با سقوط حکومت بشاراسد در سوریه شاهد ظهور نسل جدیدی از جنگجویانی هستیم که خود را از بنی امیه می دانند و قبله گاه اعتقادی و سیاسی خود را مسجد جامع اموی در دمشق قرار داده اند.
شعارهای اصلی جنگجویان سلفی متشکل از عناصر داعش، جبهه النصره، ارتش آزاد و دهها گروه جنگجوی دیگر، اسقاط دیکتاوری اسد و تطبیق شریعت و حکومت اسلامی در سوریه و شامات بود.
خیزش دوم سلفی های جهادی، خیلی زود موفق شد. دلایل پیروزی برق آسای این جنگجویان سلفی، عبارت بودند از:
- - ضعف، عیاشی، بی انگیزگی و ترسویی ارتش سوریه در برابر جبهه تروریست های تکفیری
- ضعف نیروهای مدافع مردمی شامل فاطمیون، زینبیون .. و تقلیل عددی این نیروها
- برنامه ریزی عمیق و حمایت وسیع امریکا و اسرائیل از جنگجویان سلفی در برابر نیروهای نیابتی ایران
- حمایت گسترده ترکیه اردوغانی از تروریسم سلفی، آموزش، تجهیز و تکثیر آنها توسط ترکیه
- پشتیبانی وسیع لجستکی، اطلاعاتی و مالی از جنگجویان تکفیری
- ورود و حضور گسترده تروریزم بین الملل شامل عناصر تکفیری اوزبیک، چچن، اویغور، پشتون و داعش با ملیت های مختلف
- حمایت بسیار مؤثر طالبان افغانستان از تروریسم اموی با اعزام جنگجویان زبده
- توزیع پول های سرسام آور عربی بین دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نظام بشار اسد توسط دولتهای عربی قطر، امارات و سعودی
- درگیری فرسایشی، سخت و نابرابر حزب الله با اسرائیل و تضعیف جبهه دفاعی حزب الله در سوریه
- هجوم گسترده و سازماندهی شده رسانه و تبلیغات حرفه ای در فضای مجازی توسط تروریست ها قبل از حملات نظامی شان
- اغفال حیرت انگیز مسئولان میدانی ایران و روسیه از تحرکات تروریست پرورانه ترکیه-امریکا و اسرائیل در ولایات مرزی با ترکیه
- اعتماد ساده انگارانه ایران و روسیه به ترکیه پس از نشست آستانه
- اعتماد بشاراسد به وعده های برخی دول عربی و همچنین عدم تسلط وی به اردوی نظامی و دستگاههای اطلاعاتی
- ترس و جبن بشار اسد از ورود به جنگ علیه اسرائیل علیرغم بمباران های همه روزه سوریه توسط اسرائیل
- نارضایتی گسترده مردم سوریه از حکومت بشار اسد، فقر گسترده و فساد بیش از حد در آن حکومت
- جامعه سنتی سوریه با ترکیبی از اکثریت جمعیت اموی که خود را از وارثین و بقایای بنی امیه می دانند
همه این موارد باعث شد که هیئت تحریرالشام، جبهه الوطنیه، نیروهای دموکراتیک کردها، داعش، احرارالشام، ارتش آزاد و... وارد شهرهای مختلف سوریه شده و زمام امور را به دست بگیرند و بعضاً حکومت های محلی خود را تشکیل بدهند. غیر از کردها اغلب جنگجویان عرب؛ خودشان را از بنی امیه میدانند و گویا درصدد احیای حکومت اموی هستند.
از لحاظ فردی، شاخصترین نفر، محمد الجولانی است که تاکنون نقش محوری را در تحولات ایفا کرده و اغلب نگاهها به سمت زبان و بیان اوست.
اکثر جنگجویان حاضر و حاکم بر سوریه، از پیروان بنی امیه هستند. جمعیت غالب مردم اهل سنت سوریه نیز اعتقاد و علقه خاصی به خاندان اموی دارند. آنچه اکنون ما در سوریه شاهد هستیم سلطه خاندان و مریدان بنی امیه در سرزمین شام است. آنها احساس می کنند که معاویه زنده شده و یزید رجعت کرده است.
اما از آنطرف، آنها با شکست حکومت بشار اسد ضمن آنکه تا همین اکنون در شادی این پیروز غرق هستند؛ ما شاهد حداقل سه تحول بزرگ در میدان سوریه هستیم:
اول: اختلاف جدی کردها با تحریری ها و داعشی ها در شمال و شرق سوریه
دوم: ادعای ارضی ترکیه بر شهرها و مناطق وسیعی از سوریه و حداقل اشغال ادلب تاکنون
سوم: حملات بی امان اسرائیل به سوریه و اشغال بخش های مهمی از سوریه
مورد اول حداقل به تجزیه ختم می شود. مورد دوم نیز یا به تجزیه و یا به اشغال ختم می شود و مورد سوم نیز حداقل به اشغال منتهی می شود.
این ثمره حداقلی جهاد جنگجویان اموی در سرزمین شام است. در این جنگ بی خردانه، هزاران تکفیری بی عقل، دستاویز امریکا، اسرائیل و ترکیه شدند و یک کشور مهم مسلمان را به خاک سیاه تبدیل کردند.
این جهادیون اموی بزرگترین خدمت را به اسرائیل کردند؛ خدمتی که حتی امریکا و قدرت های اروپایی نیز نتوانستند. آنها برضد مقاومت اسلامی ضد اسرائیل وارد جنگ شدند، به محاصره حزب الله کمک کردند، مقاومت اسلامی فلسطین حماس را از فعالیت نظامی و داشتن اسلحه منع کردند، شیعیان سوریه را آواره کردند. به مراکز مهم مذهبی شیعیان اهانت کردند. تیغ تهدیدشان را رسما متوجه ایران و حزب الله و شیعیان گرفتند و حتی کمترین اشاره ای هم به جنایت های امریکا و اسرائیل و مداخلات اردوغان در سوریه نکردند.
اسرائیل با حملات کوبنده هوایی، تمامی زیرساخت ای نظامی سوری را از بین برد؛ قوای وایی سوری را نابود کرد. سیستمهای پدافندی، جت های جنگی و حتی بالگردهای سوریه را نابود کرد. فرودگاههای نظامی و قایق ها توپدار و ناوچه ها را بمباران و منهدم کرد. انبار تسلیحات، موشک ها و حتی مراکز تحقیقاتی و ساختمان های مهم را بمباران کرد. به موازات بمباران های شدید و بی سابقه، اشغال مناطق غربی سوریه تا نزدیکی دمشق را آغاز کرد و جبل الشیخ از مهمترین ارتفاعات سوریه را به کنترل خویش گرفت و بر قنیطره و حتی دمشق نیز مسلط شد.
از همه صدا برآمد غیر از جهادیون اموی. این بازماندگان نسل بنی امیه، نه تنها تاکنون هیچ اعتراضی به اسرائیل نکرده اند بلکه خواهان روابط خوب و عادی با اسرائیل هستند.
تنها خدمتی که از این آل امیه به مردم سوریه و به مقاومت اسلامی رسیده، فقط نابودی سوریه، آرامش اسرائیل، نجات نتانیاهو و قهرمان سازی از اردوغانِ منافق است و از آن طرف، زیرفشار رفتن حماس و حزب الله و برچیده شدن جبهه سوریه است.
در جانب مقابل؛ اما ما اکنون با استیلای سربازان بنی امیه بر شام، شاهد ضعف و حرج جبهه اسلام علوی هستیم. منظور از اسلام علوی؛ علوی های سوریه نیست. اسلام علوی، اسلام شیعی پیروان علی(ع) است که در دفاع از مظلومان غزه ایستاد و جان داد. اسلام علوی از لبنان و عراق تا به ایران و یمن با تمام قدرت های اشغالگر و جنایتکار عالم حول محور اسرائیل جنگید و آنها را وادار به پذیرش قدرت اسلام علوی و تقاضای آتش بس نمود. اسرائیل طی 65 روز نتوانست حتی 4 کیلومتر به خاک لبنان وارد شود اما ظرف چهار ساعت خودش را تا نزدیک پایتخت اسلام اموی در دمشق رساند.
اسلام اموی، نعره اش را بر سر مظلوم می کشد و دُم اش را در مقابل ظالم تکان می دهد. حتی رسانه های یهودی همچون واللا حیرت زده نوشته است که "جای تعجب است که تا این لحظه فاتحان دمشق (در مورد حملات و پیشروی های اسرائیل به خاک سوریه) حتی اظهارنظر هم نکرده اند!
اسلام اموی امروز اسیر دستان امریکا و اسرائیل و اردوغان منافق شده است و یک سرزمین بزرگ و تاریخی اسلامی را با دستان خود تکه تکه می کند و دشمن دیرینه اسلام را بر سرنوشت و آینده مسلمانها مسلط می سازد.
نیاز امروز ما دفاع و تقویت اسلام علوی است.
سیدجواد حجت-
خبرگزاری جمهور