تبر فاشیستی از شانه حقوق بشر- نامه ای به رئیس جمهور

دکتور محمدصالح مصلح

17 حوت 1393 ساعت 19:35

در دوره آقای کرزی هرچه انتحاری بود، خود را به قومیت های غیرپشتون می زد، از جنرال داود گرفته تا استاد ربانی، همه را به سلاخ خانه قومیت بردند و این قوم لب نگشود؛ هر روزه قومیت های دیگر در داخل افغانستان به تهدید مواجه هستند و بارها ترور و اختطاف شده اند که نمونه ی عینی آن اختطاف ۳۰ تن از برادران هزاره است...



نامه ای به رئیس جمهور


رئیس صاحب جمهورِ جمهوری اسلامی افغانستان محمداشرف غنی
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
امابعد
با آرزوی توفیق و سلامتی جنابعالی در عرصه های خدمتگذاری به کشور و ملت افغانستان.

جناب رئیس!
چندی است حلقه های مشخص و معین، باعلَم کردن پیراهن یوسف، گرگ تاریخ را به سراغ فرزندان نیک این میهن، درحال فرستادن هستند.
هنوز شترِ نامهربانه ی قُوای «آیساف» التیام نیافته بود که چماق حقوق بشر بر سُرین آزادی نواخته شد، دیروز «آیساف» استاد عطامحمد نور را درلیست افراد مورد ترور خویش قرار دارد و امروز گزارشگرحقوق بشر برعلیه فرزند صادق این میهن نوشت....
ما هم می دانیم و شما هم نیک می دانید که دسیسه ای پشت صحنه است، استادعطامحمد نور در تناسب نزدیکترین مشاوران و دوستان تان در اداره امور، نه دزد است و نه جنایتکار، نه مجرم جنگی است و نه ناقض حقوق بشر، اگر قرار باشد غربال را اینچنین به صدا درآورند و با بدنام ساختن بزرگان قومیت های دیگر، آب را به آسیاب قومیت بریزند، و بار دیگر با مُهرنمودن قرآن زبان حق را به چوبه دار بیاویزند، این را بدانند که کور خوانده اند و سوراخ دعا گم کرده اند.
ترور و اختطاف و راهگیری، سکه ی رایج این خاک شده است، تلاش می شود تا از راه زور حکومت یک قوم، بر دیگران تحمیل شود، تاکنون این روش و این راه نتیجه مثبتی نداشته است و نخواهد داشت، بهترین فرصت برای فاشیست ها دوره طالبانی بود که بازهم طالبان با همان قساوت خویش، نتوانستند به بقای خود مهرصحه و مقبولیت بگذارند، نه درگذشته و نه حال، هیچ قومیتی بردیگری نمی تواند غلبه حاصل کند، راه حل افغانستان احترام به قومیت های مختلف و حفظ تاریخ و میراثداران تاریخی آن است.
در دوره آقای کرزی هرچه انتحاری بود، خود را به قومیت های غیرپشتون می زد، از جنرال داود گرفته تا استاد ربانی، همه را به سلاخ خانه قومیت بردند و این قوم لب نگشود؛ هر روزه قومیت های دیگر در داخل افغانستان به تهدید مواجه هستند و بارها ترور و اختطاف شده اند که نمونه ی عینی آن اختطاف ۳۰ تن از برادران هزاره است...
کسانی را که بتوانند ترور جانی می کنند و کسانی را که نتوانند به ترور حیثیتی متوسل می شوند، از نظر من این قضیه کاملا به حقوق بشر برنمی گردد، بلکه پشت این چهره، همان تاراجگران قومیتی هستند که درتاریخ به حذف و نابودی دیگران عملا گام برمی داشتند ولی حالا باعناوین دیگری به حذف بزرگان اقوام دیگر دست می زنند، اگر این روند حذف نتیجه می داد، باید امروزه قومیت هزاره ریشه در تاریخ این کشور نمی داشت و یکی از معاونان جنابعالی نمی بود، حذف نه تنها نتیجه نمی دهد، بلکه عقده هارا بیشتر می سازد و عزم مبارزه قومیت هارا محکم تر و استوارتر نگه می دارد.
شما که تحصیلکرده ی غرب هستید و با اندیشه های بشری و انساندوستانه آن طرف به خوبی آشنائی دارید و تجربه کار در جامعه جهانی هم رنگ برترِ شما را بالابرده است، اقداماتی که تاکنون انجام داده اید، مردم نظارت می کنند تا شما با آن شعارهای پر تب وتاب، در چه وضعی قرار دارید... اگرجامعه ما بی سواد هست، قبول، اما احمق نیست و مردم درک می کنند، که چی کسی درحال انجام چه کاری است...؟؟؟
سیاست های تبعیض آمیز و تروریست پرور آقای کرزی، قومیت های دیگر را واداشت تا هرچه هست بر قومیت خویش بیاندیشند و برای خود رای دهند نه برای کسی که تیشه برریشه ی ایشان بزند... آقای کرزی با کلاهِ پوست خویش آمد و به قدرت رسید ولی به مرور زمان نشان داد که کارش جز تروریست پروری چیز دیگری نیست، و بعد از تمام شدن دوره ریاست جمهوری اش اعتراف به طالب بودن هم کرد.
در این کشور، سازهایی نواخته می شود، کسانی می آیند و می روند، تصمیم هایی گرفته می شود، شوراهایی دائر می گردد، اما کسی نمی داند که برای این ملت در این مرحله چه دوخته خواهد شد؟ سازمانهای مخفی و جاسوسی در این وادی به فعالیت می پردازند که جز صدمه زدن به منافع ملی و نا امن ساختنِ امنیت جانی و فکری جامعه، کار دیگری نمی کنند.
من نه رابطه ی قومی و خویشی و کاری به استادعطا محمد نور دارم و نه هم از باب تملق سخن می گویم، با هزار انتقادی که بر ایشان دارم، همان انتقادها را بر افرادی چون شما هم دارم، اما این انتقادها نه بخاطر تخریب، بلکه بخاطر بهبودی بیشتر و کمال بالاتر است، اگر از کسی انتقاد می شود به معنای این است که در جوهره و ذات او نیروی انسانی وجود دارد و منتقدین می خواهند این صفات ارزشی، پرورش یابد، از کسی که انتقاد نمی شود به معنای کمال او نیست، بلکه شاید از بس که بد است، نمیخواهند چیزی بگویند و به حالش رها می کنند...
جناب رئیس صاحب جمهور!
دسیسه ای در کار است، آن هم نه بخاطر کار خوبی، بلکه بخاطر بدنام ساختن فرزندی که ملتش از او راضی است، استاد عطامحمد نور توانسته است بلخ را به نمادی از امنیت، بهبودی و تلاش تبدیل کند، ساختارهای شهری و زیرساخت های بنیادی در تناسب درون افغانستان، در بلخ در حال رشد گرفتن است، حداقل به هیچ چیز دیگری فکر نکنید، به امنیت بلخ فکر کنید، امنیت بلخ درتناسب کابل صد برابر تامین است، و این امر ناشی از موجودیت و تلاش والی بلخ است. ما به یاد داریم سالهای ۷۴ به بعد را که ناموس این شهر در امن نبود و هر قومندانی با دیدن دختری طمع به وی می دوخت و هیچ مانعی هم نمی توانست او را منصرف بسازد، سالهای ۸۱ که چند حزب مزار را در دست داشتند، هر روزه ما گرفتار نزاع و جنگی بودیم، نه زندگی خوبی داشتیم و نه هم امنیت درخور توصیف، با آمدن والی بلخ معادله تغییر کرد، او نه تنها به تامین امنیت پرداخت بلکه به ساختارهای ظاهری و شهری نیز توجه کرد، بلخ از یک شهرِ درحال جنگ به یک شهر آباد و با ساختارهای تمدنی تبدیل شده است.... مگر این همه کار پاداش اش همین است که او درلیست افراد مورد ترور و یا ناقض حقوق بشر قرار گیرد؟
من شک ندارم که این داستان ناشی از نزاع های سیاسی و قومیتی است، موقف گیری های والی بلخ در دوره انتخابات و نقش او درشکل گیری حکومت وحدت ملی، تحت فشار گرفتن او بخاطر تذکره الکترونیکی و ده ها مسائل دیگری، باعث خشم تکه دارن قومی شده است، او نه تنها به عنوان یک رهبرجوان، بلکه مردی باپشتوانه ملی توانست تقلب گران را به ستوه درآورد وچهره ها شان را منفور تاریخ بسازد، تقلبی که درجهان بی پیشینه بود و خیانتی که قومگرایان در روز روشن مرتکب آن شدند... حالا نوبت بازپس دادن این خدمات است، والی بلخ را بدنام می سازند تا دیگرغرفه های تقلب وخیانت شان را کسی مستند سازی نکند، تالار قومیت رنگین از فاشیست گرایان شود، قومی همیشه برگرده ی دیگران سوار شوند و هرچه خواستند انجام دهند...
ازقبل این طراحی برسر زبان ها بود که تیم تقلب کار، درتلاش است، ازگروه رقیب عطامحمد نور و حاجی محمدمحقق را حذف کند، چه این دو شخص پنبه ای شده بر تبر قوم گرایان، جرئت و جسارت این دو مرد، فاشیست ها را خشمگین ساخته است، و حالا این گزارشها و دسیسه ها نشان می دهد که ایشان درحال اقدام هستند...
این را بدانید که دیگران نخوابیده اند و فرزندان قومیت های دیگر هم انسان اند، میخواهند در یک زندگی مسالمت آمیز با قومیت های دیگر زندگی کنند، اما اگر کار به جایی برسد که زندگی برما حرام شود، آنگاه زندگی کردن بردیگران هم حرام خواهد شد، ما تاکنون قربانی قابل ملاحظه ای داده ایم، جام های زهر را بخاطر تقلب انتخاباتی چندین بار به سرکشیده ایم، آنقدر زهر نوشیده ایم که دیگر سلول های ما هم سمی شده اند، اگر این بار جام دیگری بنوشیم بدانید که سمِ درونی ما منفجر خواهد شد و باخودش افراد زیادی را خواهد بلعید واین فاجعه تنها منجر به نابودی یک طبقه تمام نخواهد شد.
اگرواقعا حقوق بشری هست، اگر واقعا بخاطر بشردوستی این کار را می کنند، در اداره امور شما جنایتکاران بیشتری هستند تا مورد محاکمه قرار بگیرند و قومیت های دیگر هم با دیدن این صحنه بپذیرند که همه به طرف محاکمه بروند «تا سیه روی شود، هر که در او غش باشد» چرا غیر از مردان قبیله کلکانی، کسان دیگری متهم نمی شوند؟
فکر نکنید که دیگران نمی دانند، همه می دانند و همه هم هشیار شده اند، ما دیگرآماده نیستیم قربانی این توطئه باشیم، بگذارید دیگران هم به این محاکمه ی ناخوانده آزموده شوند تا بدانیم که انصافی درکار است.
در دستگاه حقوق بشر کسانی به این گزارش می پردازند که آئین شان استوار بر سوره ی فاشیستی، سوگندشان تفسیر قومیت و آرزوی شان شکستن چماق آزادی است، حقوق بشری درکار نیست، اگرحقوق بشر است، جنایتکاران «ارگ» را باید به محاکمه بکشاند، کسانی که ثروت کابلبانک را به یغما بردند و امروزه در اداره امور شما از نزدیکترین ها هستند، اگرحقوق بشری هست، کسانی که در وزیرمحمد اکبرخان زندگی می کنند و هنوز هم به کشتن و جنابت می پردازند، آنهارا به محاکمه بکشاند.... به باور ما حقوق بشری نیست، حقوق بشر عنوانی است برای حذف رهبران قومیت های دیگر، میخواهند در سکوت کامل این بار هم حبیب الله خان کلکانی به چوبه دار برود...
اگر روال اینگونه باشد و جناب شما هم سکوت کنید و تسبیح بگویید، بدانید که افغانستان به سوی آبادی نمی رود، این به معنای متلاشی شدن کشور و زهرآگین ساختن فضای موجود برای قومیت هاست، من از جناب شما این درخواست را دارم که با درایت کامل وارد شوید و به تقبیح این گذارش بپردازید، تا شعله ی افروخته سرد شود وآرامش دوباره به سکوی امنیت برگردد.
من مخالف محاکمه نیستم، اما محاکمه ای که جز از یک قوم، دیگران در مصونیت قرار بگیرند، برای هیچ کسی قابل قبول نیست، این نه تنها محاکمه نیست، بلکه حذف هویت یک قومیت است، من با حذف هویت هرقومی که باشد مخالفم، چه پشتون وچه تاجک وچه هزاره وازبک، هرکسی که باشد.
استادعطا محمد نور، حالا یک فرد نیست، بلکه او هویت یک قوم شده است، او در دو دور انتخابات گذشته توانست، اردوگاه تقلب کاران را به شکست مواجه سازد ودست فاشیست های قومی را روی کند، حالا تبر برداشتن برعلیه این شخصیت ملی، به معنای دشمنی با هویت یک قوم است ومن ازاین کار برحذر می دارم...
وسهل انگاری به این کار را شبیه «وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً » می دانم.
اگرجناب رئیس جمهوری به این مساله توجه نکند و اقدام به فروکش کردنش ننماید، بداند که دامن این حادثه تنها به قوم تاجک منحصرنخواهد ماند، روزی دامن از ما بهتران را نیز خواهد گرفت و شعله های خشم، هستیِ همه را فروخواهد برد...
من ادای دین کردم، والسلام
خواجه داند هرچه آید درختام
ــــــــــــــــــــــــــــ
حافظ وظیفه ی تودعا گفتن است وبس
دربند این مباش که بشنید یا نشنید

وما علینا الاالبلاغ
دکتور محمدصالح مصلح
۱۶ حوت ۹۳


کد مطلب: 63100

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/63100/

جمهور
  https://www.jomhornews.com