۰

کفشی بر صورت امیری که نباید امام باشد

شنبه ۱ میزان ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۴۵
کفش های اعتراض سید عبدالواحد دادشانی، از این توهم باطل رهبران حزب اسلامی پرده برداشت و اقتدار کاذب «امیری»‌ که نباید «امام»‌ باشد را به بهترین وجه ممکن فروریخت و درهم شکست.
کفشی بر صورت امیری که نباید امام باشد
فردی در جریان نماز جمعه در هرات به سوی گلبدین حکمتیار؛ رهبر حزب اسلامی کفش پرتاب کرده و نماز جمعه مختل شده است.
آقای حکمتیار در نماز جمعه در مسجد جامع هرات حضور داشت و در وقت خواندن خطبه، یکی از نمازگزاران به سوی او کفش پرتاب کرد. فیلمی که از جریان پرتاب کفش منتشر شده نشان می دهد که کفش دومی به صورت گلبدین برخورد کرده است.

آقای حکمتیار چند روز است که در هرات به سر می‎برد و با فرماندهان جهادی و هواداران خود دیدار می‎کند.
گفته می شود سید عبدالواحد دادشانی؛ جوانی که روز جمعه به سمت رهبر حزب اسلامی، کفش پرتاب کرد، در همان ثانیه های نخست توسط تفنگداران آقای حکمتیار به شدت لت و کوب شده و اکنون در مکانی نامعلوم، در بازداشت است.

پرتاب کفش پس از آنکه منتظر الزیدی؛ خبرنگار خشگمین عراقی، در یک نشست خبری در جریان سفر جورج دبلیو بوش؛ رییس جمهور جنگ سالار امریکا به بغداد، کفش هایش را به سوی او پرتاب کرد، به یک حرکت اعتراضی رایج و نمادی از خشم و انزجار مردم نسبت به دیکتاتورها، رهبران سیاسی و پیشگامان جریان های ضد مردم بدل شد.
اینکه حکمتیار نیز در کنار جورج بوش؛ رییس جمهوری اسبق امریکا، در جمله کسانی مطرح می شود که معترضان، با کفش از آنها استقبال کرده اند، بیانگر وجود وجوه مشترک میان او و جورج بوش است.

اگرچه در زمان سلطه بوش بر امریکا، حکمتیار به عنوان تروریستی تحت تعقیب که دولت امریکا برای سر او میلیون ها دالر جایزه تعیین کرده بود، مطرح بود و از این حیث‌، هرگز این دو نفر قابل مقایسه نیستند؛ اما از آنجا که هم بوش و هم حکمتیار، در طول عمر سیاسی خود، جنگ های مهیب و خونینی را بر جامعه بشری تحمیل کردند، جنایت های مرگباری را علیه بشریت مرتکب شدند و میراث آنها چیزی جز جنگ و ویرانی و آدم کشی و قتل عام و توسعه تروریزم در جهان نبوده است، پس بی تردید، هیچکس بهتر از آنها شایسته پرتاب کفش های اعتراض نیستند؛ نوعی از اعتراض که افزون بر انتقال بار شدید خشم و انزجار معترض، طرف مقابل را به شدت تحقیر می کند و او را در نگاه دیگران، خوار و ذلیل و زبون می سازد.

با این وصف، کفش های منتظر الزیدی و سید عبدالواحد دادشانی، بی تردید در مقایسه با هزاران بمب و موشکی که بوش و حکمتیار بر سر غیر نظامیان بی دفاع در عراق و افغانستان ریختند، مرگبار و آسیب زننده نیست؛ اما به لحاظ حقارت، بدنامی، شرمساری، سرافکندگی و خفت و ذلتی که برای افراد موضوع اعتراض به بار می آورد، بارها شدیدتر از ریزش بمب و راکت باری های وحشتناک، عمل می کند.

کفش هایی که به سمت «امیر» حزب اسلامی در حین ادای خطبه نماز جمعه در مسجد جامع هرات پرتاب شد، این پیام واضح و صریح را به او و همه هوادارانش منتقل کرد که در احکام اسلامی، حاکمی که عادل نیست و مأموریت او چیزی جز تفرقه و نفاق و نفرت و قوم گرایی و برادرکشی نبوده و نیست، هرگز محق نخواهد بود که در خانه خدا، بر منبر پیامبر برشود و نماز جمعه که نمادی از وفاق و وحدت اسلامی است را زمینه ای برای مأموریت سخیف خود قرار دهد.

آقای حکمتیار باید این را فهم می کرد که حد و مرز مانور سیاسی و نمایش قدرت قومی، تا کجاست و او تا چه اندازه محق است تا سوار بر موج احساسات قوم گرایانه عوام، در راستای پراکنش نفاق و نفرت قومی و مذهبی در کشور، از امکانات عمومی استفاده کند.

نماز جمعه و مسجد جامع، آنهم در شهر متمدن هرات، جایگاه هایی بودند که به درستی برای این منظور، انتخاب نشده بودند و این نشان از شیوع و استیلای نوعی بلاهت سیاسی در ارکان عالی رهبری حزب اسلامی دارد که بر پایه آن، آنها در توهمی عجیب، عموم مردم را عاری از هرگونه قدرت درک و فهم و تحلیل و تشخیص امور، فرض می کنند و می پندارند که از آنجا که عوام حافظه تاریخی ندارند، پس یک تروریست متهم به قتل هزاران انسان بی گناه در یک بازی مزورانه به نام صلح، به آسانی می تواند به جایگاه امام جمعه، ارتقا پیدا کند.

کفش های اعتراض سید عبدالواحد دادشانی، از این توهم باطل رهبران حزب اسلامی پرده برداشت و  هیمنه کاذب «امیری»‌ که نباید «امام»‌ باشد را به بهترین وجه ممکن فروریخت و درهم شکست.

محمدرضا امینی- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین