«امیلی فرانسوا» در فامیل عیسوی متولد شد و در کودکی با بازی در فیلمی به کارگردانی «انگ لی» به شهرت رسید. او میگوید مطالعه قرآن را از روی لجاجت با یکی از دوستان مسلمانش آغاز کرد تا بتواند از آن ایراد بگیرد اما نمیدانست...مریم فرانسوا سرا مشهور به «امیلی فرانسوا» نویسنده، روزنامهنگار، بازیگر و هنرپیشه انگلیسی است. او بازیگری را از سال 1990 یعنی از سن هفت سالگی و با بازی در فیلم «حس و حساسیت» به کارگردانی «انگ لی» آغاز کرد.ولی برحسب اتفاقی جالب در سال 2003، در سن21 سالگی مسلمان شد. در سال 1990 یعنی در سن هفت سالگی در فیلم «حس و حساسیت»به کارگردانی انگ لی بازی کرد. وی هم اکنون نماینده دانشگاه اسلامی آکسفورد است و با حجاب اسلامی در برنامههای مختلف تلویزیونی با موضوع جایگاه زنان مسلمان در جامعه حضور مییابد. مابقی ماجرا را از زبانمریم: *یک کاتولیک نه چندان معتقد بودم پس از آنکه از دانشگاه کمبریج فارغالتحصیل شدم به دین اسلام مشرف شدم. پیش از آن، من یک کاتولیک نه چندان معتقد بودم، به خدا اعتقاد داشتم ولی نسبت به چهارچوب دین یک بیاعتمادی در من وجود داشت. *از روی لجاجت با یکی از دوستان مسلمانم و یافتن اشتباه در قرآن خواندن آن را آغاز کردم در فرایند مسلمان شدنم، قرآن برای من نقش محوری داشت، در ابتدا ازروی لجاجت و دشمنی به قرآن نزدیک شدم، با این عنوان که به یکی از دوستان مسلمانم اثبات کنم اشتباه میکند ولی به مرور با علاقه و ذهن بازتری شروع به خواندن آن کردم. *خواندن سوره حمد و تأثیر شگرفش بر من، مرا به خواندن بقیه قرآن ترغیب کرد در ابتدا سوره حمد را که خواندم و دیدم که مخاطبش همه نوع بشر است و همین از نظر روانی تأثیر شگرفی بر من گذاشت و باعث شد تا خواندن قرآن را ادامه دهم. قرآن درست به همان زبانی صحبت میکرد که در انجیل صحبت شده بود و برای من قابل تشخیص بود ولی به روشی کاملا متفاوت! *قرآن از من انسان بالغ و مسئولیتپذیری ساخت به مرور بسیاری از تردیدهایی که نسبت به عیسویت داشتم برایم روشن شد.قرآن از من انسان بالغی ساخت که ناگهان متوجه شدم که سرنوشت و اعمال من نتیجه همان چیزهایی است که من به تنهایی مسئول آنها هستم. *قرآن پایهگذار اخلاقیات و پاسخگوی عمیقترین سؤالات فلسفی است در دنیایی که از قانون نسبیت پیروی میکند و حقایق اخلاقی در رأس مطالب آن قرار دارد و در واقع میتوان قرآن را پایهگذار اخلاق دانست. به عنوان کسی که علاقه خاصی به فلسفه دارم، احساس کردم که قرآن تمامی اندیشه و تفکرات فیلسوفان را در بر میگیرد از کانت و هیوم گرفته تا سارتر و ارسطو. سخنان آورده شده در قرآن به گونهای هستند که میتوانند به عمیقترین سؤالات فلسفی که قرنها درباره حقیقت وجود بشر داشته است، پاسخ دهد که در حقیقت بنیادیترین سوالی که در این میان مطرح است و قرآن پاسخگو است، این سوال است که چرا ما اینجاییم؟ *تلاشهای آشکاری برای آنکه فضایل حضرت محمد (ص) در دنیا نادیده گرفته شود، وجود دارد درباره زندگی حضرت محمد نیز باید بگویم که با مردی آشنا شدم که او نیز همچون اجداد خود موسی، میسح و ابراهیم، مأموریت مقدسی به عهده داشت. تلاشهای آشکاری وجود دارد برای اینکه فضیلتهای حضرت محمد(ص) در دنیا نادیده گرفته شود و من باید تلاش میکردم ورای تمام این تلاشها و تمام ادعاهای نادرستی که در رابطه با ایشان وجود دارد، دربارهشان مطالعه کنم و اطلاعات درستی به دست آورم. بسیاری از دوستان نزدیکم متوجه تغییراتی در من شده بودند ولی فکر میکردند که یک چیز موقت و نه چندان مهم است و فکر نمیکردند که قرار است من تا این حد از بنیان دچار تغییر و تحول شوم.برخی از نزدیکترین دوستانم تمام تلاششان را برای حمایت و کمک به من به کار گرفتن و در این میان متوجه تصمیمهای من شدند، در این میان به جهانی بودن پیام الهی و درخشش ارزشهای خداوندی در اعمال خوب و انسانینوع بشر از هر دین و آیینی پیبردم. من هرگز تغییراتی را که در من روی داد در تضاد با فرهنگ ندیدم. بالعکس، این تصدیقی بود بر آنچه که همیشه احساس میکردمدر زندگی ستودنی است و یا این تغییرات در مواردی که نیز به بهبود احساس میشد، راهنمایی کننده بود. *به عقیده من حفظ تعادل و ثبات در کارها پیام اصلی دین اسلام است اسلام تصدیق خوبیهای درون ما و همچنین کمکی برای اصلاح و رفع بدیهاست. اسلام همیشه مشوق ما انسانها به رعایت تعادل در زندگی است، من فکر میکنم، پیام اصلی حضرت محمد (ص) در اصلرعایت همین تعادل و پایداری در همه کارهایی است که ما انجام میدهیم.