از جمله نظرات مهم عبده درباره مسائل زنان، دیدگاه او درباره حجاب زن مسلماناست. او به برخی از نصوص شرعی برای تایید دیدگاه خود استناد میکند. او تصریح میکند که شریعت اسلام هرگز حجابی را که در زمان او در مصر و دیگر کشورهای اسلامی متداول بود تشریع نکرده و این عادت از ملتهای دیگر به مسلمانان به ارث رسیدهاست. به نظر او، اینکه زن مسلمان از فرق سر تا کف پای خود را بپوشاند مبنای شرعی ندارد بلکه از عادتهای مضرّیاست که به دین چسپیده و دین از آن به کلی بیزار است.
از جمله مهمترین فتواهای شیخ محمد عبده (۱۸۴۹-۱۹۰۵) در زمینه مسائل اجتماعی، فتواهایی است که دیدگاهش را در مورد مخالف بودنش با چندهمسری و شیوه مدیریت خانواده مسلمان و آموزش زنان بیان میکند. یکبار شیخ عبده به تاریخ ۸/۳/۱۸۸۱ مقالهای در روزنامه مصریِ «الوقائع المصریة» چاپ کرد و درجایی از آن درباره پدیده «چندهمسری» چنین نوشت: «شریعت محمدی برای مرد اجازه داده تا چهار زن را به حباله نکاح خود درآورد، در صورتی که به خوبی بداند که میتواند میان همسرانش عدالت را برقرار کند و اگر مطمئن نباشد که میتواند اجرای عدالت کند روا نیست که بالاتر از یک همسر اختیار کند.» سپس شیخ عبده آیات و احادیثی را ذکر میکند که نشان میدهند برقراری عدالت میان همسران، امری است ناممکن و همچنین پیامدهای ناگوار و نتایج اجتماعی زیانبار چندهمسری را بازگو میکند و سپستر مینویسد:« بر مردان لازماست که یکی از این دو گزینه را انتخاب کنند. گزینه نخست ایناست که فقط یک همسر برگزینند در حالتی که قادر به برقراری عدالت بین همسران خود نباشند (آنگونه که معمولاً در مردانی که چندهمسر هستند به مشاهده میرسد) چرا که کلام مجید صراحتاً میگوید: «اگر مطمئن نبودید که عدالت را اجرا میکنید پس فقط یک همسر بگیرید»، اما آن بخش از آیه که میگوید:«فانکحوا ماطاب لکم من النساء» مقید به بخش دیگر آیه است که میگوید:«فاِن خِفتُم». و گزینه دوم ایناست که پیش از اینکه اقدام به برگزیدن همسر دوم و سوم و چهارم بکنند باید نسبت به کارهایی که برآنها برای اجرای عدالت لازماست آگاهی و اطلاع پیدا کنند.»
در اینجا برداشت روشنبینانه شیخ عبده از آیات قرآنی و احکام اسلام در خصوص حقوق زنان به اوج خود میرسد چرا که ایشان بر این اعتقاد پای میفشارد که آنچه در آیه "فاِن خِفتُم" آمده فقط خواسته عادتی را که در سابق هم در میان مردم جاهلیت عرب بوده روا بشمارد اما آن را با عدالت مقید ساختهاست و این به معنای ترغیب مسلمانان به چندهمسری نیست که هیچ، بلکه به گونهای میخواهد مسلمانان را از این عادت متنفر هم بسازد.
شیخ محمد عبده فتوا میدهد که رواست عادت چندهمسری، باطل و ممنوع ساخته شود نظر به دلائل زیرین:
-چندهمسری در قرآن مشروط به عدالت شده و این شرط، هرگز تحقق نخواهد یافت.
-غالباً مردان در صورتی که چندهمسر برگزینند با همسران خود با بدی رفتار میکنند و حقوق آنها را در زمینه نفقه و فراهم کردن تسهیلات نادیده میگیرند. از همین رو، زمامدار مسلمان و قاضی شرع میتوانند با توجه به پیامدهای ناگوار آن، چندهمسری را ممنوع بسازند.
- در خانواده میان همسران متعدد و به تبع آن میان فرزندان آنها اختلاف و دشمنی پدید میآید که مصیبتهای فراوانی را برخانواده تحمیل میکند.
شیخ محمد عبده افزون بر صادر کردن چنین فتوایی که در وقتش فتوایی جسورانه در باب چندهمسری محسوب میشد، خواستار مساوات و برابری زن و مرد در حق داشتن طلاق شد. نیز او خواستار این شد که اجرای طلاق تحت ضوابطی قانونی و در محضر دادگاه و با طی مراحل قانونی صورت پذیرد تا بدین وسیله از هرج و مرج در اجرای طلاق جلوگیری صورت بگیرد و نیز جلو حقتلفیها گرفته شود. شیخ محمد عبده برای دفاع از دیدگاهش در باب قانونی شدن حق داشتن طلاق به صورت مساویانه برای زن و شوهر، به مثالهایی از فتواهای فقهای سلف اشارت میکند. برای نمونه، برپایه مذهب ابوحنیفه و مالک رواست که زن در هنگام اجرای عقد نکاح شرط بگذارد که میتواند هر وقتی که دلش خواست خود را طلاق بدهد.
عبده طرفدار اجرای سخت طلاقاست. او برای تایید دیدگاه خود به مستنداتی از میراث فقهی مسلمانان تمسک میجوید. برای مثال، در حاشیه ابن عابدین آمده: «اصل در طلاق، ممنوعیتاست، یعنی اینکه طلاق، ممنوعاست مگر اینکه ضرورتی ایجاب کند. اگر اجرای طلاق بدون موجب باشد مصداق بارز حماقت و سبکمغزی است و کفران نعمت الهیاست و موجب اذیت شدن زن و خانواده و فرزندان میشود.»
با اینهمه، شیخ عبده در هنگام طرح کردن این اجتهادها و فتواها بیشتر متوجه "مصلحت" و "مقاصد شریعت" بود، گویا میخواست بگوید که حرام ساختن حلال یا حلال ساختن حرام، جائز نیست، اما اشکالی ندارد "مباحات" برطبق مصلحت حرام شناخته شوند یا واجب قرار داده شوند. در همین راستا شیخ عبده طرفدار تحریم چندهمسری بود. بیگمان، این فتواها و دلائلی که شیخ محمد عبده برای توجیه این فتواها مطرح کرده برخلاف مسلّمات میراث فقهی مسلماناناست.
همچنین شیخ محمد عبده در نوشتههایش به آموزش زنان و تقویت نیروهای ذهنی آنها به منظور آماده ساختن آنها برای به دوش کشیدن بار مسؤولیت پرورش فرزندان و رعایت مصالح آنها فرامیخواند. در همه این موارد، شیخ عبده همیشه این قاعده مهم را به خاطر داشت که :« اسلام میان زن و مرد از حیث شخصیت و احساس و شعور و خرد تفاوتی قایل نیست. حالا که چنیناست پس ما باید تلاش کنیم برابری کامل میان دوجنس (زن و مرد) را محقق بسازیم و کاری نکنیم که به این برابری لطمه وارد کند.»
در زمینه آموزش زنان، شیخ محمد عبده با قوت تمام در برابر کسانی ایستاد که مخالف آموزش زنان استند و میخواهند آنها را جاهل و عقبمانده نگه دارند. به اعتقاد عبده، زن آموزش ندیده و بیسواد، فرزندان خود را تربیت نمیکند بلکه آنها را با ندانمکاریهایش به مصیبتهای عدیدهای گرفتار میسازد و امکانی برای رهایی از این ورطه هولناک نیست جز به اینکه مادر باسواد و آگاه شود و بتواند به خوبی از عهده تربیت پسران و دختران خود به صورت کامل بربیاید. حالا که ما در سده بیست و یکم قرار داریم مسأله «آموزش زنان» مسألهای پیش پاافتادهاست اما در پایان سده نوزدهم و آغاز سده بیستم ترسایی، موضوع «آموزش زنان» موضوعی جنجالبرانگیز در جامعههای اسلامی بوده و بحثها و جدلهای بزرگی را پدید میآوردهاست. موضعگیری شیخ عبده در مورد آموزش زنان بر این اساس استوار است که او تربیت را مهمترین عنصر در زمینه تکوین شخصیت یک انسان میدانست چرا که تربیت، صداقت و امانتداری را در وجود آدمیزاد میکارد و او را یاد میدهد که خود را و سپس بنی نوع خود را دوست داشته باشد. از همین جاست که میبینیم که شیخ عبده مسأله آموزش دختران را با دیدی انسانی مورد تحلیل و تجزیه قرار میدهد.
از جمله نظرات مهم عبده درباره مسائل زنان، دیدگاه او درباره حجاب زن مسلماناست. او به برخی از نصوص شرعی برای تایید دیدگاه خود استناد میکند. او تصریح میکند که شریعت اسلام هرگز حجابی را که در زمان او در مصر و دیگر کشورهای اسلامی متداول بود تشریع نکرده و این عادت از ملتهای دیگر به مسلمانان به ارث رسیدهاست. به نظر او، اینکه زن مسلمان از فرق سر تا کف پای خود را بپوشاند مبنای شرعی ندارد بلکه از عادتهای مضرّیاست که به دین چسپیده و دین از آن به کلی بیزار است.
رویکرد اصلاحطلبانه شیخ محمد عبده نسبت به مسائل زنان نمایانکننده این حقیقتاست که او مسلمات سنت دینی در عصر خود را با دیده انتقادی میدیده و هرگز آنها را دربست نمیپذیرفتهاست. همچنین رویکرد او نسبت به حقوق زنان در اسلام نشان میدهد که وی در پهلوی اینکه با میراث فقهی و فکری مسلمانان به خوبی آشنایی و اشراف داشته، تحولات فرهنگی و فکری به وجود آمده در غرب را نادیده نمیانگاشته و آن را در هنگام استنباط احکام شرعی جداً در نظر میگرفتهاست.
نویسنده: عقیل عیدان
برگرداننده به فارسی: مهران موحد