هیئتی از امریکایی ها که شامل کادرهای استخباراتی و دیپلماتیک می شوند، با رهنمایی زلمی خلیلزاد به کابل رسیدند و با امیرخان متقی، وزیر خارجه رژیم طالبان، روی طیفی از مسائل پیچیده و ضمائم استخباراتی، برای ساعتها گفتگو کردند. اگرچه، هنوز جزئیات این گفتگوها مشخص نیست، اما به هرصورتش، نمی تواند جدا از اجنداهای امنیتی و استخباراتی، تفسیر شود.
این دیدار به دلیلی جالب توجه است که برای نخستین بار رسانه ای می شود. در حالیکه، در گذشته تعاملات استخباراتی امریکا با این گروه با میانجی گری پاکستان، قطر و امارات انجام می شد. علی الظاهر، در این دیدار روی مسائل مختلفی بحث شده که در این نوشتار به تحلیلها روی جزئیات احتمالی آن، خواهیم پرداخت.
چیز قابل توجه، تمجید و تحسین آمریکا از طالبان در امر مبارزه با مواد مخدر است که جای تأمل دارد. گروهی که خود بانی و بسترساز کشت و قاچاق مواد مخدر در منطقه و اقصی نقاط دنیا است، چگونه در امر مبارزه با مواد مخدر، موفق بوده و تحسین امریکا را در این خصوص برانگیخته است؟ در ضمن، از آن جایی که طالبان از ناحیه قاچاق موادمخدر، به تامین بخشی از هزینه های حکومتداری شان می پردازند، یک نوع تناقض میان این ادعا و تحسین امریکا و صورت اصلی واقعه، دیده می شود.
به هرحال، طالبان که در پروژه بی ثبات سازی منطقه، جزو اصلی این راهبرد حساب می شوند، تا حال موفقیت هایی در هدایت این بازی خطرناک امنیتی، داشته اند. حمله به یک کنسرت در روسیه، حمله در ایران، مختل سازی برنامه های چین در پاکستان بواسطه تشدید حملات تروریستی و حمایت از گروه های تندرو افراطی در این کشور، ایجاد پناهگاه های امن برای این گروه ها، تقویت القاعده و ایجاد پایگاه برای آن در خاک افغانستان، تقویت گروه داعش خراسان در افغانستان، بسترسازی برای سایر گروههای تروریستی در افغانستان، بسترسازی آرام به ایجاد مزاحمت ها به چین، روسیه و ایران، مختل سازی برنامه های چین در آسیای مرکزی، قاچاق مواد مخدر و مسلح سازی تروریسم در سطح منطقه مبنی بر توزیع سلاح و تسلیحات بجامانده ی امریکایی برای آنها را میتوان موفقیت های طالبان در انجام این راهبرد بی ثبات سازی منطقه ای، تحلیل کرد.
به این لحاظ، طالبان برای امریکا، نورچشمی های قابل ارزش هستند و انجام چنین سفرهای مرموز و ناگهانی، با هدف هدایت بهتر قواعد بازی از جانب امریکا، محسوب می شوند. در عین زمان، از اینکه ترامپ بارها از ترک پایگاه نظامی بگرام، انتقاد کرده و تسخیر و کنترول دوبارۀ آن را جزو اولویت های رقابت با چین در منطقه، قلمداد کرده است، حفظ رژیم طالبان و استفاده از ظرفیت مخرب آن در جهت بی ثبات سازی منطقه، در اولویت اجندا های امنیتی، امریکا قرار دارد.
بناءاً سفر هیئت دیپلماتیک و استخباراتی امریکا به افغانستان وانجام مذاکرات جدی با این گروه، در واقع تلاشی است برای در کنترل گرفتن پایگاه بگرام، هشدار از نزدیکی با منطقه و رساندن پیام در مورد آیندۀ منطقه که نمی تواند برای طالبان، قابل اتکا باشد و این گروه باید پیشبین آینده ی این روابط باشد، از جمله موارد بحث شده در این گفتگوها، می باشند.
از سوی دیگر، از اینکه طالبان، سیاست تشدید سرکوب در داخل افغانستان را به مثابۀ سیاست دولتی، در پیش گرفته اند، بستر لازم را برای رشد و گسترش مراکز تروریستی در دستور کار قرار داده اند، باید پاداشهایی از جانب امریکا داشته باشند. در همین راستا است که ادامه کمکهای مشروط امریکا به این گروه در جهت حفظ رژیم طالبان را میتوان در چارچوب یک دیدگاهِ قابل بحث برای مختل سازی امنیت منطقه ای، از جانب امریکا دانست.
زیرا با سیاست های کنونی که طالبان در پیش گرفته اند؛ مانند دشمنی با علم دانش و طالبانیزه ساختن افغانستان, هیچ روزنه امیدی برای رهایی منطقه از شر تروریسم نیست. حتی اگر نظم امنیت منطقه ای در قالب پیمان شانگهای، هم اراده ای برای مقابله با این چالشهای امنیتی ناشی از افغانستان را داشته باشد، با دردسرهای بسیار بزرگی، مواجه خواهد شد. این کار در واقع اصل قاعده بازی توسط امریکا را به نمایش می گذارد. از این رو است که کار امریکا با سیاست های کنونی طالبانیزه ساختن افغانستان، به مراتب ساده تر و اثر بخش تر می شود.
همچنین، گمان می رود که دیدار هیئت امریکایی با طالبان، برای ارسال پیام هشدار آمیز درجهت دوری از چین و ایران و محدود ساختن تمام زمینه هایی است که برای برنامه های اقتصادی و امنیتی چین در افغانستان، می تواند به تقویت جایگاه این کشور، بینجامد. برعلاوه، ارسال پیام هشدار آمیز در مورد موجودیت اختلافاتی که منطقه در میان طالبان ایجاد کرده و از آن سود می برد، می تواند از دیگر محتوای این دیدار میان امریکایی ها و طالبان باشد. زیرا، امریکا از سیاست و وضعیت فعلی طالبان، به شدت ناراض بوده و این کشور با طالبان متفرق و پراکنده که آلت دستان منطقه باشد، کاری ندارد و آن را به نفع خود نمی بیند. بنابراین تلاش امریکایی ها برای رفع هرچه عاجل اختلافات میان طالبان است تا منطقه از این شکاف برای تعقیب منافع ضد امریکایی خود، زمینۀ بیشتری نداشته باشد.
در راستای همین تحلیل ها، هیئت امریکایی، برای هشداردهی و رایزنی در خصوص حل تنش های موجود طالبان با پاکستان که در صورت تداوم تمام برنامه های امنیتی آمریکا را در افغانستان مختل خواهد ساخت، وارد کابل شده است. زیرا وجود چالش ها در روابط میان بخشی از طالبان و پاکستان، باعث می شود تا ایران، روسیه و چین از این دسته های اختلافی، برای تعقیب اجنداهای امنیتی و ضد امریکایی خود، سود ببرند و آن را در جهت سبوتاژ راهبرد بی ثبات سازی منطقه توسط امریکا، استفاده کنند.
به هرصورت، سفر هیئت امریکایی به کابل تحت حاکمیت طالبان، رژیمی که اکثریت اعضای آن، در فهرست تحت تعقیب شورای امنیت و سازمان های اطلاعاتی غرب قرار دارند؛ نمی تواند خالی از انجام یک سلسله کارهایی باشد که تنها در محدوده بازی های اطلاعاتی و امنیتی امریکا، قابل تفسیرند.
برای امریکا، دیگر موجودیت و استقرار یک رژیم ارزشگرا، دموکراتیک، مشروع و پاسخگو برای جامعه جهانی، مطمح نظر نیست. بل امریکاییها در قالب تفسیری راهبرد بی ثبات سازی منطقه ای در تحکیم و تداوم این رژیم سرکوبگر، کمک کرده و تمام منابع مالی، امنیتی، ژئوپلیتیک و حمایت های سیاسی را برای حفظ آنها در قدرت، فراهم می کند.
بناءاً انجام این سفر، جز تعقیب اجندا های استخباراتی، امنیتی و در قالب راهبرد رقابت منطقه با فرامنطقه، نمی تواند پیام دیگری داشته باشد. با اطمینان کامل که خلیلزاد با کارنامه های سیاه اش که دستاورد بیست ساله نظام جمهوری را یک شبه به دهن تروریسم بین المللی داد، پیام خوشی برای ایجاد روزنه خوش برای مردم افغانستان، نخواهد داشت.
هیئت امریکایی در کابل هستند تا طالبان را متوجه اشتباهات شان ساخته و از نزدیکی بیش از حد با منطقه، هشدار دهند. امریکا می خواهد به منطقه پیام دهد که طالبان، صاحب دارند و بازی در جغرافیای افغانستان، با دشواری های مواجه خواهد بود.
عبدالناصر نورزاد-
خبرگزاری جمهور