اشرف غنی؛ رییس جمهور با ابراز خرسندی از کارکردهای جوانان گفت که نسل جوان افغانستان نسل تقسیم نه؛ بلکه نسل اتصال است.
او امروز در نشستی که از سوی شماری از جوانان در مورد شبیه سازی سازمان ملل، برگزار شده بود نسل جوان افغانستان را نسل صلح و رهبری عنوان کرد.
آقای غنی گفت:"هیچ کار بدون تیم در کشور امکان ندارد. نسل جوان ما نسل تقسیم نیست، نسل اتصال است".
او گفت:"ما دو رقم گذشته داریم یک بخش گذشته ما واقعا قابل افتخار است چندهزار سال وجود داشتیم پنج هزار سال دیگر وجود خواهیم داشت؛ اما ما تاریخ نفاق نیز داشتیم نفاق موجب خرابی ما شده و نسل جوان نسلی است که نفاق را اجازه نمی دهد".
وی نسل جوان را نسلی باورمند به اتحاد و مساوات خواند و بیان داشت که آینده افغانستان به دست جوانان، مصون است.
سخنرانی امروز آقای غنی یکبار دیگر ما را به حال و هوای روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و اوج کارزارهای انتخاباتی برد؛ روزگاری که سران کنونی حکومت وحدت ملی، هرکدام برای کسب آرا و حمایتهای حداکثری همه طیف های اجتماعی افغانستان به ویژه جوانان «شعار» می دادند و «وعده» می سپردند.
هنوز که دوسال از آن فضا فاصله گرفته ایم، گاهی فرصتی پیش می آید که بازهم همان سخنان را از زبان همان افراد بشنویم؛ اما این پیش از آنکه جای شکرگزاری و قدردانی داشته باشد، ناامیدکننده و یأس آور است؛ زیرا این یکی از نشانه های بارز عقبگرد یا دست کم، توقف در گذشته است.
اینکه رهبران سیاسی، هم پیش از به قدرت رسیدن و هم پس از آن، همچنان «شعار» بدهند و «وعده» بسپارند، نشانه ای آشکار از شیوع فساد، فریبکاری و دروغ در سیستم مدیریت کلان سیاسی است که آقای غنی هم اکنون در رأس آن قرار دارد.
تاریخ پنج هزار ساله زمانی که مایه عبرت و چراغ راهنمای آینده قرار نگیرد، به پشیزی نمی ارزد.
تفاخر به گذشته های دور به ویژه اگر برای انحراف ذهنیت ها از وضعیت اسفبار موجود باشد، تباه کننده و نابودگر است.
آقای غنی وقتی می گوید پنج هزار سال دیگر نیز خواهیم بود و در این زمینه به سرمایه و ظرفیت عظیم نیروی جوان افغانستان، اشاره و اتکا می کند، باید به این مهم نیز بپردازد که چه برنامه ای برای پنج هزار سال آینده نه، پنج سال آینده جوانان دارد؟
این سؤال نه رؤیاپردازانه و انتزاعی است و نه خارج از دایره مسؤولیت ها، صلاحیت ها، امکانات و وعده ها و شعارهایی که آقای غنی از آن برخوردار است و همواره آن را تکرار می کند.
بی هیچ تمهید و مقدمه چینی می توانیم به مصادیق آشکاری اشاره کنیم که روزانه حیات جوانان ما را به تباهی و سیاهی می کشاند؛ از آوارگی و سرگشتگی و بی سرنوشتی میلیون ها جوان افغان در سراسر جهان تا فرار صدها هزار نفری سال گذشته آنها از کشور و تا کشتار مخوف ۸۰ جوان تحصیلکرده در میدان دهمزنگ و تا ده ها نفر از جوانانی که روزانه در صفوف نیروهای امنیتی در گوشه و کنار کشور کشته می شوند.
این تنها بخشی از روند سریع نابودی نسلی است که به روایت آقای غنی قرار است پنج سال دیگر نیز وجود داشته باشد.
شعارهای بزرگ دادن، لزوما نشانه بزرگی و برداشتن گامهای بزرگ در راستای مسئولیتهای بزرگتر نیست.
جوان افغانستان، مستعد پذیرش الگوهای مدرن شهروندی و مدنی و مهیای فاصله گرفتن از گذشته سیاه و تاریکی است که به تعبیر آقای غنی در مقاطعی دچار آفت نفاق شده بود و بر بنیاد تبعیض سیستماتیک، انحصارگرایی قومی، ایده منحط برادر بزرگتر و رویکردهای برتری جویانه عده ای تمامیت خواه بنا شده است؛ اما این به تنهایی کافی نیست. نیرویی لازم است که این استعداد بالقوه را به فعلیت برساند و آن نیرو فقط در انحصار حکومت است.
با این وصف، به جای طرح و تکرار چندین و چندباره شعارهای کلیشه ای و بی رمقی که نه شور و وجدی برمی انگیزد و نه امید سرکوب شده ای را احیا می کند، انتظار می رفت آقای غنی، در یک سخنرانی کوتاه و منسجم، تنها به این سؤال ساده پاسخ می داد که او و حکومت اش، برای جوانان، دقیقا چه برنامه ای دارد؟
عبدالمتین فرهمند-
خبرگزاری جمهور