جامعه مدنی در افغانستان یک پدیده جدید و نو میباشد. این پدیده را باید به مثابه یک پدیده واردشده در کشورمان تلقی کرد. در افغانستان دیدگاه شمارزیادی از مردم عام و حتی برخی از تحصیلکردگان این است که هر پدیده واردتی، مذموم و مخرب است، اما در واقعیت چنین نیست. البته این یک واقعیت است که برخی از پدیدههای وارداتی برای کشور مفید نیست، لیکن برخی پدیدهها را نیز میتوان سراغ کرد که در سالهای اخیر با واردشدن به سرزمین ما، اثرات خوبی داشتهاند، که یکی از آنها همین جامعه مدنی است.
جامعه مدنی
تعریف جامع و مطلق از جامعه مدنی کار چندان آسانی نیست. نمیتوان تعریفی از جامعه مدنی ارایه کرد که همهی ابعاد این مقوله را در بر گرفته باشد و به صورت مطلق مفهوم آن را تبیین سازد. از آنجاییکه مقوله جامعه مدنی از مفاهیم سیاسی و اجتماعی است؛ هر تعریفی که از آن ارایه میگردد، نسبی پنداشته میشود، نه مطلق. با توجه به پندار فوق، میتوان جامعه مدنی را حوزهای از روابط اجتماعی تعریف کرد که فارغ از دخالت قدرت سیاسی است و مجموعهای از نهادها، مؤسسات، انجمنها و تشکلهای خصوصی و مدنی را در بر میگیرد.
اصولاً مؤسسات و اعضای جامعه مدنی برای کسب قدرت سیاسی مبارزه نمیکنند. به گویهی دیگر، نهادهای جامعه مدنی نباید وارد بازیهای سیاسی شوند و برای کسب و یا حفظ قدرت سیاسی مبارزه کنند. نهادهای جامعه مدنی نهادهای سیاسی نیستند و مبارزه برای کسب قدرت سیاسی کار نهادهای مدنی نمیباشد. این نهادها سیاسی و در رأس آن احزاب سیاسی هستند که برای کسب قدرت سیاسی و یا حفظ آن مبارزه میکنند. به همین سبب است که احزاب سیاسی را نمیتوان جزو نهادهای مدنی و جامعه مدنی دانست. در حالیکه نهادهای مدنی نباید برای کسب قدرت سیاسی مبارزه کنند، اما باید برای دموکراتیکساختن قدرت سیاسی مبارزه نمایند. فلسفه وجودی جامعه مدنی این است که نگذارد قدرت سیاسی از دست مردم برود و دارندگان قدرت سیاسی برای تأمین منافع شخصی و گروهی خود حقوق و آزادیهای مردم را زیر پا نمایند. با این پندار، در واقع جامعه مدنی میان مردم و دولت وساطت میکند و به همین سبب است که فعالیت آزادی نهادهای جامعه مدنی از اصول دموکراسی پنداشته میشود.
از منظر تئوریک جامعه مدنی خود جزئی از دولت به معنی عام است، با این تفاوت که جامعه مدنی حوزه اجماع، ترغیب، مشروعیت و کار آموزشی میباشد اما دولت حوزه زور اجبار و سلطه است.
جامعه مدنی به مفهوم نظری و ذهنی دارای پیشینه و سابقهی زیادی است، به این معنی که در اندیشه سیاسی فلاسفه کلاسیک شرقی و غربی (یونانی) از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. اما جامعه مدنی به مفهوم عملی و عینی یکی از دستاوردهای مدرنیته میباشد. جامعه مدنی به صورت عملی و به شکل امروزی برای نخستین بار در قرنهای هیجدهم و نوزدهم در کشورهای اروپای غربی به وجود آمده است.
جایگاه جامعه مدنی در جامعه افغانستان
جایگاه جامعه مدنی در افغانستان هنوز هم تثبیت نشده است. نهادهای جامعه مدنی هنوز هم دارای نقش و جایگاه مشخصی در افغانستان نیستند. به عبارت دیگر ، در حال حاضر جامعه مدنی در افغانستان در حال شکلگیری و اثبات جایگاه خود میباشد. اما جامعه مدنی برای تثبیت جایگاه خود در کشور، راه دراز و دشواری در پیش دارد.
موانع زیادی بر سر راه تحقق و اثبات جامعه مدنی در افغانستان وجود دارد. در واقع جامعه مدنی در افغانستان دشمنان زیادی دارد. دشمنان جامعه مدنی دشمنان دموکراسی و توسعه افغانستان هستند. در کشوری مانند افغانستان بسیار دشوار است که ارزشهای دموکراتیک همچون جامعه مدنی به یک اصل مبدل گردد و نهادینه شود. جدیترین موانع و دشمنان جامعه مدنی در افغانستان، جنگ، تروریسم، افراطگرایی، قبیلهگرایی، بیسوادی، فقر، فرهنگ سیاسی محدود میباشد.
ذکر این نکته بسیار قابل اهمیت است که نهادهای جامعه مدنی افغانستان دارای نقصها و ضعفهای درونی زیادی میباشد که این نواقص نیز موجب ناکارآمدی جامعه مدنی میگردد. در افغانستان نهادهای جامعه مدنی خود جوش نمیباشد. این نهادها مستقل نمیباشند و از نظر فکری و مادی وابستگی شدید به کشورهای غربی دارد. از سوی دیگر، کار نهادهای جامعه مدنی اغلب روشمند و هماهنگ نیست. در موارد زیادی دیده شده است که نهادهای مدنی به طور مقطعی و پروژهای وارد عمل شده است و کارهای آنها نمادین و فقط تبلیغات برای خود آنها بوده است. در سیزده سال گذشته رشد نهادهای مدنی در کشور ما، رشد سماروقوار بوده است. این مسئله موجب از همگسیختگی نهادهای مزکور و پراکندهگی فعالان مدنی شده و از تأثیرگذاری آنها کاسته است. جامعه مدنی افغانستان فاقد رهبری و مدیریت واحد است. گاهی دیده میشود که برخی از افرادی که خود را فعال مدنی میخوانند، از نام نهادهای مدنی به نفع شخصی خود سئواستفاده میکنند و در واقع اهداف سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی را دنبال مینمایند.
جامعه مدنی در افغانستان کارآمدی چندانی ندارد. مسلم است که جامعه مدنی زمانی میتواند نهادینه شود که کارآمد گردد. برای تثبیت جایگاه جامعه مدنی درکشور باید کارها زیادی از سوی دولت و فعالان مدنی صورت گیرد. نخستین کار برای تثبیت جایگاه جامعه مدنی در افغانستان این است که باید مقوله جامعه مدنی شناخته و برای مردم شناختانده شود. به نظر میرسد که شناخت کافی از مقوله جامعه مدنی در میان مردم ما وجود ندارد. حتی عدهای از افرادی که خود را فعالان مدنی معرفی میکنند؛ وقتی که در رسانهها در خصوص جامعه مدنی سخن میگویند، بسیاری از سخنان آنان غیرعلمی و بیمبنای میباشد و این میرساند که آنان شناخت دقیقی از جامعه مدنی ندارند. فعالان مدنی در قدم اول باید سطح شناخت خود را از جامعه مدنی بالا ببرند و سپس از طریق رسانهها که امروزه در افغانستان از تأثیرگذاری زیادی برخوردار هستند، به مردم در خصوص مفهوم، کارکردها، کارویژهها، اهمیت و نقش جامعه مدنی در تحقق دموکراسی و توسعه در جامعه افغانستان اگاهی دهند. از سوی دیگر، نهادهای جامعه مدنی برای تثبیت جایگاه جامعه مدنی در کشور، باید ضعفها و نواقص درونی خود را بشناسند و با برنامهریزی، مدیریت و با گذشت زمان این نواقص را کاهش و در نهایت برطرف سازند.
احمد ارشاد خطیبی- استاد دانشگاه
Khatibi.ahmadarshd@gmail.com
ارسالی به خبرگزاری جمهور