چکیده:صلح و جنگ، از موضوعات مهم جهان است. در واقع، بخشی از تلاشهای کشورها، سازمانها و نخبگان برای ایجاد صلح و از بین بردن منازعات بینالمللی، مربوط میشود.
در شرایط فعلی که تروریسم بینالمللی بیش از پیش قوت یافته است، صلح از آرزوهای مهم جهانیان به شمار میآید. اما این پدیده برای مردم افغانستان، به دلیل بی ثباتیهای سیاسی و اجتماعی که از گذشتهها جریان داشته است، از دست نیافتیترین آرزوها به شمار میرود. مردم ما، بیش از همه چیز، تشنهی صلح و آرامش اجتماعی اند.
با این حال، همه انسانهایی که به خیر عمومی می اندیشند، در تلاش تحکیم پایههای صلح و تفاهم در کشورند و خبرنگاران نیز به عنوان بخش مسئولی از جامعه، از این امر مستثنی نیستند.
در این نوشتار، به نقش روزنامهنگاران در روند صلح پروری و خشونتستیزی در کشور میپردازیم. و به این پرسش پاسخ ارائه می کنیم که چگونه یک خبرنگار میتواند بهجای جنگ، ترور و خشونت؛ صلح، تفاهم و همدلی را برجسته کند. همچنین تلاش میشود تا نقش خبرنگار در عرصه کاهش زمینههای اجتماعی و فرهنگی جنگ و خشونت به بررسی گرفته شود.
روزنامهنگاری صلح :گزارشگری صلح، شکل جدیدی از روزنامهنگاری است که فرهنگ تفاهم، همدلی و برابری را در جامعه فراهم نموده و خشونت، نابرابری و بیگانگی را دور میکند. در واقع، روزنامهنگاری صلح، نوعی خبرنگاری اکثریت خاموش و شریک ساختن طبقهی ضعیف جامعه در مسایل کلان و شنیدن نظریهها، دردها و آرزوهای آنان میباشد.
روزنامهنگاری صلح، نگاهی یکسان به نوع بشر دارد، زیرا معتقد است هرگونه نگاه تبعیضآمیز و نابرابر، و هرگونه سفید و سیاه کردن مقولهها، جنگ، خشونت و عدم تفاهم را تقویت میکند. گزارشگری صلح با تکیه بر گزارشهای عمقی که حقایق را به درستی منعکس میکنند، و نیز با هدف انسانی کردن دیدگاهها به سراغ منابع و رویدادهای دست اول می رود و به جای استفاده از نقل قولهای تکراری، در کانون رویداد حضور می یابد و به انعکاس همه ابعاد و جنبههای یک رویداد و نیز پیشینه، زمینه، علل و عوامل خشونت و درگیری، معرفی عناصر دخیل در آنها و راهکارهای رسیدن به تفاهم می پردازد.۱
این اصطلاح اولین بار به وسیلهی یوهان گالتونگ محقق آمریکایی و همکارانش مطرح شد. گالتونگ «برجسته سازی صلح» را به عنوان جایگزین «برجسته سازی جنگ» به کار برد. از دیدگاه گالتونگ، روزنامه نگاری جنگ همواره تمایل دارد بر خشونت به عنوان مبنای درگیریها تاکید کند. روزنامهنگاری جنگ انسانها را به خوب و بد تقسیم می کند و در ارزیابی نهایی، همیشه یک طرف برنده و یک طرف بازنده وجود دارد.
از سویی منابع اکثر خبرها، گزارشها و مطالب مطبوعات و رسانهها، افراد صاحب اقتدارند. نگاه محض به چنین افراد در مطالب رسانهای یک طرفه، تکروانه و جدی محسوب میشود، چه بسا اینکه در برخی موارد به دلیل سهم آنان در قدرت، خشونت و ستیز نیز به میان می آید. اما خبرنگاری صلح، در کنار آنان، سهمی هم به شهروندان و گروههای به اصطلاح یخنآبی ها میدهد.
این موضوع باعث میشود که حرف دل مردم و خواستهای انبوهی از انسانها؛ به خصوص آنان که از دایرهی حکومت، قدرت و مبارزات سیاسی دورند، شنیده شود. این موضوع از یک طرف امتیاز، و از سویی هم نوعی دفاع از ارزشهای انسانی و توجه به اکثریت خاموش جامعه است.
ضرورت روزنامه نگاری صلح در کشور:رسانهها در برجستهسازی و عمومیت بخشیدن مولفههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نقش به سزایی دارند. اغلب مردم، گفتمان غالب در رسانهها را بدون بررسی و توجه به پیشینهی آن باور میکنند. به همین دلیل، یکی از تاثیرگذاریها و نقشهای رسانهها، برجستهسازی گفته شده است.
پژوهشهای رسانهای نشانگر آن است که هر موضوعی که به وسیلهی رسانهها، برجسته شود، عملاً به مشغله فکری مخاطبان هم تبدیل می شود و در نتیجه اذهان عمومی را متوجه خود میکند.
بررسیها نشان داده که وقتی از مردم درباره ده رویداد مهم سال، پرسش شده آنها از رویدادهایی نام برده اند که توسط مطبوعات یا سایر رسانهها بزرگنمایی و برجسته شده اند. به این ترتیب، نظریه برجستهسازی، قائل به آن است که رسانهها با برجسته سازی موضوعها و رویدادهای مورد علاقه و نظر خود، قادرند به مخاطبان بگویند «درباره چه» فکر کنند... ۲
با این وصف، مطبوعات به شمول رسانههای دیداری با تاثیرگذاری که بر مخاطب دارند، گفتمان اصلی را طرح، تحلیل و به خورد افکار عمومی دهند؛ امکان دارد این گفتمان صلح و یا جنگ باشد.
در واقع، در جهان که اغلب موارد رسانهای شده است، رسانهها در کاهش و یا تولید جنگ و صلح، تقویت و برقراری دموکراسی و عدالت نقش برازندهای دارند.
اما از آنجا که دنیای انسانی امروز، هر نوع ستیز به هر قیمتی را مردود میشمارد، ایجاد صلح و برقراری امنیت اجتماعی، از موازین و موضوعات جدی و مورد نیاز مطبوعات و رسانهها به شمار میرود.
از سویی هم، صلح یک نیاز جدی همگانی برای زندگی بدون دردسر برای همه جهانیان است. اما مردم افغانستان، به دلیل تجربهی سالها تلخی، فقر و ناکامی؛ به این پدیده، نیاز بیش از پیش دارند.
و نکتهی مهم اینکه تا زمانی که استبداد و خشونت از افکار جامعه ریشهکن نشود، هیچگاهی در عمل به صلح دست نمییابیم. و یکی از راههای از بین بردن ریشههای فکری خشونت، تغییر در نوع روزنامهنگاری و پیشبرد شکل جدیدی از خبرنگاری است که بتواند ضامن صلح و دموکراسی باشد.
نقش خبرنگاران در تحکیم صلح:صلح، قبل از آنکه در جامعه ایجاد شود؛ بایست زمینههای آنرا در افکار ایجاد کرد. کسانی نمیجنگند، خشونت نمیکنند، نمیکشند و در نهایت منفی نمیبافند که فکر و نگاه مثبت دارند.
در واقع، آنهای بیشتر به ثبات اجتماعی آسیب میرسانند که اندیشهی صلحستیزانهای دارند.
اما در مقابل، پیام رسانهها به لحاظ تنوع، تکرار، فکری و تبلیغی بودن، بر اندیشهی مخاطب بی تاثیر نیست.
برخی عقیده دارند که وسایل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که میتوانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند و جامعهی جدید از این وسایل چنان تاثیر ژرف بر میگیرد که ماهیتش تابعی از آن میشود. ۳
از طرفی هم، بسیاری از دانشمندان عرصهی ارتباطات، روزنامهنگاری را نه تنها یک حرفه، بلکه یک رسالت اجتماعی و انسانی نیز میدانند. به باور این اندیشمندان، خبرنگاران در کنار اینکه به تهیه و نشر گزارشها می پردازند، به چگونگی نقش، تاثیر و کارکرد فعالیتهای حرفهای شان باید توجه و اهمیت قائل شوند.
سازمان علمی تربیتی و آموزشی سازمان ملل متحد (یونسکو) در گزارش معروف «مک براید» تایید میکند که:
روزنامهنگاران به سبب ماهیت کارشان در جهت شکل دادن اندیشهها و عقاید، در موضعی به ویژه نیرومند قرار دارند و از نظر بسیاری از مردم، روزنامهنگاری تنها یک حرفه نیست؛ بلکه یک رسالت است. ۴
با این وصف، اگر گفتگو را منطق انسانی و جنگ را ناروا بدانیم، توجه به ارزشهای فرهنگی، رشد و تقویت عدالت اجتماعی و تحکیم ستونهای تسامح، به جای خشونت و تفرقه، از رسالتهای یک خبرنگار به حساب می آید.
اما برای تقویت این راهکار، باید دست به اقدامات عملی زد. چرا که روزنامهنگاری، رسالتی است که یک انسانِ خیرخواه، تلاشگر، حافظ منافع مردم و پرسشگر در بطن جامعه میرود و دردها، آلام، نگرانیها و آرزوهای جامعه را به چشم سر میبیند و به دیگران بازگو میکند.
الف) زبان مطبوعات: یکی از راهکارهای عملی، توجه به ادبیات روزنامهنگاری در کشور ما است. چون بخش اعظم تاثیرگذاری پیامهای رسانهای به زبان و چگونگی بیان آن تعلق میگیرد.
زبان مطبوعات باید، ساده، معیاری، مخاطب پسند و نرم باشد. این زبان باید صلح را به جای جنگ، تفاهم را به جای تفرقه، بردباری و شکیبایی را به جای نفرت و تنوع را به جای بیگانههراسی بنشاند.
زبان معیار گونهای معتبر از هر زبان است که بیشتر گویندگان تحصیل کرده، در مراکز فرهنگی و سیاسی هر کشور به کار می برند. گونهی معیار ورای گونههای منطقهآی و اجتماعی هر زبان است و غالباٌ در حکم زبان رسمی در آموزش و رسانههای گروهی و نوشتار و دیگر موقعیتهای مشابه استفاده میشود.
زبان معیار ثبات دارد، انعطاف پذیر است و توان آفرینش اصطلاحات جدید را دارد. همچنین زبان معیار باعث وحدت گویش وران آن و موجب تفکیک زبانهای مجاور میشود. این زبان برای گویندگان خود اعتبار ایجاد میکند و نقش مرجعیت را دارد.۵
اصحاب رسانهای کشور ما باید به پیامدهای پیامهای که از طریق رسانهها نشر میکنند، آگاه باشند. عدم آگاهی از چهگونگی تاثیرگذاری فرآوردههای رسانهای، میتواند خطرناک باشد. متاسفانه در برخی موارد عدهای از اهالی مطبوعات و رسانههای این جغرافیا، با لحن خشن، تند و آمرانه به تهیه گزارشها، خبرها و مقالهها میپردازند. این لحن به نحو زیرکانهای بر روند خشونت در درازمدت میافزاید.
در واقع، بسیاری مخاطبان، به خصوص در کشورهای که آمار بیسوادی در آن بلند است، بیشتر تحت تاثیر رسانهها از جنبههای مختلف قرار میگیرند؛ آنان حتی از چگونگی طرز پوشش لباس، برخورد و صحبت خبرنگاران متاثر میشوند و در برخی مواقع از آن تقلید میکنند.
مردم همواره در حال سخن گفتن هستند، حتی وقتی کاملاً ساکت اند. آرایش مو، عینک، لباس، حالات چهره، وضع قرار گرفتن بدن و حالت سر و دست و بسیاری چیزهای دیگر مربوط به ما، مرتباً در حال سخن گفتن و برقراری ارتباط اند...۶
چون زبان ژست، تاثیر عمیقی بر کارکردها و رفتارهای مخاطب دارد، انتظار میرود که خبرنگاران و کارگزاران رسانهها، به خصوص تلویزیونها در این عرصه توجه بیشتری به خرج دهند.
ب) ارزش خبری صلح: توجه بیشتر به ابعاد منفی، پیامدهای ناگوار و برجسته کردن نکات ضعف قضایای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از چالشهای دیگر رسانههای کشور ما به حساب میآید. هرچند انتقاد، توجه به ضعفها و گرفتن از یقهی مسوولان از اصول کار خبرنگاری به حساب میآید، اما ارایه راهحل، گذر از ناملایمات و ناگوارایها و رسیدن به دورنمای روشن، نیز از مسوولیت یک خبرنگار حرفهای به حساب میآید.
متاسفانه تاثیر رسانههای غربی و رسم ناخوشایندی باعث شده است که خبرهای بد و اتفاقات جدی و وحشتآور در صدر برنامههای رسانهای قرار گیرند، اما از صلح، روشنگرایی و رخدادهای پرشکوه کمتر خبری باشد. و اسفبارتر از آن، تاکید منفی گرایانه با زبان و ادبیات تند، خشن و داغ به ناگواری این رویدادها بیشتر میافزاید.
اما برخی از نظریهپردازان معتقداند که «چشم ها را باید شست». آنان برای گریز از چنین حالت، صلح را به عنوان یکی از ارزشهای خبری مطرح و از آن پشتیبانی میکنند.
محمد مهدی فرقانی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در این باره می نویسد:
بازنگری در فهرست ارزشهای خبری، فرایند دروازهبانی و سنت برجسته سازی رسانهها به منظور تبدیل مقوله صلح به یک ارزش خبری قابل عبور از دروازه، در فرایند شکلگیری روزنامهنگاری صلح، اجتناب ناپذیر است. در بعد دروازه بانی نیز مطالب مربوط به صلح به دلیل فقدان ارزش خبری کشمکش، غالباً پشت دروازههای خبری متوقف میمانند مگر آنکه موضوع صلح در کنار رویدادهای مربوط به جنگ و درگیری مطرح شود. درواقع «ارزش صلح» را به این دلیل میتوان به ارزشهای خبری موجود افزود که گزارشگری صلح در پی شناسایی و کشف همه عوامل درگیری و خشونت و خارج کردن آنها از دستور کار رسانهای و باز کردن فضا بری گفتگو دربارهی صلح است. ۷
ج) توجه به طبقات پایین جامعه: روزنامه نگاری صلح، نوع گزارش و بیان خواستهای شهروندان عادی کشور و سهیم ساختن آنان در مسایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در واقع تودهها، نه توان جنگ و مبارزه دارند و نه برای ایجاد خشونت طرح ریزی میکنند؛ این قدرتمندان اند که با اعمال سیاستهای تفرقهافگنانه و گاهاً جنگ ستیزانه، زمینههای دوام شان را فراهم میکنند. و اگر مبارزاتی هم از سوی تودهها در طول تاریخ صورت گرفته، ریشه در آزادیخواهی، برابری و صلح طلبی داشته است.
از این منظر میتوان گفت، سهیم ساختن مردم عادی و شنیدن حرفهای آنان، نوعی از دادخواهی و صلح طلبی نیز هست. بنابراین از مسوولیتهای خبرنگار صلح پرور این است که در جریان تهیه گزارشها، در کنار اینکه برای قدرتمندان زمینهسازی میکند، حرف مردم که محور واقعی رویدادهای را تشکیل داده اندرا نیز به نشر بسپارد. این کار آغاز گفت و گو، تفاهم و رویارویی قدرت حاکمه و مردم را نیز فراهم میکند و گفت و گو یکی از ارکان اساسی صلح، در جامعهی مردمسالار است.
از سویی هم، گفت و گو با مردم، ریشههای اصلی خشونت، درگیریها و فجایع را با رویکرد دادخواهانه، عدالتطلبانه و صلح گرایانه بازکاوی می کند، در غیر آن، محض گوش دادن به حاکمان، مسیر دادخواهی و صلحپروری را به انحراف میکشاند؛ چرا که قدرتمندان کمتر تحمل از دست دادن قدرت را دارند.
نتیجه گیری: از آنجایی که صلح، یکی از آرزوهای مردم جهان، به خصوص کشورهای توسعه نیافتهی چون افغانستان هست؛ توجه به این مولفهی مهم، یکی از رسالتهای انسانی و حرفهای روزنامهنگاران به شمار میآید.
خبرنگاران باید با دانش رسانهای و آگاهی از چالشها، نیازها و فرصتهای اجتماعی تلاش کنند تا از یک طرف مردم را آگاه و از سویی در عرصه صلح پروری قدم بگذارند؛ چرا که تا زمانی فرهنگ صلحستیزی ریشه کن نشود، دروازهی آرامش به شهروندان این کشور گشوده نخواهد شد.
استفاده از بان معیار، نرم و صلحپرور، به جای ادبیات تند و منفیگرایانه در کاهش خشونت و افزایش تسامح نقش به سزایی دارد. از سویی هم برجسته سازی صلح به جنگ جنگ و ترور یکی از نیازهای دیگر رسانه های افغانستانی در کنار اهمیتگذاری به ارزش خبری صلح می باشد.
سیدعبدالبصیر مصباح؛ استاد روزنامه نگاری دانشگاه بغلان
خبرگزاری جمهورمنابع:۱- فرقانی، مهدی. روزنامه نگاری ارتباطات و جامعه، تهران، انتشارات اطلاعات:ص ۲۳، ۱۳۹۳
۲- همان اثر، همان نویسنده، ص ۲۱
۳- اسماعیلی، محسن. تعامل دین و رسانه از دیدگاه حقوق. مجموعه مقالات: تعامل دین و ارتباطات. تهران، مرکز تحقیقات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ص ۱۷۵
۴- همان اثر، همان نویسنده ، ص ۱۸۰
۵- ذوالفقاری، دکتر حسن و دیگران. الگوهای غیر معیار در زبان مطبوعات، تهران، دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، ص ۴۴، ۱۳۸۵
۶- آسابرگر، آرتور. روشهای تحلیل رسانه ها، ترجمه پرویز جلالی. دفتر مطالعات و توسعه رسانهها، چاپ سوم، ص ۲۹، ۱۳۸۷
۷- فرقانی، مهدی. روزنامه نگاری ارتباطات و جامعه، تهران، انتشارات اطلاعات: ص ۲۲، ۱۲۹۳