نظری پیرامون وضعیت مسلمانان در برمه:
به اساس اندیشههای مدرنیته غربی و تفکر سازنده دین مبین اسلام در پیش از دوازده قرن، جان و مالِ انسانها محترم پنداشته شده و حراست از آن بر دوش حُکام و زمامداران می باشد؛ بحث قرآنی پیرامونِ خون و جان و ودیعات انسانی به گستردگی حول آن در آیین مقدس اسلام روی آن تمرکز و تاکید شده است اینکه نباید جان کسی را بی موجب گرفت، بلکه برای نگهداری از جان همکیش و همنوع خود جانبازانه بایست اقدام کرد و مسئله حیات و جان آدمیان در مباحث قرآن، بحث شدیداً اخلاقی و ارزشی است.
کشتار بیرحمانه ای که مدتهاست بر مسلمانان برمایی توسط بودائیان ددمنش مورد بدترین شیوه رفتار قرار میگیرند، شکنجه، سرکوب؛ تجاوز و قتل عام میشوند نه حقوق بشر غربی و مدرنیته برای نجات انسانهای تحت تعذیب و جبر در برمه کار میکنند و نه هم زمامدارانِ مسلمان به رسم هم آئینی پیام تقبیح کننده ای فرستادهاند و همه در سوراخهای خود مانند موش ترسو با کمال بیخودی و خودشیفتگی خسپیدهاند.
پر واضحست که حقوق بشر نام نهاد و جهانی، یک دسیسه ای بیش و یک سیاستِ استعماری و زبون کننده در کشورهایی مثل ما، ارزش و رنگ دیگری ندارد؛ خبرها حاکی از آنست که نه تنها قتل عام مسلمانان برمائی و اطفال آنان حتا گفته میشود که در کشوری مثل امریکا گروههای هراس افکن صلیبی وجود دارند که بر مساجد باشندههای مسلمان در امریکا هجوم می برند و با کشتار تعدادی از مسلمانان در آنجا دست به آتش سوزی مساجد میزنند و دولت امریکا کمترین اقدامی از کانالی به اسم حقوق بشر انجام نمی دهد و نه هم دیده میشود که پالیسیها و برنامههای این نهادِ استعماری برای نجات و حراست از جان و منافع انسانهاست، در حالیکه از مسئولیتهای حقوق بشر به شمار می آید تا برای حفظ جان و مال مردم و کودکان و زنان بی دریغ و بی تبعیض، از مجاری قانونی بطور جدی اقدام نماید اما دیده میشود که مسلمانان برمائی سالهاست که زیر بار شکنجه و برخوردهای ضد کرامت انسانی قرار میگیرند، حقوق بشر جزئیترین توجهی به آن نکرده است.
پس به نظر شما، کارآمدی و اهمیت حقوق بشر در کجاست ؟ آیا این نهاد محض تدافع و تامین منافع کشورهایی مثل امریکاست؟
بی تردید که اهمیت و کارآمدی پدیده ای به اسم حقوق بشر، فقط برای سرکوبِ مخالفان منافع امریکا در سراسر جهان است و سیاستهای نظم آفرین کشورها را با چنبر آن تهدید میکند و از سوی دیگر زمینهها و پیش زمینههای تطبیق برنامههای خود را در ابعاد گوناگونی فرهنگی و اجتماعی، با نگاه معطوف و ارزشگرایانه از حقوق بشر در میان عوام مساعد می سازد، تا فردا هرگونه دُهل زد ما برقصیم؛ اگر چنین نبود آیا در نهادی مانند حقوق بشر و ارزشها و مفاهیم انسانی آن چرا با این شدت و حدّت تعصب و تبعیض علیه یک قشر انسانی به نام مسلمان صورت میگیرد؟
آیا اطفال برمائی و مسلمان حق زندگی کردن به جرم مسلمان بودن ندارند ؟ آیا اطفال و زنان مسلمان برمائی در دشوارترین شرایط زندگی قرار دارند، به اسارت گرفته میشوند، تجاوز میشوند و... انسان نیستند؟
بدین پایه به صراحت گفته میتوانم، نهاد حقوق بشر و امثال آنها دسایسی بیش برای، تامین منافع امریکا و ترویج فرهنگ امریکا باوری و غربپرستی کارویژه دیگری ندارد.
قسمتِ بحث دیگر روی مسئولیتهای کشورهای ممالک اسلامی، بویژه عربستان و سایر کشورهای متمول و مترقی اسلامی می باشد، مملکت سعودی سالانه تنها از مدرکِ حجاج میلیاردها دالر عاید دارد؛ صرفنظر از آن که یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت در دنیاست که این کشور را به ثروتمندین کشور اسلامی در جهان مبدل کرده است و ۹۵ درصد صادرات این کشور را نفت تشکیل میدهد، همزمان یکتن از همپیمانان بزرگ امریکا در آسیاست اما تا اکنون در حصه ی امدادرسانی و دفاع از حقوق مسلمانان برمائی به عنوان قبله مسلمین کاری کوچکی نکرده است. برعکس مشغولِ، فتنه برانگیزی و تفرقه در میان کشورهای اسلامی است که نمونه بارز آن جنگ بر سر یمن و تحمیل حکومتِ غیر مردم پسند در آن کشور می باشد.
نباید از نظر انداخت که ایران نیز به عنوانِ یک کشور مسلمان تا اکنون دست یاری رسانی و اتخاذ تصامیم و مواضع سیاسی در قبال اوضاع رقتبار مسلمانان برمائی نزده است؛ در حالیکه خود را یکی از ممالک اسلامی میداند که برای حقوق انسانی مسلمانان در دنیا از هیچ نوع همکاری دریغ نورزیده است؛ اما حقایق پسین نشان می دهد که هیچ یکی از کشورهای اسلامی ثروتمند و سهمدار در سیاست های جهانی بجز ترکیه، دستِ تعاون و کمک به مردم مسلمان برمائی پیش نکرده است که این نشاندهندهء عدم یکپارچگی و وحدت نظر و اسلام اندیشی در میان کشور های اسلامیست و این کشورها، در خود اندیشی محض گرفتارند.
شفیق الله عطایی- ارسالی به خبرگزاری جمهور