد شد. این اردو و همین مسئولین از جمله سرقومندانی اعلای کشور، ذخایر استراتژیک برای عملیاتهای محاربوی و دفاع مستقلانه کشور را ندارند. این ذخایر چی هستند؟! سلاح و مهمات ریزرف و اعاشه و اباطه که اینها عسکر را در محاربه به فعالیت سوق می دهد. متاسفانه از سال 2001 تا هم اکنون، افغانستان دارای چنین ظرفیتی نشده و با اهتمام به این موضوع، اردوی افغانستان یک تشکیل ناقص بوده؛ به این معنا که بدنه دارد؛ اما بخشهای زیادی از آن غیرفعال می باشد. باید گفت که اردو از صنوف مختلف تشکیل شده است؛ قعطات و جزوتامهای پیاده رکن اصلی اردو را تشکیل می دهد که متاسفانه این بخش به صورت نسبی ایجاد شده است یعنی تعداد زیاد است؛ اما تعلیم و تربیه اش بسیار ضعیف می باشد.
یا سایر بخشهای آن از جمله توپچی و راکت، قوای هوایی به شمول ترانسپورت و طیاره های شکاری، قوتهای زره دار و موتردار، استحکام و انجنیری که البته این بخشها وجود دارد؛ اما به شکلی کاملا ناقص که اصلا نمی شود روی آنها حساب کرد. بنابراین با ارائه این توضیحات روشن می شود که نظام امنیتی کشور پس از سال 2014 اگر به همین شکل باقی بماند؛ با توجه به هیات رهبری این نظام که آنرا هدایت می کند نمی تواند دفاع مستقلانه کشور را موفقانه پیش ببرد.
با این اوصاف، پیش بینی من این است که قسمتهای جنوبی کشور که هم سرحد با پاکستان و بخشهای غربی افغانستان که فعلا هم تنها به شکل یک پوسته است، از اختیار دولت خارج خواهد شد. راههای اکمالاتی و شاهراههای کشور بسته خواهد شد، شهرها منحصر به دروازه های خود می شوند و دشمن حومه های شهرهای بزرگ را به دست خود خواهد گرفت و اگر دولت نتواند قوتهای نظامی خویش را از مشکلاتی که یاد شد بیرون بکشد، متاسفانه به نظر من این رویدادهای تلخ را پس از 2014 تجربه خواهیم کرد.
آیا جامعه جهانی از ضعف نیروهای افغان برای قبول مسئولیت امنیت کشور بی خبر است؟ و یا اینکه آنها به نحوی می خواهند بدون درنظرداشت شرایط موجود خود را از شرایط افغانستان بیرون بکشند؟
سوال خوبی است، جنگ در افغانستان شکل منظم ندارد، این جنگ به شکل پارتیزانی و غیر متمرکز بوده و این شرایط را برای نیروهای خارجی با مشکل مواجه ساخته است. ماین گذاری، عملیاتهای انتحاری و کمین، سه رکن درگیریهای افغانستان را تشکیل می دهد که چالشی بزرگ برای جامعه جهانی محسوب می گردد. در کنار این، جنگ آهسته آهسته شکل بین المللی تر را به خود گرفته ــ البته قبلا هم بودــ اما به شدت آن افزوده شد و مدت آنهم برخلاف تصورات، بسیار طولانی شد، مصرف آنهم بسیار بالا رفت و این مسایل جهان را بیش از اندازه خسته ساخت. برد فعلا با جامعه جهانی نیست. آنها در واقع در این نبرد بازنده شدند.
این موضوع به بی تجربگی جنرالان و دکتورین نظامی غرب برمی گردد که تجربه جنگ تمام و کمال را نداشتند و فقط در برخی موارد، رهبری جنگهای پراکنده در اقصا نقاط جهان را به عهده داشتند. در حالی که در افغانستان جنگ در سه موقعیت متفاوت جریان داردــ جنگل، کوه و دشت و هرسه مورد در یک وقت پیش روی شما قرار می گرفت. افزون براین، نیروهای امنیتی در جنگ برضد طالبان و القاعده، همیشه در حاشیه قرار گرفتند و هیچگاه به صورت مستقیم فرصت تجربه کردن جنگ را نداشتند. این خود به مشکلات آنها در افغانستان اضافه کرد که همان بی تجربه نگاه داشتن نیروهای امنیتی افغان بود.
اینها خود شان به داخل قراء و قصبات شدند و به صورت مستقیم با مردم برخورد کردند، در این میان مردم اینها را درک نمی کردند و متقابلا آنها هم از درک فرهنگ و منش مردم بازمانده و همچنین در تفکیک دشمنان هم عاجز ماندند واین موضوع در سخت شدن شرایط کمک کرد.
باید تصریح کنم که در انزوا قرار دادن نیروهای نظامی افغان از روبه رو شدن مستقیم با جنگ، نشان دهنده این است که خود جامعه جهانی نخواست که افغانستان در این عرصه به اقتدار لازم برای حفظ حاکمیت خویش برسد.
دلیل چه بود که نیروهای امنیتی افغان در این شرایط باقی گذاشته شدند؟
این مسئولیت مستقیم رییس جمهور بود که باید مشکلات را کشف و آنرا به جامعه جهانی تذکر می داد؛ اما این کار صورت نگرفت و کادر رهبری اردو و پولیس و همچنین امنیت ملی افغانستان با مشکلات فراوان خود باقی ماند. خارجیها اصلا تصمیم ندارند که افغانستان را آباد کنند چون اصلا هدف آنها چیز دیگری است؛ در این قبال فشار را باید دولت افغانستان به آنها می آورد از جمله شورای امنیت ملی، تشکیل رهبری اردو و در راس رییس جمهور که متاسفانه این کار صورت نگرفت و یا به شکل غیرموثر وضعیف اعمال گردید. زمان سپری شده و در این فرصت کم، نظام امنیتی کشور درست نخواهد شد و در این میان، من آینده کشور را بسیار خطرناک می بینم.
مساله اینجاست که اگر یک استراتژی دقیق و کارآمد از سوی افغانها ارائه می شد خارجیها مجبور بودند که به گپ شان گوش کنند و این موضوع را تا نتیجه گرفتن، پی گیری نمایند. متاسفانه با توجه به فسادی که علاوه بر افغانستان در میان خارجیها هم وجود داشت باعث این گردید که برنامه ها به صورت غلط آن طرح ریزی شود؛ از جمله ایجاد اردویی قراردادی که اصلا با شرایط فرهنگی افغانستان همخوانی نداشت و این مربوط به قراردادهای بین المللی می شد که از جایی مشخص هدایت و تنظیم می گردید. همین نقطه ای است که این موضوعات را کنترل می کند و بنا به دلایلی که برای خود شان روشن تر است سیستم نظامی افغانستان به شکل غلط آن طرح ریزی شد و در نتیجه مشکلات کنونی رو نما گردید.
من بازهم تکرار می کنم که نقص از خود مان بود که نتوانستیم از اقتصاد خارجیها استفاده کنیم و بخش نظامی خود را که یکی از مهم ترین ارکان حیات هر حاکمیتی را تشکیل می دهد تقویت و به شکل درست آن احیا نماییم. اینها برعلاوه برخی ارگانهای موازی از جمله شرکتهای امنیتی شخصی و همچنین پولیس محلی را ایجاد کردند که خود شان در آفت زدگی جامعه و تخریب زیربنای امنیت کشور نقش بزرگی را ایفا می کنند.
شما سفرهایی به کشورهای مختلف داشتید و خاصتا روی مشکلات امنیتی افغانستان در پارلمان انگلستان گفته هایی داشتید. آیا آنها راهی برای برون رفت از مشکلات کنونی پیشنهاد نکردند؟
ببینید من عرض کردم همانطوری که مشکلات از ماست راه حل هم در دست ماست. ما باید به آنها راه نشان می دادیم چون بومی این سرزمین هستیم، مثلا مشکلاتی وجود داشت مثل عدم هماهنگی دقیق میان تحرکات ناتو با افغانستان در زمینه های عملیات ها و سایر حرکات نظامی در سطح کشور؛ این وظیفه ما بود که پس از کشف این موضوعات، تبعات آنرا توضیح می دادیم که متاسفانه ندادیم. در شرایط کنونی هم کسی دنبال راه حل برای مشکلات نیست، جنگ طولانی شده و بسیاری از کشورهای دنیا مسئولیتها را به افغانها واگذار کرده و خود شان از میدان بیرون می شوند؛ زیرا بیش از این دیگر نمی توانند خسارت تحمل کنند؛ اما یک نکته دیگر و آنهم اینکه، ناتو دیگر نقش ارزنده و قوی خود را مانند دهه های پیش از دست داده است و اینها باید دنبال یک مرام دیگر باشند. فعلا تردیدهای زیادی در راستای بقای ناتو وجود دارد و همچنین اینکه ناتو ماموریت خویش را بعد از این در کجا باید ادامه دهد. پس افغانستان تبدیل به یک عرصه کهنه تبدیل شده و خروج بدون قید وشرط شان هم دیر یا زود امکان پذیر است. باید گفت که افغانستان میدان تحرکات تاکتیکی غرب است و اصلا موضوع در جایی دیگری قرار دارد؛ اما اینها به شکلی غیرقابل باور در این جا زمینگیر شده اند. یکی از موضوعاتی که اینها بدان می اندیشند که ارتباط به سوال شما هم می گیرد، راه حل را به انتقال میدان جنگ به جایی دیگر می بینند؛ اما اینکه چگونه و در کجا؟! شما می دانید که چنین کاری تلفات و هزینه فوق العاده گزافی را در قبال خواهد داشت و این جزو موضوعاتی است که فعلا لاینحل باقی مانده است.
از این بحث فاصله می گیریم، احساس جنرال خداداد یک سرباز افغان را چگونه توصیف می کند؟
یک جوان افغان مردی سرشار از غرور و شهامت و صداقت برای دفاع از وطن خود است و تا آخرین نفس برای حفظ حاکمیت ارضی و مردم خود در هر میدانی با سینه ای گشاده حاضر می شود و شعار سرباز افغان همین است. ما اگر از حزب و قوم و زبان فاصله بگیریم و چنین حسی را بیشتر در جوانان خود تقویب کنیم، در برابر هر تجاوزگری ایستادگی خواهیم کرد. همانطوری که در تاریخ ما، چنین چیزی نگاشته شده است.
آرزوی شما چیست؟
من چون خودم یک نظامی هستم نقش اردو را در حفظ افغانستان و حفظ نام و ناموس کشور بسیار بزرگ و ارزنده می دانم. آرزوی بزرگ من این است که ما نیرویی داشته باشیم که به معنای واقعی این رسالت بزرگ را به عهده بگیرد در انجام آن موفقانه عمل کند.
تشکر از شما دگرجنرال خداداد که در این گفتگو نظراتتان را با خبرگزاری جمهور شریک ساختید.