۰

سخني با دلسوزان فرهنگ و اصحاب رسانه افغانستان

حمیدرضا شیرزاد
دوشنبه ۳۱ جوزا ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۵
با كمي تأمل مي توان دريافت كه مولانا و امثال او همگي حامل و يا به خودي خود يك فرهنگ هستند و بدينسان است كه تاكنون بسياري از فرهنگ دوستان در اقصي نقاط جهان با تأسي و الهام از اين بزرگان اقدام به سرودن شعر و يا نوشتن نثر نموده اند و همچنين آثار اين بزرگان را به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه كرده اند.
سخني با دلسوزان فرهنگ و اصحاب رسانه افغانستان

در چند روز گذشته خبري مبني بر مصادره مولانا از سوي ايران و تركيه در رسانه هاي كشور افغانستان منتشر گرديد كه موجب دل آزردگي و دل مشغولي بسياري از اهل ادب، فرهنگ و رسانه اين كشور گرديد البته اين خبر بنابر آنچه كه در بيانيه سفارت جمهوري اسلامي ايران در كابل اعلام گرديد خبري واقعي نبود.
واقع اين خبر اين بود كه دو نسخه از كتاب ارزشمند مثنوي معنوي مولانا جلال الدين محمد بلخي، يكي در ايران و ديگري در تركيه وجود دارد كه كتابت يكي از اين دو به قرن ششم هجري و ديگري به قرن هفتم بر مي گردد و اين دو كشور تصميم گرفته اند براي اينكه اين دو اثر خطي با ارزش از آفات و گزندهاي احتمالي در امان بمانند آنها را در سازمان جهاني يونسكو به ثبت برسانند.
اما آنچه كه در رسانه ها منتشر شد اين بود كه ايران و تركيه مشتركاً قصد دارند مولوي را به نام خودشان ثبت نمايند، اينجا بود كه اين خبر جعلي موجب دل آزردگي برادران و دوستداران ادب و فرهنگ ما در افغانستان شد. لذا هريك از آنان از ديد خودشان دست به قلم برده و مطالبي را در اين خصوص نگاشته و يا بر زبان جاري نمودند.
من نيز كه به تناسب كارهايم با تحولات و خبرهاي فرهنگي كشور افغانستان سر و كار دارم با ديدن اين خبر تأسف خورده و ليكن بعضي از پاسخهايي كه به اين خبر جعلي داده شد تأسف بيشتري را براي من به وجود آورد كه لازم ديدم چند نكته را از باب يادآوري ذكر نمايم.
در ابتدا عرض مي نمايم من به اين حساسيت بجا و به موقع اهل ادب، فرهنگ و رسانه افغانستان رشك مي برم و آن را ستايش مي نمايم چرا كه اين حساسيت را حق اهل ادب و فرهنگ دانسته و بايد اينطور باشد كه اگر بدينسان نبود اكنون هيچ كشوري در جهان صاحب فرهنگ و بزرگاني از اين دست نبود.
اما در ادامه اين نوشتارها ستم هايي ناخواسته بر تمدن و فرهنگ ايران رفت كه به آن توجه نشد حتي در نوشتارهاي افرادي كه هم اكنون در جمهوري اسلامي ايران حضور دارند نيز جملاتي بكار برده شد كه به دور از شان يك محقق و فرهنگ دوست بود (كه قطعا اين جملات از روي عمد نبوده و سهواً و صرفاً به سبب دفاع از فرهنگ و ادب افغانستان بوده است) اين سخنان و نوشتارها تا جايي پيش رفت كه موجبات رنجش خاطر برادران ايراني را فراهم نمود؛

برادران اهل فرهنگ و ادب افغانستان!
از شما عزيزان كه بحق از فرهنگ خود دفاع مي نماييد پرسشي دارم، آيا مولانا و بزرگاني همچون فردوسي، رودكي، حافظ، سعدي و... تنها يك شخص بوده كه بتوان به آنها تابعيت در مرزهاي جغرافيايي و سياسي امروزي اعطا نمود؛ بدين صورت كه هيچ فردي در اين جهان هستي حق نداشته باشد اين تابعيت جغرافيايي را سلب نموده و يا اينكه اين بزرگان حامل يك فرهنگ و يا خود به تنهايي يك فرهنگ مي باشند؟
با كمي تأمل مي توان دريافت كه مولانا و امثال او همگي حامل و يا به خودي خود يك فرهنگ هستند و بدينسان است كه تاكنون بسياري از فرهنگ دوستان در اقصي نقاط جهان با تأسي و الهام از اين بزرگان اقدام به سرودن شعر و يا نوشتن نثر نموده اند و همچنين آثار اين بزرگان را به زبانهاي مختلف دنيا ترجمه كرده اند.
مگر نه اين است كه سخن شيرين شاعر پارسي گوي، سعدي شيرين زبان بر بالاي درب سازمان ملل نقش بست كه بني آدم اعضاي يكديگرند ......
آيا اين مسئله موجب مباهات تمامي پارسي گويان در سراسر جهان و از جمله افغانستان نيست؟ پس بايد بنابر آنچه در ذهن و فكر ماست ايران به اينكار اعتراض نمايد!
تمامي اين مطالب ذكر شده نشانگر آن است كه مفاخر بزرگ فرهنگ و ادب فارسي به خودي خود يك فرهنگ بوده و متعلق به همه جهانيان مي باشند و نه يك منطقه جغرافيايي خاص.

عزيزان فرهنگ و ادب!
وطن عزيز ما ايران داراي فرهنگ و تمدني به قدمت هفت هزار سال مي باشد و هيچگاه نياز ندارد كه با نسبت دادن و يا مصادره شخصيتهاي ديگر فرهنگها به خود براي خودش تاريخ سازي نمايد (چنانكه هم اكنون اين موضوع ناپسند در تعدادي از مناطق جغرافياي جهان رخ داده است)
آنچه در اين نوشتارها در چند روز اخير از نظرها گذشت قلب هر دلسوخته فرهنگي ما را به درد آورد زيرا بعضي از اين نوشتارها تاريخ كهن ايران را مورد تعرض قرار داده بودند.
امروزه براي بدست آوردن تاريخ و جغرافياي سياسي يك منطقه و يا كشور لازم نيست رنج و مشقت سفر به اقصي نقاط جهان و حضور در كتابخانه هاي بزرگ را به جان خريد بلكه هر انسان محققي اين قدرت را داراست كه با نوشتن يك كلمه (مثلا نقشه، تاريخ و.... كشورش) در يكي از موتور جستجوهاي موجود در فضاي مجازي (اينترنت) تاريخ و تمدن آن منطقه و يا كشورش را به دست آورد.

گراميان!
هيچگاه به خود اجازه نمي دهم كه به اهل ادب و فرهنگ عرض نمايم با كمي تأمل و درنگ و با قرار دادن فرصتي كوتاه به اينترنت مراجعه و تاريخ دو كشور را جستجو نماييد كه اگر اين كار انجام شود به آساني به نقشه هاي جغرافيايي و اسناد تاريخ ايران از ۷۲۸ سال قبل از ميلاد حضرت مسيح (ع) دست پيدا خواهيد نمود و اين اسناد و مدارك مي تواند در خصوص تاريخ و تمدن ايران، گستره جغرافيايي، شخصيتهاي فرهنگي كه در اين بازه زماني تولد و وفات يافته اند قضاوت نمايند.
و كلام آخر اينكه زبان و ادبيات فارسي قدمتي به طول تاريخ دارد و دوستداران و عاشقان آن نيز به همين ميزان مي باشند نگذاريم اختلافات جزئي كه آن هم از سوي عده اي غرض ورز و دشمن اين تاريخ و فرهنگ كهن هدايت مي شود موجب گردد ديگران بزرگان فرهنگ و ادب ما را به نام خود تصاحب نموده تا شايد بتوانند براي خود تاريخي ساخته و ما را از پرداختن به اصل خودمان كه همان حوزه تمدني بزرگ زبان و ادبيات فارسي است باز دارند.
حميدرضا شيرزاد كارشناس فرهنگي افغانستان- تهران
خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین