حدود دو هزار تن از شهروندان کابل به همراه شماری از چهرههای سیاسی در یک گردهمایی در پایتخت، دولت را به ناتوانی در اجرای عدالت در حق هفت شهروند هزاره متهم کردند که سال گذشته توسط تروریست ها سر بریده شدند.
این مراسم در نخستین سالگرد تظاهرات دادخواهی برای قتل مسافران هزاره برگزار شد. شرکت کنندگان، گردهماییشان را "جنبش تبسم" نامگذاری کردهاند، به نام دختر ۹ سالهای که جوان ترین قربانی آن حادثه بود و به نماد دادخواهی مسافران سربریده بدل شد.
سال گذشته دهها هزار شهروند معترض، پیکر مسافران کشته شدن را بر دوش گرفتند و پس از راهپیمایی در خیابان های کابل، خود را به دیوارهای پشت ارگ ریاست جمهوری رساندند. آنها خواهان دادخواهی برای قربانیان گروگانگیری زابل بودند که با قول مساعد اشرف غنی و دیگر رهبران دولت، متفرق شدند.
اما شرکت کنندگان در همایش "جنبش تبسم" در غرب کابل، دولت را به بیتوجهی به خواستههای سال گذشته خود متهم میکنند.
در این میان، مانند اعتراضات میلیونی مردم در دوم اسد نسبت به تبعیض سیستماتیک علیه هزاره ها و شیعیان که به بهانه تغییر مسیر برق وارداتی ترکمنستان از بامیان به سالنگ در کابل برگزار شد و ظاهرا از جانب «داعش» به خاک و خون کشیده شد، ممکن است گروهی تلاش کنند که از نام و یاد «تبسم» و سایر شهدای مظلوم جنایت مهیب زابل هم برای رسیدن به نام و نان، سوء استفاده کنند؛ اما این مانع از آن نمی شود که تعهدات مشخصی را که دولت سال گذشته به صدها هزار معترض نسبت به کشتار فاجعه بار زابل داد به تمامی از یاد ببریم و نادیده بگیریم.
اکنون یکسال از آن رویداد غم انگیز می گذرد؛ رویدادی که قلب همه مردم افغانستان را به درد آورد و زخم های عمیقی بر پیکر زخمی ملت رنجدیده افغانستان وارد آورد؛ اما دریغ از یک تکانه مسؤولانه و میهن پرستانه در دولت به اصطلاح وحدت ملی.
در آن روز که صدها هزار معترض خشمگین، پشت دیوارهای ارگ خیمه زدند تا به خواب سنگین ارباب ارگ پایان دهند و رهبران قومی را به چالشی جدی در قبال سرنوشت مردم مظلوم هزاره فرابخوانند، همه سران و مسؤولان نظام به شمول رهبران شناخته شده قومی، در ارگ فراهم آمدند تا نه در خصوص آنچه در زابل اتفاق افتاده؛ بلکه آنچه در کابل جریان دارد، تدبیر و توطئه ای اندیشه کنند.
در آن روز، معترضان با وعده های مشخص اشرف غنی، به اعتراض خود پایان دادند. از جمله این وعده ها، انتقام خون پاک غیر نظامیان بی گناهی بود که در قتلگاه زابل به قربانگاه رفتند و گلوهای شان دریده شد و در قبرستان کابل، روی شانه های زخمی ملتی عزادار، تشییع شدند؛ اما از آن تاریخ تاکنون، یکسال می گذرد؛ یکسالی که نه تنها سیر گروگان گیری و کشتار و قتل عام هدفمند هزاره ها و شیعیان متوقف نشده؛ بلکه با استمرار و گسترش دامنه تبعیض سیستماتیک و سامانمند سران حاکمیت از یکسو و قدرت گیری روزافزون و پرسش برانگیز جریان های تروریستی به ویژه داعش از زابل تا کابل و بلخ از جانب دیگر، توسعه یافته و تقویت گشته است.
این است که قلب های زخم خورده و داغداری که روزی سوگوار شهادت تبسم و همراهانش بودند، اینک در سوگ یک تبسم ناتمام نشسته اند؛ تبسمی که هرروز با خبر جنایت های تازه ای از دهمزنگ تا زیارتگاه سخی و تا ولسوالی بلخ، نابود می شود و ملتی را به خون می نشاند.
بنابراین، شرکای مرگ تبسم و همه کسانی که در ادامه خون او، به خاک و خون کشیده شدند و جان سپردند، تنها جریان جهنمی داعش و ایادی شناخته شده داخلی و خارجی آن نیستند؛ بلکه همه کسانی اند که در هر سطح و سمتی به داغداران شهادت تبسم، وعده های دروغ دادند، شعارهای کذب سر دادند و از تعهداتی سخن گفتند که هرگز عملی نشد.
اینک اما هیچ امیدی نیست. تبسم و تبسم های نوعی زیادی در آغوش سرد زمین، آرام گرفته اند و این طرف، روی زمین، تجارت پرسود سیاست با عیار خون آن عیاران، بی رحمانه ادامه دارد...
نرگس اعتماد- خبرگزاری جمهور