با تضعیف نقش پولیسی امریکا، دنیا از چه نظم امنیتی پیروی خواهد کرد؟

20 حوت 1403 ساعت 17:12



در نوشتۀ "ترامپ؛ گرباچف امریکایی"، توضیح دادم که چگونه ترامپ با اقدامات غیر منتظره اش، امریکا را به مسیر فروپاشی و خلع صلاحیت در سیاست های جهانی همانند تجربه تلخ فروپاشی اتحادشوروی، سوق می دهد. از اینکه ترامپ با تفکر خاص و اقدامات عجیب و غریب اش، همه را اعم از دوستان و دشمنان امریکا شوکه کرده است، این عمل ترامپ باعث شده تا به تدریج، نظم بین المللی مبتنی بر "صلح امریکایی" و رژیم امنیتی ناشی از آن، که مبتنی بر رژیم همیاری و اتحاد استوار بود، به تدریج در مسیر دگرگونی و تحول ماهیتی وساختاری قرار گیرد. 

مسئله اساسی و بنیادی این است که اگر متحدان آمریکا نسبت به این کشور بی ‌اعتماد شوند و به این نتیجه برسند که دیگر امریکا حامی امنیتی شان نیست،  ممکن در سیاست های امنیتی و نظامی خود بازنگری کنند. این بازنگری نه تنها منجر به تغییر در ماهیت رژیم امنیتی بین المللی خواهد شد؛ بل باعث می شود تا ماهیت اتحاد های نظامی همانند ناتو که ستون فقرات محافظتی نظم "لیبرال امریکایی" در طول سالیان متمادی بعد از جنگ جهانی دوم بوده، تحول بنیادی را به تجربه گیرد.

در ضمن، باید بدانیم که رویکرد «اول آمریکای ترامپ» باعث می‌شود تا کشور های شرق آسیا، اروپا و سایر متحدان امریکا، هم سلاح هسته‌یی بسازند و برای محافظت از خودشان، هرکار ممکنی را انجام دهند. اگر دنیا با چنین ابهاماتی در نحوه حفظ اتحاد با امریکا پیش روند، با مسلح سازی کشور های که در یک نگرانی متداوم امنیتی نسبت به تمامیت ارضی و ماهیت وجودی شان، به سر می برند، به سمت یک دنیای هسته یی پیش خواهیم رفت. دنیایی که همه در آن مسلح اند و انارشیسم امنیتی، وجه بارز آن خواهد بود. این کار به دلیلی صورت می گیرد که امریکا دیگر نمی تواند و یا نمی خواهد نقش "پلیس جهان" را بازی کند.

بااین حساب، دنیای که امنیت اش را در ازای تضمین های امنیتی ارائه شده توسط امریکا به جهان به رهبری امریکا سپرده بود، حالا، مجبور است، به سمت تولید و مالکیت سلاح هسته یی، منحیث یک اصل بازدارنده و تضمینی برای بقایش، پیش رود. همان طوری که گفته شد رویکرد «اول آمریکا»ی ترامپ بر منافع اقتصادی آمریکا تأکید دارد و نقش سنتی این کشور به ‌عنوان «پلیس جهان» را تضعیف می‌کند. یعنی تغییر اولویت ها از امنیت و ثبات سیاسی به منافع اقتصادی. البته که در این تغییر امریکا، نقش اساسی را بازی می کند و دانسته جز این روند "امریکایی زدایی" می شود که به نوبه ی خود می تواند باعث تغییر نظم فعلی به جهانی پسا قطبی شود. جهانی که در آن، آمریکا دیگر ابر قدرت غالب نیست و نمی تواند تمهیدات و ارزش های سیاسی و فکری محض امریکایی را بواسطه توان نظامی و اقتصادی را در آن، دیکته کند.

به این ترتیب، متحدان آمریکا مجبور اند،  سیاست‌ های خود را درباره امنیت و درگیری‌های منطقه‌ای بازنگری کنند. این کار از روی ناچاری صورت می گیرد. چون همان طوریکه قبلا هم در تحلیل های نگارنده تذکر یافت، جهان در یک موج بی موازنه گی ایدیولوژیک  به سر می برد که یک طرف با گذار از لیبرال دموکراسی به تکنوفاشیسم و محافظه کاری افراطی، عبور کرده و طرف دیگر تنها مجهز با مفهوم دولت اقتدار گرا است. یک تناسب بسیار نا برابر که ممکن برای سالیان طولانی، جهان نتواند به یک نظم پسا قطبی، گذار مسالمت آمیز کند. معنای این حرف این است که دنیای فعلی، فاقد یک ایدیولوژی برای جنگیدن است.
 
برعلاوه، سیاست های مبهم و شوکه کنندۀ ترامپ در قبال متحدان سنتی امریکا، باعث شده تا کانون های امنیتی و دارای ظرفیت بلند درگیری همانند شرق آسیا که قبلا در ذیل رژیم حفاظتی امنیتی امریکا، قرار داشتند، به فکر استقلال بیشتر امنیتی شوند. حرکتی که نشان از انارشیسم در سطح نظام بین الملل دارد و هر کانون با مدنظرداشت اولویت های امنیتی و میزان تهدید ها، به سمت الگوی از امنیت، حرکت خواهد کرد. الگوی امنیتی ای که بازدارندگی هسته یی، فورمول قبول شده و ممکن در شالوده ی آن، حساب می شود. به طور مثال کوریای جنوبی، ژاپن و تایوان، به ناچار از این مدل برای ایجاد تضمین های امنیتی در برابر دشمنان شان، پیروی خواهند کرد. یعنی یک دنیای هسته یی که این بازی گران دارای توان هسته یی، در تلاش حفظ و بقای خودشان، دنیا را به سمت چالش های جدی امنیتی، خواهند کشاند. معضلی که ممکن در آینده هیچگونه رژیم توافقی امنیتی، توان مهار چالش های ناشی از موجودیت آن را، نخواهند داشت.

از طرف دیگر، ترامپ با ایجاد چنین فضای مبهم و نا مطمئن، فقدان اعتماد متحدان امریکا نسبت به حمایت امریکا از آن ها،  به سمت تحویل دهی مقر اقتدار امنیت جهانی امریکایی به محور شرق روان است. در حالیکه در مجموع محور شرق که شامل روسیه، چین، کوریای شمالی و ایران می شوند، در تضاد با دکتورین امنیتی امریکایی قرار دارند و در برابر آن، از هرنوع امکان ایجاد اصطکاک استفاده می برند، اما روسیه با آغاز درگیری هایش در اکراین و خلق نگرانی امنیتی برای اروپایی ها، عملا ایده تسلط رژیم امنیتی امریکایی را زیر سئوال برده است.

با مدنظرداشت وضعیت موجود و افزون طلبی های روسیه که بیشتر از نگرانی های امنیتی آن، نشئت می گیرد، دولت ترامپ در حال ارائه تفکر جدید امنیتی در جهان است که دیگر از نقش کلیدی و محوری امریکا در عرصه های اقتصادی، امنیتی و سیاسی، خبری نیست. این تحول به خودی خود، زمینه را برای جسارت بیشتر محور شرق برای تقسیم حاکمیت جهان در مرحله پسا گذار، فراهم می سازد. بدون آنکه تنشی خلق شود و یا کشمکشی میان قدرت های تحول طلب و محافظه کار، صورت بگیرد.  به هر حال،  درپس این نوع تفکر و عملکرد ترامپ، دلایلی احتمالی ای وجود دارد که زمینه را برای چنین فضای مساعد می سازد. دلایلی همچون عدم علاقمندی ترامپ به نقش محوری امریکا در پیمان نظامی ناتو، باج خواهی از متحدان امریکا، بیهوده دانستن نقش پولیسی امریکا برای جهان که امریکا به ناچار باید هزینه های را بپردازد، توسل به رویکرد انزوا گرایی در سیاست خارجی و امنیتی امریکا که عمدتا به منظور تجدید قوا، صورت می گیرد، اجتناب از تنش بیشتر با روسیه و تفهیم نقش جدید امریکا برای کاهش کانون های نزاع است، نقش اساسی دارند.

پس به این حساب، ترامپ با ایفای نقش جدیدش که منجر به کاهش مسئولیت های امنیتی امریکا در جهان می شود، در حال تضعیف ناتو و اروپا است و بیشتر به سمت مسیر خودیاری امنیتی، این پویایی امنیتی را هدایت می کند. در حالیکه این تفکر ترامپ باعث تقویت موقعیت محور شرق در بازی های بزرگ جهانی می شود، این محور با زیرکی تمام در حال بهره‌برداری از عقب گرد های اوست. اگر این مسیر ادامه یابد، به زودی شاهد ظهور الگو های جدیدی از امنیت مبنی بر خود یاری مبتنی بر بازدارندگی هسته یی خواهیم بود. دنیای پر آشوب، تا به دندان مسلح و غرق در آشوب ها و کانون های نزاع که به خودی خود مفهوم نظم و امنیت بین الملل را زیر سئوال می برد.

عبدالناصر نورزاد- خبرگزاری جمهور
 


کد مطلب: 180754

آدرس مطلب: https://www.jomhornews.com/fa/article/180754/

جمهور
  https://www.jomhornews.com