دیوید پتریوس؛ فرمانده پیشین نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان و رییس سابق «سیا» گفته که جنگ افغانستان مبارزه یک نسل است و این جنگ به زودی پایان نخواهد یافت.
پتریوس گفته است که امریکا هنوز به اهداف خود در افغانستان دست نیافته و ناگزیر است که حضور نظامی خود در این کشور را حفظ کند.
دیوید پتریوس گفت: "جنگ افغانستان مبارزه یک نسل است، این جنگ چیزی نیست که بتوان در چندین سال برنده آن بود. ما برای گرفتن یک تپه وارد افغانستان نشده بودیم تا در آن پرچم پیروزی بزنیم و دوباره به کشور مان برگردیم. شما میدانید که ما در کوریا به خاطر منافع مان ۶۵ سال ماندیم به همین گونه در اروپا هنوز برای جلوگیری از اقدامات تهاجمی روسیه و حفظ منافع خود، درگیر هستیم".
همچنین جنرال استنلی مک کریستال؛ فرمانده پیشین نیروهای خارجی در افغانستان گفته که با ارزیابی جیمز متیس؛ وزیر دفاع امریکا در زمینه شکست امریکا در جنگ افغانستان موافق است.
اظهارات ناامیدکننده فرماندهان امریکایی در مورد جنگ افغانستان، یکبار دیگر این حقیقت را روشن می کند که امریکا برای ماندن در کشور ما حضور دارد و لازمه ماندن امریکا استمرار جنگی است که اکنون جریان دارد؛ زیرا در این صورت، امریکا با بازی مستمر کاهش و افزایش نیرو برای ده ها سال دیگر می تواند حکومت و مردم افغانستان را وابسته به خود نگه دارد و از آن سو با دمیدن مدام بر آتش جنگ و ناامنی و خشونت و ترور و بحران های پی در پی و بی پایان سیاسی و امنیتی، سایه تهدید را بر فضای کشور حفظ می کند تا به این ترتیب، نیاز به حضور امریکا و هم پیمانانش در افغانستان، پیوسته تجدید و تشدید شود.
در چنین شرایطی، سخن گفتن از پیروزی امریکا در جنگ افغانستان، ادعایی لغو و بی پایه است؛ زیرا این همان چیزی است که شروع بی نیازی افغانستان از امریکا و آغاز پایان سلطه و حضور نظامی و سیاسی ایالات متحده در کشور ما خواهد بود و این چیزی نیست که در حال حاضر، منافع و اهداف استراتژیک امریکا را در افغانستان و منطقه، تأمین کند.
امریکایی ها مستمرا اذعان می کنند که آنها هنوز به اهداف اساسی خود در جنگ افغانستان، دست نیافته اند. معنای دیگر این سخن آن است که ایالات متحده تا آینده ای نامشخص در افغانستان حضور خواهد داشت تا به این ترتیب، به آّنچه اهداف اساسی خود می خواند دست پیدا کند!
این در حالی است که اصلی ترین هدف امریکا از حضور نظامی در افغانستان، نفس استمرار و توسعه و تحکیم همین حضور است؛ درست همان چیزی که از اروپای بعد از جنگ جهانی دوم تا جاپان و کوریای جنوبی و فیلیپین و خلیج فارس و... نیز به اجرا درآمد و تاکنون ادامه دارد و همین روند هم اکنون در اروپای شرقی که پیشتر حوزه نفوذ روسیه شوروی محسوب می شد نیز از چندی به اینسو آغاز شده و روز به روز در حال گسترده تر شدن است.
به همین سبب، بهانه های حضور نظامی امریکا در افغانستان، مدام باید بازتولید شوند تا به این وسیله، امریکا همواره دلیل کافی برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به آن را در اختیار داشته باشد.
در شرایط کنونی، مقتضای مصالح راهبردی و منافع استراتژيک ایالات متحده این است که خطر تروریزم و افراط گرایی و شیوع و قدرت گیری اسلام گرایی رادیکال در افغانستان، به گونه هدفمند و سازمان یافته، بزرگنمایی شود و این بزرگنمایی با وخامت وضعیت امنیتی و قدرت نمایی و مانور روزافزون تروریست ها با انجام عملیات های خونین و مرگبار در منطقه سبز و نقاط امن پایتخت و استیصال و ضعف و ناتوانی دولت و نیروهای امنیتی در مدیریت این وضعیت، همزمان صورت می گیرد تا به این ترتیب، زمینه سازی ذهنی و آمادگی افکار عمومی برای اجرای آزمایشی راهبرد جدید ایالات متحده در افغانستان به صورت کامل انجام شود.
تجربه گذشته نیز این برداشت را تأیید می کند؛ تجربه ای که بر پایه آن، مادامی که ایالات متحده نیاز به تحکیم و توسعه سلطه و هژمونی خود در افغانستان داشته، پیش از تحقق آن، ناامنی و جنگ و خشونت و بی ثباتی و ناپایداری سیاسی نیز به گونه فراگیر و مهارناپذیر اوج گرفته است تا به این ترتیب، این تصور انحرافی به وجود بیاید که تنها گزیر موجود برای عبور از بحران، اتکای بلامنازع به کمک های امریکا و هم پیمانانش می باشد.
عبدالمتین فرهمند-
خبرگزاری جمهور