۰

پاکستان و سرمایۀ استراتژیک حقانی ها

عبدالناصر نورزاد
چهارشنبه ۲۹ حوت ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۷
پاکستان و سرمایۀ استراتژیک حقانی ها

این تحلیل را مختص این مسئله  می سازم که چرا حقانی آن فردی نیست که ما تصور می کنیم؟ و اینکه تصور ات خوش بینانه شکل گرفته نسبت به وی ، چگونه تحلیل ها را در ورای حوادث اتفاقیه آینده در افغانستان، منحرف ساخته و در مسیر اشتباه قرار می دهد
خلیفه حقانی در بر آورد های پاکستان و برنامه های فرامنطقه، گزینۀ بی بدیلی است. حقانی ها از مدت زیادی در خدمت منافع پاکستان بوده اند و با برنامه های امریکا، همنوا حرکت کرده اند. این به این معنی نیست که سایر شاخه های طالبان، مستثنی از این قاعده هستند. نه؛ همه ی طالبان و سایر گروه های سیاسی و جهادی که در جریان بیش از چهار دهه در افغانستان به منصه حضور سیاسی رسیدند، در خدمت اهداف و منافع استعماری بوده اند.  پس به این حساب، هیچ استثنای وجود ندارد.

حقانی یک عامل برانداز و تخریب کننده در نظام طالبانی نیست تا حاکمیت هیبت الله را به سمت سقوط و فروپاشی، سوق دهد؛  بل برخلاف تصور عام، حقانی یک بدیل رهبری آماده برای مرحلۀ بعد از هیبت الله است. چون بلاخره، بازی با پرونده ی کد هیبت الله، مختومه می شود. بنا داشتن یک بدیل بالفعل، برای پروژه طالبان، ضرورت است. این موضوع، برخلاف برداشت های خوش بینانه ی ما است که تصور می کنیم، حقانی نظام هیبت الله را سقوط می دهد و خود  منحیث بدیلی همانند الجولانی به صحنه می آید. نخیر. حقانی بازمانده ی یک تفکر به شدت قوم گرایانه ای مملو از تعصب است و هیچ نیتی برای بر اندازی رژیم تک قومی طالبان ندارد. البته که اختلافات میان شاخه های اقوام پشتون همانند درانی ها و غلزی ها و تضاد های ذات البینی میان طالبان، یک مسئلۀ جدا است که جای بحث جداگانه دارد و بیشتر ناشی از تضاد منافع در عرصه تقسیم قدرت و ثروت می باشد.

واضح ترین تعریف ازحقانی این است که وی یک عامل مهم استخباراتی است.  وی اعتبار ویژه ی در نزد گردانندگان پروژه خونین در افغانستان دارد و در بند بازی های استخباراتی، بزرگ شده است. خانواده وی، برای سالیان متمادی در داربست بازی خونین و خطرناک استخباراتی، خوب درخشیده اند. حتی از زمان جهاد،  حکومت مجاهدین، مقاومت اول، حضور بیست ساله امریکا و حاکمیت دوم طالبان، حقانی ها در یک مهره چینی مشخص در دایره منافع امریکا از طریق پاکستان و کشور های عربی، فعالیت دارند.
 
برعلاوه، حقانی مجرای است برای حفظ نفوذ پاکستان و فضای مبتنی بر دست اندازی رقبای پاکستان به شمول هند، ایران و آسیای مرکزی در افغانستان. این عامل باعث می شود تا بازی با کارت حقانی ها، خیلی ها پخته و سنجیده شده، صورت گیرد.

باید اذعان شود که حقانی دیواری است میان اتحاد خطرناک پشتونی در دوطرف خط دیورند تا پاکستان را از تجزیه حتمی و مبتنی بر شرایط، نجات دهد. همچنان خط حایلی است میان اتحاد بلوچ ها که در ایران و افغانستان، قرار دارند و می توانند به عنوان خطری در آینده برای حاکمیت پاکستان، محسوب شوند.

حقانی سرمایه استراتژیک پاکستان برای نفوذ در افغانستان، حفظ توازن در بازی های بزرگ در محور افغانستان، بازی با کارت  داعش در این کشور، مقابله با مطالبات بلند پروازانه و دور از واقعیت  پشتون های درانی در امتداد تفکر ایجاد پشتونستان بزرگ است. همچنان، حقانی ها گاو شیری برای برنامه های تخریب کن اعراب در افغانستان مبنی بر سرمایه گذاری روی پروژه های افراط گرایانه و مجرای برای تجارت غیرقانونی اسلحه از افغانستان، مواد مخدر و پناه دادن به گروه های ضد امنیت در منطقه، حساب می شوند. این تاثیر گذاری حقانی ها، به شدت به تحکیم جایگاه این شبکه و رهبران آن، کمک کرده است.

به تعبیری، حقانی ها مانعی ای است در برابر هند، ایران و آسیای مرکزی که جز پاکستان؛ از دیگری نماینده گی نمی کند. حتی مرگ خلیل حقانی، وزیر مهاجرین طالبان، در نتیجه ارتباطات وسیع وی با چینی ها، اتفاق افتاد. اتفاقی که نزدیک بود، پروژه مختل سازی امنیت در امتداد مرز های چین و آسیای مرکزی را با موانع جدی ای، مواجه سازد. شایع است که وی اطلاعات مهم و قابل ارزش مبنی بر موقعیت، اردوگاه ها و تعداد فرماندهان و نفرات ایغور ها را به چینی ها در بدل پول می فروخت.
این کار در واقع، تصادم بسیار وحشتناکی بود میان منافع و اهداف پاکستان و فرامنطقه با منطقه. چنین انحرافی از تعهدات حقانی ها با پاکستان و فرامنطقه، در حکم خودکشی بود که خلیل حقانی، هزینۀ آن را پرداخت. به هرصورت، سراج الدین حقانی، به مراتب، هوشمندانه تر و در تحت مدیریت کامل پاکستان، عمل می کند.

حقانی در حکم یک سرمایه استراتیژیک در خدمت  منابع فرامنطقه وپاکستان است. پس به هیچ وجه، امکان ندارد که حرکت احمقانه ی را انجام دهد که قاعده بازی را تغییر دهد. یعنی پروژه حقانی ها که ممدی برای بستر سازی به داعش خراسان در افغانستان خواهد بود، به طور کامل و با دقت بیشتر، تحت مدیریت پاکستان است و پاکستان از موفقیت آن به حامیان این برنامه خطرناک امنیتی، اطمینان داده است. بنا سرمایه های استراتیژیکی همانند حقانی ها، هیچگاه خلاف قاعده بازی صاحبان خود عمل نمی کنند. بازی ساختگی برخورد و ایجاد تنش ها میان طالبان و پاکستان، به هیچ وجه، شامل حال حقانی ها، نمی شود. این مسئله به شکل بنیادی جدا است که در تحلیل های بعدی به آن، خواهم پرداخت.

عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

پربازدیدترین