از کمپاینهای عطامحمد نور والی مقتدر بلخ و رییس جمعیت اسلامی برای دکتر عبدالله عبدالله در دوره انتخابات ریاست جمهوری همه آگاهی داریم. منظورم تلاشهای او در دوره انتخابات ریاست جمهوری است که نزدیک به 20 میلیون دلار را هزینه کرد و از همه پیشنهادها و امتیازهای جناح رقیب گذشت تا همسنگر پیشین خود را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند.
اما این روزها عبدالله عبدالله در محافل دیپلماتیک، برای عزل و برکناری آقای نور، کمپاین می کند. منابع ما میگویند که داکتر عبدالله در تازهترین سفر خود به ایالات متحده امریکا در تمام جلسات و نشستها با مقامهای آن کشور از عطامحمد نور به نام "عنصر اخلالگر حکومت وحدت ملی" یاد نموده و برای عزل و برکناری وی لابی کرده است.
جامعه جهانی و کشورهای منطقه، با توجه به جایگاه مردمی و نفوذ والی بلخ در میان حوزه جهاد و مقاومت، وی را به عنوان "عنصر ثبات کشور" میشناسند. هدف رییس اجراییه از توصیف نور به عنوان "عنصر اخلالگر" این است که از والی بلخ تصویر وارونهای در محافل تاثیرگذار بر مسایل افغانستان ترسیم کند و زمینه را برای برکناری وی فراهم نماید.
این در حالی است که عبدالحفیظ منصور، نماینده مردم کابل در مجلس نمایندگان و عضو شورای رهبری جمعیت، در گفتگو با رسانهها نیز تایید کرده است که طرح برکناری والی بلخ برخاسته از تمایل ریاست اجراییه به این امر است، نه از رییس جمهور.
مساله برکناری احتمالی والی بلخ درست هنگامی به مطبوعات درز کرد که آقای نور در سفر یکروزه به کابل با عبدالله ملاقات نمود. منابع ما میگوید که در این ملاقات، رییس اجراییه از والی بلخ خواسته بود که از مقامش کنار برود؛ پیشنهادی که با پاسخ تند نور مواجه شده و رد میشود.
عبدالله؛ ستون پنجم؟
تقابل عبدالله با نور در این روزها باب بحثی را در شبکههای مجازی باز کرده است مبنی بر اینکه عبدالله عبدالله کیست؟ بسیاریها در این روزها از داکتر عبدالله به عنوان ستون پنجم دشمن در صف نیروهای متعلق به حوزه جهاد و مقاومت یاد میکنند.
ستون پنجم به گروه و افرادی گفته میشود که در نهان به تضعیف گروه بزرگتری که باید ظاهراَ باید به آنها وفادار باشند، میپردازند. عتیقالله بریالی، معاون پیشین وزارت و از همکاران نزدیک قهرمان ملی کشور شهید احمدشاه مسعود در یادداشتی در صفحه فیسبوک خود، ضمن طرح پرسشهای معنادار، عبدالله را به دشمنی با "پیروان مسعود" و "تبانی با رقبا" متهم کرده است.
او به شکل معناداری پرسیده است که : "آیا تا حال نزد دوستان خوش باورمان این فکر به وجود آمده است که چرا داکتر عبدالله میخواهد استاد عطامحمد نور را از پست ولایت بلخ کنار بزند و یا در این راستا به دیگران انگیزه میدهد؟" او سپس افزوده است: "مگر این عمل نشان واضح از سلسله تبانیهای مختلف داکتر عبدالله با دشمنان آمر صاحب نبوده است که پس از شهادت آمر صاحب وی نزدیکترین یارانش را با توطئههای مختلف، یکی پس از دیگری، از صحنه سیاست دولتی بیرون نموده است؟"
عبدالحفیظ منصور، عضو مجلس نمایندگان و یکی دیگری از چهرههای نزدیک به مسعود شهید، به شکل معناداری از توطئه و دسیسه سپیدار برای برکناری والی بلخ پرده برداشته است. کاربران دیگری نیز در شبکههای اجتماعی با اشاره به اظهارات خلیلزاد، سفیر پیشین واشنگتن در کابل، به نقش عبدالله در تحکیم سلطه شئونیسم قومی و حذف و طرد چهرههای جهادی پس از کنفرانس بن اشاره کرده و از وی به نام "مار درون آستین" یاد میکنند.
خلیلزاد در کتاب خاطرات خود که زیر نام "فرستاده" به چاپ رسیده است، داکتر عبدالله را متهم میکند که او نخستین کسی بود که پیشنهاد کرد ریاست دولت باید از استاد برهانالدین ربانی به حامد کرزی انتقال یابد.
خلیلزاد اعتراف میکند که در کنفرانس نام کرزی را نخستین بار از زبان دکتر عبدالله شنیده است.
توهمزدگی عبدالله
تقابل عبدالله با نور به نظر میرسد ریشه در توهمزدگی قصر سپیدار دارد. قصر سپیدار میپندارد که هنوز همان موج حمایت مردمی را پشت سر دارد که در دوره کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری داشت و به همین خاطر میتواند در صورت برکناری نور، نارضایتیهای مردمی را مهار کند.
اما آنچه را قصر سپیدار فراموش کرده، چند چیز است:
1) در ایجاد موج مردمی در دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز نقش عطامحمد نور بیشتر از او بود؛
2) هنوز در آن مرحله مردم عبدالله را به عنوان یار و همسنگر قهرمان ملی میشناختند، نه به عنوان ستون پنجم؛
3) و آخر اینکه امروزه با نشر اسناد قومگرایی حکومت وحدت ملی،آتش نارضایتیها آن قدر در میان مردم شعله کشیده است که کوچکترین جرقهای کافی است تا سپیدار و ارگ را یکجا ببلعد.
در تازهترین مورد، سندی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که نشاندهنده تبعیض سیستماتیک حکومت وحدت ملی نسبت به تاجیکان است. این سند که متن مکتوب یکی از ارگانهای وزارت داخله است، دستور شفاهی ریاست جمهوری را کتبا به نهادی ابلاغ میکند که از استخدام افسران تاجیک بپرهیزد.
تصور کنید اگر در چنین مرحلهای، حکومت حماقت کند و در تبانی با عبدالله مکتوب برکناری والی بلخ را امضا نماید، خیابانهای کابل شاهد چه روز و روزگاری خواهند بود؟ آیا مارش عظیمی به قصد تسخیر ارگ و ریاست اجراییه راه نخواهد افتاد؟
عبدالواحد هوشمند- خبرگزاری جمهور