سرنوشت شیعیان افغانستان را جدی بگیریم
طالبان علیه مذهب شیعه آنچه بتوانند دریغ نمیکنند. از اِعمال قید و بست علیه شیعیان تا اهانت به مذهب شیعه و تا دعوت به ترک مذهب تشیّع و قبول ایدئولوژی طالبان و مذهب حنفی.
ما هیچ مشکلی با مذهب حنفی نداشتیم و نداریم، حنفیت افغانستان هم از طالبان دلِ خوش ندارند. اما مشکل آن است که طالبان، مذهب شیعه بعنوان یکی از بزرگترین مذاهب اسلامی را از دایره دین اسلام بیرون می دانند و صراحتا شیعیان را مشرک می خوانَند و آنها را بعضا به تغییر مذهب وادار می کنند.
شیعیان افغانستان از دو جهت در معرض خطر هستند. یکی سیاست های ضد شیعی طالبان است که بر کسی پوشیده نیست. این ضدیت ها بطور مستند عبارتند از:
حذف شیعیان از قدرت، منع از سیاست ورزی، حذف حقوق انسانی و شهروندی شیعیان، افزایش مهاجرت شیعیان تحت ستم طالبان، محاصره جغرافیایی شیعیان، تهی شدن جامعه شیعه از نخبگان و عناصر کارآمد، استخدام عالمان شیعه در استخبارات طالبان، مداومت حملات تروریستی علیه مراکز شیعی، حذف مناسک و مکاتب و مناسبت های مذهبی شیعیان، اِعمال محدودیت ها در عزاداری و مراسم مذهبی، حذف فقه شیعه از نصاب درسی مکاتب و دانشگاه، محدودیت بر فعالان و فعالیت شیعیان، تبدیل شدن شیعیان بعنوان رعیت بدون حقوق شهروندی و بسیار مسائل دیگر، در کنار افکار تکفیری بخش بزرگی از طالبان که معتقدند شیعیان گمراه و اهل بدعت اند، شیعیان مشرک هستند، شیعیان روافض هستند، خوردن نان شیعیان حرام است و بعد برخی از آنها شیعیان را به اسلام دعوت می کنند؛ نشان می دهد که طالبان، شیعه را نه بعنوان یکی از مذاهب حقه اسلامی بلکه بعنوان یک دین مستقلِ غیراسلامی و یا حداقل یک مذهب ضاله می دانند و این اهانت بزرگی به اسلام و شیعیان است. همه اینها یکی بُعد از مصائب شیعیان افغانستان تحت حاکمیت طالبان است.
بُعد دیگر، تحرکی است که اکنون در بیرون از افغانستان با محوریت طالبان جدید و بازیگران جدید در جریان است. هرچند هدف از این بازی، مستقیما شیعیان افغانستان نیستند اما شیعیان در نتیجه این بازی بیش ازآنچه هستند، لِه می شوند.
برخلافِ ملاهبت الله، سراج الدین و ملایعقوب و وثیق و ملابرادر همچون موم در دست امریکا عمل کرده اند و عمل می کنند. این ها بازیگران جدید هستند که برای شیعیان، فارسی زبان ها و حوزه مقاومت ضد طالبانی بسیار خطرناکتر از تیم هبت الله هستند.
ما هرچند در آینده شاهد تغییراتی در ساختار حاکمیت افغانستان خواهیم بود اما یقینا هر تغییری که بیاید، سیستم سیاسی و ساختار طالبانی، محفوظ خواهد ماند. آنانکه دل شان را به تغییرات ترامپی خوش می کنند، ساده دل هستند. هیچ گروهی به اندازه طالبان برای امریکا مفید و مطیع نیستند. امریکای ترامپ با روسیه سرِ جنگ ندارد که اگر می داشت به صلح اوکراین کمک نمی کرد. رقابت امریکا و چین نیز نبرد نظامی نیست، جنگ اقتصادی است که چاه خودش را دارد و راه خودش را می رود. امریکای ترامپ الان با هیچ کشوری جنگ ندارد غیر از ایران و تنها خطر واقعی که ایران را تهدید می کند هم طالبان است؛ همین طالبانی که تاکنون بارها جنگ مرزی علیه ایران کرده و میزبان مخالفان مسلح ایران هستند، همین طالبانی که اکنون در امارات و سعودی و ترکیه می چرخند و مخفیانه با عناصر مهم سازمان سیا می بینند. همین طالبانی که با الجولانی هم می بینند و برایش نیرو هم می فرستادند و میزبان رهبران تحریرالشام و القاعده در قصرِ گردیزِ سراج الدین بودند.
سعودی ها دقیقا بعداز تحولات سوریه و ملاقاتها با حقانی ها و طالبانِ امریکائیزه شده، سفارت شان را در کابل بعد از سه سال دوباره فعال کردند. بعد از همین سفرها و نشست های محرمانه بود که اماراتی ها سفرهای متواتری به افغانستان دارند و حتی عناصر اسرائیلی را تحت عنوان اتباع اماراتی با خود به افغانستان می آورند.
واکنشهای اخیر هبت الله علیه سراج الدین و ملابرادر و ملایعقوب که بی دلیل نیست. فقط برای حفظ قدرت قندهار نیست. صرفا جنگ درانی-غلجایی نیست. واقعیت این است که هبت الله از امریکائیزه شدن حلقه مهمی از طالبان، ناراحت و نگران است. و تنها طالبی که ایدئولوژی و فکر مکتبی و اعتقادی خود را به دالر امریکایی نفروخته فعلا همین هبت الله است. بقیه ستونهای طالبان قبلا خودشان را فروخته اند تا قدرت شان را محکم کنند. برای شیعیان اما، سگِ زرد، برادرِ شغال است.
حالا اینها به شیعیان افغانستان چه ربطی دارد؟
طالبان در ذات خود خطرناکند. دشمن شیعه و دشمن فرهنگ و دشمن زبان فارسی هستند. بازیگردانِ طالبان، مستقیما یا غیرمستقیم امریکاست. چشم تمام طالبان هم به سمت امریکاست. امریکا قبله سیاسی طالبان و ترامپ فعلا ملاامام طالبان است. طالبان با پول او خوشبخت می شوند و با خشم او از هم می پاشند. ترامپ، هم برای طالبان نقشه دارد و هم برای منطقه و ایران. سازمان سیا همان ابزارها و عواملی که در سوریه باعث سقوط بشار اسد و فلج شدن مقاومت ضد اسرائیلی شد را معطوف به افغانستان ساخته است. این به سادگی و به روشنی قابل دید و قابل فهم است. وقفه ای که ایجاد شده، حاصل پادشاهگردشی در امریکاست؛ تا تیم نو مستقر شود.
سرنوشتی که در انتظار علوی ها و شیعیان سوریه از ترس داعش و گروه الجولانی است در انتظار شیعیان افغانستان هم می تواند باشد. امریکا و سعودی بطور کاملا واضحی شیعیان و فارسیوانها را وابسته به ایران می دانند. اینکه ایران در این سه-چهارسال دوستان شان رها کرده اند برای شان مهم نیست. مهم اینست که می توانند طالبان را بعنوان مهمترین و کارآمدترین عنصر ضد ایرانی و ضد شیعی با کمترین هزینه به خدمت بگیرند. به خدمت بگیرند علیه ایران و تمام کسانی که به پای ایران ثبت شده اند. اینکه طالبان تاکنون شیعیان را نکشته اند دلیل بر پاک بودن و خوب بودن آنان نیست. جبهه النصره و تحریرالشام و الجولانی هم تاکنون حرم سیده زینب و بی بی رقیه (سلام الله علیهما) را خراب نکرده اند که محافظت هم می کنند دلیل بر خوب بودن شان نیست. هیچکس نمی تواند بگوید که آنها ضد شیعه نیستند. آینده شیعیان سوریه و علوی ها تحت زعامت داعش و جبهه النصره مشابهت زیادی با آینده شیعیان افغانستان تحت حاکمیت شبکه حقانی و داعش دارد. اعتقاد طالبان امریکایی راجع به شیعیان، همان اعتقاد شامیان راجع به شیعیان است. لذا مایی که چهارسال است شاهد تضعیف روزافزون شیعیان افغانستان هستیم باید کمی بیدار شویم که اگر همین روند تضعیف شدن شیعیان افغانستان ادامه یاید، ما شاهد حذف شدن ها، شاهد مهاجرت ها، شاهد غصب ها، شاهد خالی شدن مناطق شیعه نشین، و حتی شاهد کشتارها خواهیم بود.
طالبان را باید تحریرالشام دید. گرداننده آنها را نیز باید در قامت ترامپ دید. لذا شیعیان افغانستان، فارسی زبان های افغانستان، جامعه فرهنگی افغانستان و در کل، حوزه مقاومت ملی افغانستان نیاز به اجماع سراسری جهت ایمن ماندن از توطئه های بزرگ دارند.
بزرگترین خبط، بزرگتر از خبط سیاسی که منجر به سقوط جمهوریت و حاکمیت طالبان شد؛ این است که باز به امریکا اعتماد کنیم و مطابق نقشه امریکا راه برویم و یا منتظر اقدامات ترامپ باشیم و دل به جنگ او با طالبان خوش کنیم. این بزرگترین بلاهت است. نقشه مشترک ترامپ، ترکیه، سعودی و اسرائیل برای افغانستان، یقینا به نفع شیعیان و فارسیوان ها نیست. نقشه امریکای ترامپ، با حضور طالبان و با نقش پررنگ آنها تعریف و ترسیم می شود. دولت فراگیر و حکومت انتقالی و توافقنامه دوحه و حکومت همه شمول و افتتاح مکاتب دخترانه و ... ابزارهای فریب مردم افغانستان هستند. کسانی که انتظار چنین چیزها را می کشند، انسانهای فاقد شعور سیاسی هستند.
برای مردم افغانستان، حکومت و نظام و سیستمی مطلوب است که فاقد طالبان، فاقد شبکه های تروریستی، فاقد نیروهای نیابتی، فاقد عناصر مزدور خارجی است که بر مبنای اراده مردم افغانستان شکل بگیرد.
و این شدنی نیست مگر با همگرایی، اراده و مبارزه. منتظر معجزه نشستن، کار انسانهای عاجز و مفلوک است. کسانی که دو چشم شان به تغییر سیاست های امریکا و روسیه و پاکستان و جمهوری اسلامی ایران علیه طالبان دوخته شده، انسان های فرصت طلبِ بی خاصیت هستند.
آینده افغانستان طالبانی، تار و برای شیعیان به تاریکی قبر است. تا خیلی دیر نشده مردم ما اخصا حوزه فارسی زبان ها و شیعیان باید فکری به حال خودشان بکنند که خیلی زود، دیر می شود. و ما علینا الّاالبلاغ
حسینی مدنی-
خبرگزاری جمهور